این شماره نخست از دو مقاله‌ای است که در آن مروری مقایسه‌ای بر پیشینه پژوهش آکادمیک زمینه میان‌رشته‌ای بشردوستی انجم خواهیم داد و پیش‌بینی‌کننده‌های کمک خیرخواهانه را به تفکیک افراد و خوانواده‌ها شناسایی خواهیم کرد. در ارتباط با هر یک از پیش‌بینی‌کننده‌ها ما به بررسی مکانیسم‌هایی خواهیم پرداخت که آن‌ها را به کمک خیریه مرتبط می‌کند. در پایان نیز برنامه‌ای برای پژوهش‌های آتی ارائه خواهیم داد. در این شماره نخست ما شواهدی را بررسی می‌کنیم که نشان‌دهنده رابطه‌ای میان کمک خیریه و مذهب، تحصیلات، سن و اجتماعی شدن است.

مقدمه

پیشینه پژوهش آکادمیک در رابطه با کمک خیریه بسیار عظیم است. با جستجوی کلیدواژۀ «کمک خیریه»[1] در گوگل اسکولار خواهید دید که بیش از 163000 نتیجه به نمایش درخواهد آمد. علاوه بر این، پیشینه تحقیقات در رشته‌های مختلفی پراکنده است از جمله: اقتصاد، جامعه‌شناسی و روانشناسی اجتماعی. در نتیجه دستیابی به دیدی کلی از پیشینه تحقیق برای پژوهشگران و متخصصان آسان نخواهد بود. متن پیش رو دومین مقاله ژورنالی از یک پروژه جامع بررسی پیشینه تحقیق کمک خیریه بر حسب عملکرد افراد و خانوارهاست (بکرز و ویپکینگ،2007)  که ما به‌عنوان مطالعه زمینه‌ای در رابطه با بشردوستی در دانشگاه نوتردام انجام داده‌ایم. پروژه‌ای که با حمایت مالی موسسه جان تمپلتون  امکان پذیرفت. مطابق با بیشتر پژوهش‌های پیشین، ما کمک خیریه را اهدای داوطلبانه پول به سازمانی تعریف می‌کنیم که منفعتش به افرادی فراتر از افراد خانواده شخص کمک‌کننده می‌رسد.

در مقاله نخست (بکرزو ویپکینگ،2010b) ما هشت مکانیسم اصلی را که باعث کمک به خیریه می‌شوند دسته‌بندی و تشریح کردیم و به این سؤال پرداختیم: «چرا مردم کمک می‌کنند؟».  مکانیسم‌ها عبارتند از:

  • آگاهی از نیاز
  • اجتماعی شدن
  • هزینه‌ها و مزایا
  • نوع‌دوستی
  • شهرت (اعتبار)
  • مزایای روانی
  • ارزش‌ها
  • اثرگذاری

در مقاله حاضر و بعدی، که در شماره آینده مجله بررسی بخش داوطلبانه(Voluntary Sector Review) منتشر خواهد شد، هدف ما این است که محققان و همچنین متخصصان را از طریق دانش موجود در مورد ویژگی‌های فردی و خانوادگی به عنوان پیش‌بینی‌کننده اهدای کمک خیریه، راهنمایی کنیم. ما به این سؤال می پردازیم که «چه کسی کمک می‌کند؟». در این مقاله ، شواهد مربوط به همبستگی  مذهب، سن، تحصیلات و شیوه‌های اجتماعی شدن با اهدای کمک خیریه را ارائه خاهیم کرد. در مقاله دوم ما شواهد مربوط به جنسیت، وضعیت تاهل، درآمد و ثروت را مورد بحث قرار خواهیم داد. به‌منظور اختصار، از بحث در مورد متغیرهایی که کمتر مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، مانند مشارکت داوطلبانه در انجمن، اعتبار شغلی، ترجیحات سیاسی و سلامت صرف نظر می‌کنیم، در عوض خواننده را به بررسی پیشینه تحقیقات اصلی ارجاع می‌دهیم.

