در این قسمت از مصاحبههای وضعیت خیرخواهی استان زنجان، به مصاحبه با مدیر مجموعه خیریه روزبه پرداختیم. پیش از مطالعه متن مصاحبه برای کسب اطلاعات بیشتر درباره خیریه روزبه و فعالیتهای آن میتوانید لینکهای زیر را دنبال کنید:
لطفا خودتان و خیریه روزبه را معرفی کنید؟
من، فرح جمالی، داروساز هستم. بنده به کار تیمی اعتقاد بسیاری دارم و از همین جهت کار در این مجموعه را انتخاب کردم. مجموعهی روزبه در سال 1378 به منظور فراهم آوردن مسیر بروز استعدادهای ذاتی اشخاص، ایجاد شد. ما سعی داریم برای توانمدسازی نیازمندان و مددجویان زنان سرپرست خانوار و به جهت خیررسانی به کودکان آنها اقداماتی را انجام دهیم؛ چرا که این افراد که به دو نسل قبل و بعد خود متصل هستند، در زمانهای که فقر عمومیتر شده، آسیبپذیرترین قشر به حساب میآیند.
جامعهی هدف ما در مجموعه شامل زنانی -و کودکان وابسته به آنها- میشود که یا شوهرشان آنها را رها کرده، یا طلاق گرفتهاند و یا مواردی از این قبیل. زنانی که با مشکلاتی چون آسیبدیدگی، نامشخص بودن وضعیت همسر و خانواده همسر مواجه بودند در جامعه هدف ما محسوب نمیشوند؛ زیرا برطرف کردن مشکلات این قشر از زنان به طور خاص نیازمند تخصص ویژه است.
ما سعی داریم از طریق توانمندسازی زنان، آنها را با موقعیت شغلی آشنا کنیم تا بتوانند فعالیتهای خاصی را انجام داده و درآمد کسب کنند. به همین منظور محصولات تولید شده توسط زنان سرپرست خانوار را در نمایشگاهی در منظر عموم قرار دادیم و فروش زیادی نیز داشتیم.
هدف ما در این مجموعه توانمندسازی زنان است، نه بزرگ شدن مؤسسهی خودمان. ما سعی داشتیم به مؤسسههای همنوع خودمان نیز آموزش دهیم تا فعالیت خود را آغاز کرده و رشد پیدا کنند. آموزش فراگیر از جمله اقداماتی است که در راه کمک به فراگیر شدن سازمانهایی نظیر روزبه کمک کرده است. مؤسسات با الگوبرداری از روزبه و توجه به افت و خیزهایی که داشت، میتوانستند در جهت توانمندسازی هر چه بیشتر گام بردارند.
مسئله دوم بحث اشاعهی خیر و خیراندیشی است. ما باید مردم را به سمت و سوی عمل به مسئولیت اجتماعی سوق دهیم. مسئولیت اجتماعی میتواند صرف وقت، هماندیشی و در اختیار قرار دادن تخصص در خدمت سازمانی باشد که هدف مشخصی را دنبال میکند. ما در ایران با شمار مشکلات فراوانی مواجهایم؛ اما باید اولویتبندی در مسائل را مورد توجه خاص قرار دهیم.
حوزهی فعالیت سازمانها باید مشخص باشد؛ بهطوری که یک خانواده برای مشکلاتی که با آن مواجه است به خیریههای صاحب تخصص رجوع کند و خیریهها کار موازی با یکدگیر انجام ندهد.
نیروی اجرائی روزبه، نیروهای مددجو هستند. سازمان برای دوام و بقای خود نیازمند نیروهای ثابتی است که با فرآیند انجام کار در آن آشنایی بسیاری داشته باشند. همچنین از ابتدای فعالیت روزبه تا کنون نزدیک به 5000 مددجو را ثبت کردهایم. ما به عنوان مثال از مددجویی که درس خوانده و کار متناسب با خودش را دارد، درخواست کمک میکنیم و مددجو میتواند قبول یا رد کند.
ما تلاش میکنیم مددجو را توانمند کنیم تا در بازار کار راه پیدا کند و مزایای بیمه را دریافت کند. پس از آنکه مددجو به وضعیت ثبات در زندگی خود برسد، یا از ما جدا میشود یا ادامهی مسیر را با ما همقدم میشود.
گاهی نیز مددجو با جدا شدن از محیط اتفاقاتی نظیر رایگان کار کردن برای مجموعهی روزبه را به اداره کار گزارش داده و ما مبالغ هنگفتی را برای جرائم و تخلفات پرداخت کردهایم. در زمینهی کارآفرینی اجتماعی خلا بسیار بزرگی در قانون کار وجود دارد. شرط سازمان برای پذیرش خیری که در سازمان شروع به کار میکند این است کیفیت کار او توسط مجموعه تعیین شود اما کمیت آن به خودش بستگی دارد.
بهطور کلی، وضعیت محیط خیرخواهی در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
نقاط قوت در وضعیت خیرخواهی این است که مردم پولی را که به زحمت درآوردهاند خرج خیریهها میکنند. نقاط ضعف نیز اینطور است که افراد زمان کمی را وقف خیریهها میکنند. مردم در برابر بیماریهایی چون اماس و سرطان حساسیت زیادی دارند؛ اما به مسائل دیگری چون مسائل اجتماعی که نقش مهمی در بروز بیماریها نیز دارد توجه کمتری نشان میدهند.
