یونس شیراوند متولد آذر 1366 دارای مدرک کـارشناسی و کـارشناسـی ارشد مـدیریت و برنامهریزی و فارغ التحصیل DBA و کاندیدای CFA می باشد. از سال ۹۳ تا ۹۵ به عنوان مسئول امور دانشجویی در خیریه امیـن آراستـه مشغول بهکـار شـد، سپس در سال ۹۵ تا ۹۷ مـدیر فروش شـرکت نیک ویژن بود و پس از آن از سـال ۹۷ تاکنون مدیر عامل خیریه امین آراسته است.
به صورت کلی شما وضعیت محیط خیرخواهی در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
من معمولاً نسبت به موضوعات، نگاهی سیستمی دارم و سعی میکنم از منظر سیستماتیک به هر چیز توجه کنم؛ به طور مثال اگر بخواهم در مورد دولت صحبت کنم یک سیستم کلان را در نظر میگیرم. طبیعی است که این سیستم کلان نقص و مشکلات و کاستیهایی داشته باشد؛ با این حال خرده سیستمهایی با اهداف خاص خودشان در اطراف آن شکل میگیرند تا در کنار هم به بهزیستی جامعه منجر شوند.
مؤسسه مردمنهاد نیز یکی از همان خرده سیستمها است. ما در کشور چیزی بالغ بر 9000 سازمان مردمنهاد داریم که هدفشان کمک به کارکردهای دولت است. زمانی که دولت بهعنوان یک سیستم کلان، با این همه عظمت، قدرت و ثروت نتوانسته است کارکردهایش را اجرایی کند، از یک خرده سیستمی مثل خیریه و مؤسسه مردمنهاد چه انتظاری میرود؟
در مجموع من کاملاً مستقیم عرض میکنم که فضا را بسیار تاریک میبینم. سازمانهای مختلف به وضعیت اقتصادیای رسیدهاند که به کمک سایر خیریهها نیازمند شدهاند؛ چراکه اقتصاد ما مفلوک شده و بهتبع تأثیر خود را بر سایر زمینههای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میگذارد. واقعاً چشمانداز خوبی نمیبینم؛ مؤسسات و خیریهها نیازمند حمایت بیشتری هستند تا با همکاری هم بتوانند در راستای کارکردهای سیستم کلان کمککننده باشند.
به نظر شما طی چند سال گذشته چه عواملی بر فضای خیر در کشور اثر گذار بوده است؟ برای مثال تأثیر شیوع کرونا و یا فشارهای اقتصادی را بر این حوزه چگونه میبینید؟
اگر بخواهم به طور نسبی بگویم، به نظر من تأثیرات مثبت و منفی هر دو وجود داشته است. بزرگترین مسئله نیز همهگیری ویروس کرونا بوده که تمامی مؤسسات مردمنهاد را تحت تأثیر قرار داد؛ بهطوری که بسیاری از آنها بسته شدند. در واقع در این دوران یک جریان درآمدی مهم که به وسیلهی برگزاری ایونتها و همایشها وجود داشت، قطع شد و باعث شد سازمانها نتوانند به حیات خود ادامه دهند.
از یک طرف مؤسسات مردمنهاد غیرمتمرکزند و اهداف خاص خودشان را دارند و از سوی دیگر دولت و حکومت برخی سیاستهایی را در پیش گرفتند که در واقع به محدود شدن دامنه فعالیت مؤسسات منجر شده است و یا در مواردی، خود مؤسسات مثلاً بهزیستی یک سری دستورالعملهایی تعریف میکنند که خودش سنگاندازی محسوب میشود؛ با این حال نمیتوانیم قضاوت کنیم که نیت و قصد این دستورالعملها چیست.
برای اثرگذاری مثبت در این زمینه هم میتوانم به سیستماتیک شدن فضای خیریهها اشاره کنم. بسیاری از مؤسسات در زمینهی پشتیبانی و زیرساخت خیریهها مشاوره میدهند و درواقع خودشان را با دنیای صنعت خیریه بهروزرسانی میکنند. به نظر من این مسئله میتواند نقطه خوبی برای توسعه و تحول خیریهها و فعالیت علمی آنها باشد.
شما فضای خیرخواهی کشور را در یک افق زمانی پنج ساله چگونه میبینید؟
به نظر من متأسفانه در ایران، ما در مسائلی مانند داشتن چشمانداز و برنامههای استراتژیک چند ساله ضعیف هستیم. درواقع ما برنامههایمان را لحظهای میچینیم؛ یعنی بهصورت واکنشی، موضوعات و مسائل سازمانها را حل میکنیم. اینکه در مورد 5 سال آینده بخواهم اظهار نظر کنم، کار چندان سادهای نیست؛ چون واقعاً مشخص نیست که چه اتفاقاتی در دولت میافتد و چه مسیری را در پیش میگیرد.
چیزی که در حال حاضر در دولت جدید میگذرد یک فضای کاملاً خنثی است. هر لحظه منتظریم ببینیم که سیاستهایشان نسبت به سازمانهای مردمنهاد به چه صورت خواهد بود. با این حال با این روندی که در پیش گرفتهاند، من نمیتوانم خیلی نگاه خوشبینانهای نسبت به فضای خیر در چند سال آینده داشته باشم. علت مهم آن هم به ابعاد اقتصادی برمیگردد؛ در حقیقت تا زمانی که دولت در زمینه کارکردهایی که بر عهدهاش است خوب عمل نکند و مردم از نظر اقتصادی تحت مضیقه باشند، خیرین و فضای خیریه نیز وضعیت بهتری نخواهند داشت.
به عنوان سؤال آخر میخواستم بپرسم که اگر بخواهید راهکارهایی عملیاتی جهت بهبود فضای خیرخواهی کشور داشته باشید، چه مواردی را لحاظ میکنید؟
من به برخی از مشکلاتی که در فضای خیر کشورمان وجود دارد اشاره کردم؛ با این حال نباید اغماض کرد که کشور ما از نظر منابع بسیار غنی است. به طور مثال این 9000 مؤسسه مردمنهاد، منابع وسیع و قدرتمندی محسوب میشوند که پتانسیلهای زیادی دارند اما یکی از بزرگترین ضعفهایی که بنده در این حوزه میبینم ضعف مدیریتی است. متأسفانه عدم مدیریت درست این سازمانها باعث اتلاف منابع شده است. اگر یک مدیریت درست، قوی، سیستمی، منظم و مرتبط وجود داشته باشد، نباید این منابع را نادیده بگیرد. در این باره یکپارچهسازی سازمانها، کمک زیادی به آنها میکند.
به طور مثال ما که در زمینهی آموزش فعالیم و خیریهی دیگری که در زمینهی درمان فعالیت میکند، اگر به یک سیستم یکپارچه متصل شویم تأثیرگذاری بیشتری خواهیم داشت و خدمات بیشتری نیز ارائه خواهیم داد. به عبارتی من اینگونه احساس میکنم که تعریف یک سیستم مدیریتی یکپارچه کمک زیادی به بهبود فضای خیر کشور میکند.
ارسال نظر