اینکه بدانیم چه کسی به امور خیریه کمک می‌کند چه اهمیتی دارد؟ بدیهی است که پاسخ برای سازمان‌هایی که برای کسب درآمد به جمع‌آوری کمک مالی متکی هستند، در عمل اهمیت زیادی دارد. کمک‌های خیریه بخش قابل‌توجهی از درآمد بسیاری از سازمان‌های غیرانتفاعی در سراسر جهان را تشکیل می‌دهد (آنهایر و سالامون، 2006). دانستن اینکه کدام ویژگی افراد و خانواده‌ها پیش‌بینی‌کننده و موثر بر کمک‌های مالی هستند، تصمیمات منطقی در مورد استراتژی‌های جمع آوری کمک‌های مالی را در پی خواهد داشت.

برای محققان، اهدای خیریه شکلی جذاب از رفتار انسانی است زیرا چالش‌هایی را برای چندین دیدگاه نظری ایجاد می‌کند. پرسش‌هایی درباره نوع‌دوستی و سخاوت به بنیان‌گذاران اقتصاد و جامعه‌شناسی، مانند آدام اسمیت (1976 [1759]) و آگوست کنت (1973 [1851]) برمی‌گردد. تحقیقات تجربی در مورد اینکه چه کسی کمک می‌کند برای آزمایش نظریه‌ها در مورد کمک‌های خیریه مفید است. به‌طور کلی، فرضیه‌های مربوط به رابطه بین اهدای کمک خیریه و ویژگی‌های افراد و خانواده‌ها دلالت بر بحث‌هایی در مورد رابطه بین این ویژگی‌ها و مکانیسم‌هایی دارد که کمک‌های خیریه را هدایت می‌کنند.

در یک چارچوب رگرسیون چندگانه، مکانیسم‌هایی که کمک‌های خیریه را هدایت می‌کنند را می‌توان به‌عنوان متغیرهای واسطه در نظر گرفت. آنها ممکن است واسطه رابطه بین ویژگی‌های فردی یا خانوادگی و کمک‌های خیریه باشند و توضیح دهند که چرا برخی افراد بیشتر از دیگران کمک می‌کنند. ما از چنین رویکردی در تحقیق در مورد اهدای خیریه حمایت می‌کنیم. بسیاری از مقالات تجزیه و تحلیل رگرسیونی مبالغ اهدایی را بر روی مجموعه ای از «پیش بینی‌کننده‌های استاندارد» ارائه می‌کنند. اما بدون استدلال صریح در مورد مسیرهایی که ویژگی‌های فردی و خانوادگی را به کمک خیریه مرتبط می‌کند، حتی پیچیده‌ترین تحلیل‌های اقتصاد سنجی همچنان «جامعه‌شناسی متغیر» سطحی باقی می‌مانند (اسر،1996؛ گولدتروپ2001). بنابراین، ما صرفاً شواهد مربوط به روابط بین اهدای خیریه و ویژگی‌های فردی و خانوادگی را خلاصه نمی‌کنیم، بلکه در مورد مکانیسم‌هایی که ممکن است دلیل وجود این روابط را توضیح دهند، نیز صحبت خواهیم کرد.

 در حالی که ما مکانیسم‌های مختلفی را به‌عنوان متغیرهای واسطه ارائه می‌کنیم، این احتمال را می‌پذیریم که مکانیسم‌ها بر ویژگی‌های فردی یا خانوادگی در یک چارچوب رگرسیون چندگانه مقدم باشند. به‌عنوان مثال، ارزش ها ممکن است سطح حضور در کلیسا را تعیین کنند و نوع دوستی در حفظ روابط نقش دارد. برای سادگی، ما این روابط را در این مقاله مورد بحث قرار نمی‌دهیم و به‌جای آن بر مکانیسم‌هایی به‌عنوان واسطه‌ای بین ویژگی‌های خانوادگی یا فردی و بخشش تمرکز می‌کنیم. با وجود این به خواننده یادآوری می‌کنیم که اثبات استدلال در مورد علیت با استفاده از داده های مقطعی بسیار دشوار است.