از سوی دیگر ما برای محیط کاری خود که درجهت اهداف و نیات انسانی و متناسب با اهداف حاکمیت است، باید سالیانه اجاره بها بدهیم و سوالی که ایجاد میشود این است چرا باید چنین اتفاقاتی رخ دهد و هزینههای چندین برابر بر ما تحمیل شود؟
با توجه به کرونا و ضربه دیدن کسب و کارها و وضعیت معیشتی مردم، کسب و کار مجموعه که فروش محصولات است نیز تحت تاثیر شرایط و عوامل بیرونی قرار گرفته است. در این مدت ما با کم شدن کمکهای مردمی نیز مواجه بودهایم. چندین سال است که درگیر ساخت مرکز کارآفرینی و خدمات دهی به زنان سرپرست خانوار هستیم؛ اما همواره با مشکلاتی چون هزینههای بالا مواجه بودیم.
مردم زنجان، مردمی احساساتیاند. سرمایهی اجتماعی، همبستگی و اعتماد اجتماعی میان آنها بالا است. خیرین و مدیرانی که در مجموعه فعالیت میکنند از میان پاکدستترین و شناختهشدهترین افراد هستند. همهی این موارد در پیشرفت حوزهی خیر در زنجان بسیار موثر بوده است.
چه عواملی را طی چند سال اخیر بر فضای خیرخواهی در ایران مؤثر میدانید؟
یکی از بزرگترین چالش تامین هزینهها بوده است. بهطور کلی میتوان خلا در قوانین کشور را از مهمترین چالشها به حساب آورد. موضوع کرونا نیز از مهمترین مسائلی بود که ما با آن درگیر بودیم. تصور کنید در اسفند سال 1398، درست در زمان همهگیری کرونا تمامی مراکز و موسسات تعطیل شدند. ما به زحمت توانستیم هزینهی خانوارها را در زمان کرونا تامین کنیم. جنس کمکها متفاوت است. یکی از مشکلاتی که در زنجان با آن مواجه هستیم تقلید خیریهها از خیریههای رقیب است.
این حجم از کپی برداری لزومی ندارد. معلولان نیز میتوانند کارهای مخصوص به خودشان که در حیطه تخصصی انجمن دیگری قرار میگیرد، را انجام دهند. انجمن نابینایان میتوانند در حوزهی نقاشی و یا ساختن کتیبهها فعالیت کنند و لزومی به آشپزی و تاسیس رستوران ندارند؛ زیرا میتوانند از ظرفیت خاص به خودشان استفاده کنند. منظورم به طور کلی این است که بازار اشباع شده است.
در یک برهه زمانی خاص ممکن بود بنا بر اقتضای بازار به شیرینیپزی و آشپزی دست بزنیم، اما اکنون دیگر ضرورت بازار موارد دیگری است که باید به آن توجه ویژهای نشان داد. کار موازی و تقلید خیریهها از یکدیگر در زنجان رو به افزایش است. سازماننیافتگی، نداشتن تخصص لازم و کافی و... باعث میشود کارها دوباره تکرار شوند و این مسئله نتایج را خالی از فایده میکند.
فضای خیرخواهی ایران را طی پنج سال آینده چطور ارزیابی میکنید؟
آینده به چندین شرط و عامل بستگی دارد. ازجملهی این عوامل میتوان به کمک دولتی به بخش خصوصی اشاره کرد. اگر دولت به بخش خصوصی اعتماد کند راه پیش روی خیریهها هموار میشود. اگر اعتماد وجود نداشته باشد و یا کمرنگ شود خستگی مردم را در پی خواهد داشته و موجب قطع کمکها میشود.
اگر بخواهید بهعنوان یک سیاستگذار پیشنهادهایی را برای بهبود فضای خیرخواهی در ایران ارائه دهید، آن پیشنهادها چه خواهند بود؟
این تغییر در روند کاری ما اتفاق افتاد، به طور مثال روزی که کار خود را آغاز کردیم با رویکرد یاد دادن وارد فضای خیرخواهی شدیم. به نظر میرسد کمیتهی امداد و بهزیستی نیز از شیوهی مواجههی ما با مددجو آموختند.
تا پیش از این سازمان آموزش فنی حرفهای کشور منبتکاری و مواردی از این قبیل را آموزش میدادند که در بازار کار جایی نداشت. ما بر طبق نیاز بازار، آموزشها را از سر گرفتیم. به طور مثال اگر سراسر زنجان را بگردید، فروش غذاهای آماده، رستوران و... را مشاهده میکنید؛ این موج فکری تهیه غذای آماده را به نوعی ما در زنجان به راه انداختیم. گام بعدی علمی کردن کار است که تفکر استراتژیک، توجه به فرآیند و روندها را شامل میشود.
میتوان گفت چشمانداز روزبه این است که بتوانیم از کمترین امکانات بهترین نتیجهگیری را نصیب خود کنیم. شعار ما این است که هر کجا عشق ساکن شود، آنچه ناممکن بود ممکن میشود.هنر دولت باید این باشد که با صرف هزینههای کمتر و کمک به بخش نیمه دولتی و خصوصی و همچنین با جذب کمک مردم، فضای خیرخواهی را بهبود ببخشد. درواقع باید برای کسانی که کمک داوطلبانه انجام میدهند امتیازهایی قائل شوند.
ارسال نظر