روش‌ها

مقاله حاضر و دوقلوی آن بر اساس یک جستجوی پیشینه پژوهش گسترده با استفاده از معیارهای نسبتاً محدود از طریق هفت نوع منبع است که در نهایت از  محتوای مجموعه‌ای از حدود 550 نشریه به دست آمده است. ما بررسی خود را به تحقیقات تجربی منتشرشده به انگلیسی در مورد اهدای خیریه توسط بزرگسالان  که در پایگاه‌های اطلاعاتی دانشگاهی  موجود بود محدود کردیم. برای شرح کامل منابع و معیارهای مورد استفاده خوانندگان را به نخستین مقاله خود ارجاع می‌دهیم (بکرز و ویپکینگ،2010). تعداد کمی از مقالات، وقتی جستجوی پیشینه تحقیقات خود را در آگوست 2007 تکمیل کردیم، هنوز در حال انجام بودند، متعاقباً در مجلات دانشگاهی منتشر شدند. در اینجا به نسخه‌های منتشر شده آن مقالات اشاره می‌کنیم.

برای رسیدن به اهداف این مقاله مروری، ارائه جزئیات گسترده و مقایسه‌ای در مورد داده‌ها و روش‌های مورد استفاده در مطالعاتی که نتایجی مطابق با تصویر کلی حاصل از این مطالعات را پیدا می‌کنند، ممکن نیست. با این حال، زمانی که یافته‌های یک مطالعه با سایر مطالعاتی که متغیرهای مشابه را مورد بررسی قرار داده‌اند، تفاوت داشته باشد، درباره داده‌ها و مسائل روش‌شناسی بحث می‌کنیم.

در سرتاسر مقاله، ما مشارکت در اهدای خیریه را از مقدار اهدایی متمایز می‌کنیم زیرا که نتایج برای این دو متغیر مختلف، متفاوت است. هنگامی که نتیجه‌گیری‌ها برای مشارکت در بخشش خیریخ و سطوح و میزان بخشش مشابه است، ما به سادگی به «بخشش بالاتر/پایین‌تر» اشاره می‌کنیم.

نتایج

ویژگی‌هایی تیپیکالی که به واسطه بررسی پیشینه پژوهش‌ها به اهداکنندگان نسبت داده می‌شود عبارتند از:

  • وابستگی به مذهب (خصوصاً یهودیت و پرتستانتیسم)
  • وابستگی‌های شدید مذهبی
  • سن بیشتر
  • تحصیلات بیشتر
  • درآمد و ثروت
  • صاحب خانه بودن
  • وضع اقتصادی بهتر ( از دیدگاه خود فرد)
  • مزدوج بودن
  • فرزند داشتن
  • شاغل بودن
  • توانایی شناختی بالاتر
  • داشتن شخصیت اجتماعی و ویژگی‌ای همچون همدلی
  • بزرگ شدن توسط والدینی با تحصیلات، درآمد، ثروت،وابستگی مذهبی و فعالیت داوطلبانه بیشتر.

شواهد در مورد اندازه شهر، جنسیت، نژاد و ترجیحات سیاسی مختلط است. در این مقاله به رابطه کمک خیریه با دین، تحصیلات، سن و اجتماعی شدن خواهیم پرداخت.

مذهب

تأثیر دین بر بخشش نه تنها در مطالعات بشردوستانه (هوچکینسون و ویتزمن، 1996) بلکه در جامعه شناسی دین نیز مورد توجه قرار گرفته است (به عنوان مثال، ووتنو، 1991؛ جلد دسامبر 1994 بررسی تحقیقات مذهبی).

تحت عنوان کلی «دین»، باید چندین ویژگی خاص را از هم متمایز کرد که چهار مورد از آنها بیشتر از بقیه مورد مطالعه قرار گرفته است:

  • وابستگی مذهبی یا عضویت در کلیسا، یعنی فرد عضوی از یک گروه مذهبی یا عضوی از کلیسا باشد.
  • مشاركت يا فعالیت مذهبي، يعني فرد تا چه اندازه در يك گروه مذهبي فعالیت مي‌كند.
  • گرایش یا فرقه دینی، یعنی  فرد به کدام گروه دینی یا مذهبی تعلق دارد.
  • باورهای دینی، به معنی محتوای دیدگاه‌های دینی فرد.

عضویت در کلیسا و مشارکت

روابط مثبت بین عضویت در کلیسا، فراوانی حضور در کلیسا و بخشش تقریباً در تمام مقالاتی که این رابطه در آنها مطالعه شده دیده می‌شود (سالیوان،1985؛ شیف،1190؛ زلسکی و زچ، 1992،1994؛دیویدسون و پایل، 1994؛ هگ و ینگ،1994؛ اولسون و کادل،1994؛ جکسون و همکاران،1995؛ سوکولوسکی،1996؛ فوربس و زامپلی، 1997؛ اشلگلمیش و همکاران،1997؛ رگنروس و همکاران،1998؛ همکاران و همکاران،1999؛ بنت و گوتاز،2000؛ لون و همکاران،2011؛ رید و سلبی،2001،2002؛ تیهن،2001؛ چاوز،2002؛ اسکولز و فن اسلایک،2002؛ بکرز،2003؛ بروکس،2003b، 2003c، 2004؛ برایانت و همکاران،2003؛ اکل و گروسمان،2003؛ لی و فرل،2003؛ پارک و پارک،2004؛ بیلفلد و همکاران ،2005؛ چانگ،2005؛ لیونز و پسی،2005؛ فن اسلیک و بروکس،2005؛ لاینز و نیویسون اسمیت،2006؛ براون و فریس،2007؛ فلدمن،2007؛ بکرز و شویت،2008). احتمال اینکه اعضای کلیسا مشارکت در اهدای خیریه و کمک های‌مالی را گزارش کنند، بیشتر از سایر افراد است. حضور مکرر در کلیسا نیز با سطوح بالاتر مشارکت در کمک‌های خیریه و مبالغ بیشتر اهدایی همراه است.

انواع به‌خصوص کمک

این یافته که عضویت در کلیسا و حضور در کلیسا با بخشش بیشتر همراه است تعجب آور نیست. حتی می‌توان آن را نوعی از این همانی دانست زیرا عضویت و  حضور خود از نشانه‌های مشارکت مذهبی هستند. بنابراین، بسیاری از مطالعات به‌طور خاص به روابط بین مشارکت مذهبی و بخشش به سازمان‌هایی غیر از کلیسا پرداخته‌اند که اغلب از آن به‌عنوان «بخشش سکولار» یاد می‌شود. یافته رایج در این مطالعات این است که بخشش سکولار نیز با وابستگی مذهبی و حضور و مشارکت مربوط به آن رابطه مثبت دارد (بنت و کوتاز،2000؛ بروکس،2003b؛ اکل و گراسمن،2003؛ بیلفیلد و همکاران،2005؛ لیونز و نیویسون اسمیت،2006؛ براون و فریس،2007؛ بکرز و شویت،2008).

با این حال، چند استثنا نیز وجود دارد. یک مطالعه در میان پروتستان‌ها در ایالات متحده (ایالات متحده) رابطه منفی بین حضور مذهبی و اهدای کمک سکولار را نشان داد (لون و همکاران،2001). یک مطالعه با استفاده از داده‌های مرکز مطالعات پانل بشردوستی (COPPS) هیچ رابطه‌ای بین وابستگی مذهبی و بخشش سکولار نشان نداد (ویلهلم و همکاران، 2008). این مطالعه مجموعه گسترده‌ای از کنترل ها، از جمله کمک موازی والدین را، اعمال کرد و نتایج نشان می‌دهد که رابطه بین وابستگی مذهبی و اهدای کمک سکولار ممکن است جعلی و کاذب باشد. دو مطالعه از استرالیا این یافته را در بالاترین سطح توزیع مشارکت مذهبی - یعنی حضور در کلیسا بیش از یک بار در هفته گزارش کردند (لیونز و پاسی، 2005؛ لیونز و نیویسون اسمیت، 2006). بروکس (2004) هیچ رابطه‌ای بین پذیرفتن هویت مسیحی توسط افراد و انجام اعمال بشردوستانه سکولار پیدا نکرد. در مطالعه بعدی، رابطه بین حضور هفتگی (و بیشتر) در کلیسا و بشردوستی سکولار منفی بود (بروکس، 2005)، در حالی که حضور  ندرتاً در کلیسا یا عدم حضور مطلق  با بشردوستی مذهبی و سکولار رابطه منفی داشت. یک مطالعه در مورد ارائه خدمات انسانی هیچ رابطه‌ای با وابستگی مذهبی پیدا نکرد (مارکس، 2000).

یکی دیگر از استثناهای قاعده‌مندی این یافته که مشارکت مذهبی رابطۀ مثبت با اهدای خیریه دارد، ناشی از چندین آزمایش است که در آن شرکت‌کنندگان فرصتی برای اهدای کمک در یک زمینه غیر‌مذهبی را داشتند (اکل و گروسمن، 2004؛ بکرز، 2006c، 2007). با این حال، یک مطالعه نشان داد که مشارکت‌کنندگان مذهبی بیشتر از دیگران کمک می‌کنند (اکل و گروسمن، 2003). این واقعیت که در سه آزمایش از چهار آزمایش، هیچ رابطه آماری معنی‌داری بین مشارکت مذهبی و بخشش یافت نشد، در مورد مکانیسم‌هایی که میانجی رابطه بین مشارکت مذهبی و اهدای کمک هستند، آموزنده است. بعداً به این مسئله خواهیم پرداخت.

فرقه (مذهب)

مطالعات متعددی به تفاوت‌های بین گروه‌ها یا فرقه‌ها و مذاهب مذهبی پرداخته‌اند. در این مطالعات، اغلب مشخص شد که پروتستان‌ها حداقل در ایالات متحده، کانادا و هلند بیشتر از کاتولیک‌ها کمک می‌کند (زلسکی و زچ،1992،1994؛ هوگ و ینگ،1994؛ فوربس و زکپلی،1997؛ رید و سلبی،2001؛ چاوز،2002؛ برگر،2006؛ بکرز و شویت،2008). مطالعاتی که از دسته‌‌بندی‌های دقیق‌تری از فرقه‌های مذهبی استفاده کرده‌اند نشان می‌دهند که پروتستان‌های محافظه‌کارتر بیشتر از  هم‌مذهب‌های لیبرال‌ترشان دست به بخشش می‌زنند(برگر، 2006؛ بروکس، 2006؛ بکرز و شویت، 2008). فقط تعداد کمی از مطالعات کمک‌های مالی دیگر گروه‌های مذهبی را بررسی کرده‌اند. هوگ و یانگ (1994) دریافتند که یهودیان نسبت به کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها مبالغ بیشتری کمک اهدا می‌کنند، اما این در مورد نسبت کمک‌ها به درآمدشان صادق نیست. در کانادا، یهودیان مبالغی مشابه با پروتستان‌ها، اما نسبت‌های پایین‌تری از درآمدشان را، اهدا می‌کنند (برگر، 2006). در آفریقای جنوبی، مسیحیان بیشتر از غیر‌مسیحیان یا غیر‌مذهبی‌ها به انجام امور بشردوستانه می پرداختند (اورات و همکاران،2005).

باورهای دینی

باورهای دینی به ندرت در رابطه با بشردوستی تحلیل شده است. دیویدسون و پیل (1994) دریافتند که باورهای مذهبی ارتدوکس‌تر و قوی‌تر به‌طور مثبت با مشارکت‌های مذهبی مرتبط است. آنها همچنین دریافتند که این رابطه با حضور در کلیسا میانجی‌گری می‌شود، که نشان می‌دهد افرادی که دارای اعتقادات مذهبی ارتدوکس‌تر هستند، بیشتر به کلیسای خود می‌پردازند، زیرا آنها به‌شدت در جامعه مذهبی مشارکت دارند. اولسون و کادل (1994) و بکرز و شویت (2008) دریافتند که متدین بودن (با پذیرفتن این حرف که مذهب در زندگی افراد پاسخگو (به پژوهش) اهمیت دارد) به‌طور مثبت با اهدای دینی عمدتاً از طریق حضور در کلیسا مرتبط است. این نتایج با یافته‌های دیویدسون و پیل (1994) مطابقت دارد، زیرا افراد با باورهای ارتدوکس‌تر تمایل دارند که مذهب را در زندگی خود مهم‌تر بدانند. یک مطالعه در میان پروتستان‌ها نشان داد که باورهای ارتدکس رابطه منفی با کمک‌های فرقه‌ای و کمک‌های مالی به موسسات خیریه غیرمذهبی دارند، اما رابطه مثبتی با اعطای کمک به جماعت‌های مذهبی و سایر بخش‌هایی که مربوط به حضور در کلیسا می‌شوند، دارند (لان و همکاران، 2001). یافته‌های مشابهی در یک مطالعه ملی ایالات متحده نیز گزارش شد (بروکز، 2004).

مکانیسم‌ها

چرا بین فرقه‌های مذهبی تفاوت‌هایی وجود دارد؟ و چرا افرادی که بیشتر در مراسم مذهبی شرکت می‌کنند مبالغ بیشتری نیز اهدا می‌کنند؟ کدام مکانیسم‌ها ممکن است این تفاوت‌ها را توضیح دهند؟ در شکل 1، مکانیسم‌هایی را که از خلال بررسی تحقیقات پیشین به‌عنوان توضیحی برای تأثیرات دین بر بشردوستی پدیدار شد، نشان داده‌ایم.

شکل 1: سازوکارهای تبیین‌کننده روابط بین اعطای خیریه و وابستگی و مشارکت مذهبی

تفاوت بین نتایج حاصل از تحقیقات نظرسنجی و آزمایش‌ها نقش بالقوۀ درخواست (احتمال درخواست برای اهدا)، شهرت (پاداش اجتماعی اهدا) و ارزش‌ها را (آرمان‌هایی که مردم دوست دارند از طریق اهدای کمک‌هایشانمحقق شوند) نشان می‌دهد. نتایج تجربی نشان می‌دهد که وقتی از افراد مذهبی خواسته می‌شود به سازمان‌های سکولار از پیش انتخاب‌شده کمک مالی کنند، لزوماً بیش از غیرمذهبی‌ها تمایل بیشتری به کمک مالی ندارند. یکی از جنبه‌های کلیدی آزمایش‌ها این است که درخواست ثابت نگه داشته می‌شود. همه شرکت کنندگان، چه مذهبی و چه غیر مذهبی، از فرصت یکسانی برای اهدا برخوردار می شوند. با این حال، فراتر از این موقعیت‌های تجربی، افراد مذهبی درخواست‌های بیشتری برای مشارکت در کمک‌های خیریه نسبت به افراد غیر مذهبی دریافت می‌کنند(بکرز،2005b؛ بکرز و شویت، 2008).

تفاوت دیگر بین اهدای پول به امور خیریه در آزمایش‌ها (همانطور که تاکنون انجام شده است) و اهدای پول در شرایط عادی امکان دریافت پاداش اجتماعی در ازای کمک‌های مالی است. در آزمایش‌ها، کمک‌ها به صورت خصوصی و در غیاب دیگران انجام می‌شد و به دیگران اعلام نمی‌شداین مسئله که ناشناس بودن کمک‌های مالی را کاهش می‌دهد، کاملاً پذیرفته شده است (به‌عنوان مثال، هافمن و همکاران، 1996؛ فهرست جامع تری از مطالعات در مقاله ما وجود دارد که مکانیسم‌ها را توصیف می کند: بکرز و ویپکینگ،2010b). بنابراین، نبود رابطه بین دین و بخشش در آزمایش‌ها ممکن است نشان‌دهنده این باشد که بخشش بیشتر در میان مذهبی‌ها به دلیل حساسیت بالا نسبت به شهرت در میان سایر مذهبی‌ها است. همان‌طور که یک آزمایش جالب نشان داد، کمک نکردن تأثیر منفی بیشتری بر شهرت افراد مذهبی نسبت به افراد غیر مذهبی دارد (بیلی و یانگ، 1986).

در راستای در نظر گرفتن شهرت به‌عنوان یک مکانیسم توضیحی، برگر (2006) دریافت که پروتستان‌ها در کانادا بیشتر از کاتولیک‌ها و غیر مذهبی‌ها، به دلیل هنجارهای اجتماعی قوی‌تر در بخشش و حضور بیشتر در کلیسا،  کمک بیشتری م‌کنند. این یافته با یافته‌های یک مطالعه در ایالات متحده مطابقت دارد که «پیش‌کشی عمومی ایمان به‌شدت با مشارکت‌های مذهبی مرتبط است تا فعالیت‌های عبادی خصوصی» (دیویدسون و پایل، 1994: 192). یک مطالعه پیمایشی در هلند نشان داد که سطح بالاتر کمک دینی در میان پروتستان‌ها به دلیل تعداد بیشتر درخواست‌ها برای مشارکت و سطح بالاتر فشار اجتماعی برای انطباق با استانداردهای گروهی است (بکرز و شویت، 2008). براون و فریس (2007) دریافتند که با کنترل معیارهای سرمایه اجتماعی، از جمله عضویت در سازمان ها و اعتماد اجتماعی، یک رابطه مثبت اولیه بین دین‌ورزی و بخشش سکولار در واقع معکوس شد و به یک رابطه منفی معنادار تبدیل شد.

از سوی دیگر، بکرز و ویپکینگ(2010b) در مطالعه‌ای که کمک‌های مالی گزارش‌شده را در یک نظرسنجی در مورد اهدا با کمک‌های واقعی ثبت‌شده توسط یک موسسه خیریه بهداشتی سکولار هلندی مقایسه می‌کند، دریافتند که پروتستان‌ها کمک‌های خود را در این نظرسنجی کمتر از میزان واقعی گزارش کرده‌اند. کمک‌های مالی ثبت‌شده نشان می دهد که پروتستان‌ها – حداقل در هلند – دوست ندارند اطلاعات مربوط به رفتار اهدایی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، همان‌طور که در نقل قول کتاب مقدس نشان داده شده است: «نگذار دست چپت بداند دست راستت چه می‌کند» (انجیل متی 6: 3). اثر شهرت ممکن است دلیل افزایش بخشش همه افراد مذهبی در همه کشورها نباشد. بکرز و ویپکینگ (2010a) کمتر گزارش کردن میزان کمک‌ها توسط پروتستان‌ها را نتیجه ارزش‌های نوع دوستانه و مذهبی دانستند.

بنابراین، درخواست و شهرت ممکن است تنها دو مکانیسم دخیل در رابطه بین دین و بخشش نباشند. ارزش ها نیز نقش دارند. تصمیمات برای حضور در کلیسا و کمک به کلیسا احتمالاً توسط مجموعه‌ای مشترک از ترجیحات مذهبی، مانند اعتقادات الهیاتی تعیین می‌شود (سالیوان، 1985؛ لون و همکاران، 2001؛ بکرز و شویت، 2008). آزمایش‌هایی که نتوانستند رابطه‌ای بین دین و بخشش پیدا کنند، به شرکت‌کنندگان این فرصت را دادند تا به سازمان‌های سکولار کمک مالی کنند. کلیساها به‌عنوان سازمان‌های گیرنده بالقوه در نظر گرفته نشدند. ترجیح دادن کمک مالی به کلیساها و سازمان های مذهبی ممکن است فقدان رابطه بین دین و بخشش در آزمایشات را توضیح دهد. در عین حال، مذهبی‌ها دارای ارزش‌های اجتماعی قوی‌تری هستند - مانند مسئولیت اجتماعی و ارزش‌های نوع دوستانه (هاردی و کارلو، 2005؛ بکرز و شویت، 2008). یک مطالعه پیمایشی در مورد کمک‌های‌مالی در هلند نشان داد که کنترل ارزش‌های اجتماعی، رابطه بین دین و بخشش را کاهش می‌دهد - به‌ویژه به دلایل سکولار (بکرز و شویت، 2008).

در نهایت، تفاوت در مزایای روانی احتمالاً در تفاوت‌های فرقه‌ها در زمینه بخشش، نقش دارد. مطالعات پیمایشی متعددی نشان می‌دهد که تفاوت در روش‌های فراخوان ممکن است دلیل تفاوت در سطح اعطای کمک بین فرقه‌ها باشد. جماعات پروتستان بیشتر از عشریه و تعهدات سالانه استفاده می‌کنند، در حالی که کاتولیک ها عمدتاً از سبد جمع‌آوری در کلیسا برای جمع‌آوری کمک های مالی استفاده می کنند (هوگ و یانگ، 1994؛ زلسکی و زچ، 1994؛ زلسکی و همکاران، 1994). تعهد سالانه ممکن است به‌عنوان یک ابزار جمع‌آوری کمک مالی از تکنیک خروج از عهد در نظر گرفته شود که هزینه‌های روانی برای شکستن یک عهد ایجاد می‌کند (چیالدینی، 2001).

[1] charitable giving