تحصیلات
سطح تحصیلات دومین همبسته همهجانبه کمکهای خیریه است. روابط مثبت بین سطح تحصیلات و اهدای کمک خیریه در اکثر مطالعات تجربی که تحصیلات را بهعنوان متغیر در نظر گرفتهاند، یافت میشود (یاواس و همکاران، 1981؛ ریس و زیشانگ، 1985؛ کینگما، 1989؛ شیف، 1990؛ جونز وپوسنت، 1991a؛ براون و لنکفورد، 1992؛ مک کللند و کوکوسی، 1994؛ اولسون و کدل، 1994؛ سوکولوسکی، 1996؛ فاروا و تنر، 1997؛ اشلگلمیش و همکاران، 1997؛ بنکز و تنر، 1999؛ چوا و ونگ، 1999؛ دنکان، 1999؛ تاد و لاوسون، 1999؛ رونی و همکاران، 2001؛ تیهن، 2001؛ اسکولز و فن اسلایک، 2002؛ رید و سلبی، 2002؛ بکرز، 2003 ،2006b؛ بروکس، 2003a ،2003b ،2004؛ آپینونماهاکول و دلوین، 2004؛ گروبر، 2004، بیلفلد و همکاران، 2005؛ براون، 2005؛ چانگ، 2005؛ لیونز و پسی، 2005؛ فن اسلایک و بروکس، 2005؛ یاماوچی و یوکویاما، 2005؛ بکرز و دگراف، 2006؛ کارول و همکاران، 2006؛ هیوستون، 2006؛ لیونز و نیویسون اسمیت، 2006؛ ماتسوناگا، 2006؛ مچ و همکاران، 2006؛ براون و فریس، 2007؛ فلدمن، 2007؛ ویلهلم و همکاران، 2008؛ ویپکینگ و مس، 2009b). سطوح بالاتر تحصیلات با دادن نسبت بالاتری از درآمد به عنوان کمک خیریه همراه است (شرویش و هونز، 1997).
انواع بهخصوص کمک
در حالی که معمولاً رابطه بین تحصیلات و کل اهدای سالانه مثبت است، رابطه تحصیلات با بخشش به هیچ وجه در زیربخشهای خیریه یکسان نیست. در یک مطالعه از کمکهای مالی به انواع خاصی از سازمانهای خیریه در اتریش، تحصیلات بهطور مثبت با کمکهای مالی به محیط زیست و حفاظت از حیوانات، کمکهای توسعه و حقوق بشر مرتبط بود، اما با کمکهای مالی به مراقبتهای بهداشتی و کمکهای اضطراری رابطه منفی داشت (سرنکا و همکاران، 2003). رابطه منفی بین تحصیلات و کمک در حوزه سلامت نیز از خلال مطالعه کمکهای اهدایی به انجمن ریه آمریکا (کیت و همکاران، 2002) و انجمن قلب هلند (بکرز، 2008) پدیدار شد. در ایالات متحده، نوک (1990) رابطه منفی بین سطح تحصیلات و کمکهای مالی سالانه به 35 انجمن حرفهای، سازمان تفریحی و انجمنهای زنان، کنترل درآمد و اعتبار شغلی یافت. در دو مطالعه دیگر از ایالات متحده نشان داده شد تحصیلات با احتمال ارائه کمک به فقرا (رگنروس و همکاران، 1998) و خدمات انسانی (مارکس، 2000) ارتباطی ندارد. یک آزمایش میدانی با درخواستهای پستی برای کمک جهت تأمین مالی یک مرکز جدید تجزیه و تحلیل سیاستهای زیست محیطی در ایالات متحده هیچ تأثیری از فاکتور تحصیلات پیدا نکرد (لیست، 2004).
گروههای خاص
وو و همکاران (2004) هیچ تأثیری از تحصیلات بر احتمال اهدای کمک در تایوان پیدا نکردند، اگرچه مقدار کمک اهدایی با تحصیلات رابطه مثبت داشت. پارک و پارک (2004) نیز هیچ رابطهای بین تحصیلات و کمکهای مالی در کره پیدا نکردند. فلدشتاین و کلاتفلتر (1976) هیچ تفاوتی بین کنترل ثروت، درآمد و مالیات در میان فارغ التحصیلان کالج و کسانی که تحصیلات پایینتری داشتند پیدا نکردند. هوگ و یانگ (1994) رابطه مثبتی بین تحصیلات با اهدای کمکهای مذهبی برای پروتستانها یافتند، اما چنین رابطهای در بین کاتولیکها پیدانکردند.
مشخصات نمونه
برایانت و همکاران (2003) پس از بررسی دادههای بخشش و کار داوطلبانه ایالات متحده در سال 1994 ، هیچ رابطهای بین تحصیلات و احتمال اهدای کمک پیدا نکردند. فقدان رابطه بین تحصیل و بخشش در این تحلیل ممکن است به دلیل گنجاندن متغیر مجذور تحصیلات و تعدادی متغیر دیگر باشد. تیهن (2001) با استفاده از دادههای تعداد بیشتری از نظرسنجیهای «بخشش و کار داوطلبانه» در ایالات متحده، رابطه قابلتوجهی بین سالهای تحصیل و مبالغ اهدایی پیدا کرد.
ین (2002) با استفاده از دادههای مربوط به بررسی هزینههای مصرفکننده در ایالات متحده در سال 1995، رابطه مثبتی بین تحصیلات با بخشش سکولار یافت، اما هیچ رابطهای میان تحصیلات و بخشش مذهبی وجود نداشت. این مطالعه از یک مدل اقتصادسنجی پیچیده برای در نظر گرفتن همزمانی بین کمک خیریه مذهبی و سکولار استفاده کرد. نتایج حاکی از آن است که رابطه مثبت بین تحصیلات و بخشش مذهبی در سایر پژوهشها ناشی از حذف متغیرها است.
بروکس (2002) با استفاده از دادههای نسخه بعدی از همان مجموعه داده، اما در حال فروپاشی کمک مذهبی و سکولار، هیچ ارتباطی بین تحصیلات با مبلغ اهدایی به موسسات خیریه در یک رگرسیون توبیتی از دادهها، کنترل درآمد، ثروت، سن و درآمد رفاهی پیدا نکرد.
زمینه تحصیلی
بسیاری از مطالعات تفاوت در کمکهای مالی اعطاشده توسط فارغ التحصیلان در زمینههای تحصیلی متفاوت را گزارش میدهند. با این حال تصویری که از این مطالعات به دست میآید چندان واضح نیست. در هلند، د گراف و بکرز (2006) دریافتند که فارغ التحصیلان در رشته مددکاری اجتماعی و علوم اجتماعی، ، مبالغ بیشتری را در زمینههای کشاورزی و امنیت اهدا میکنند و همچنین در این مسیر تعداد زیادی از متغیرها را کنترل میکنند. این یافتهها در مورد فارغالتحصیلان علوم اجتماعی در هلند مطابق با نتایج مطالعهای در مورد فارغالتحصیلان یک کالج کوچک هنرهای لیبرال در ایالات متحده است، مطالعهای که توسط ووناوا و لاوز (2001) انجام شده و گزارش میدهد که فارغالتحصیلان در زمینه علوم اجتماعی در آنجا نیز بیشتر از سایرین کمک خیریه میکنند. با این حال، یک مطالعه از کمکهای مالی فارغ التحصیلان به دو دانشگاه متوسط در انگلستان نشان داد که فارغ التحصیلان رشته حقوق بیشترین مبلغ کمک را اهدا کردند و فارغ التحصیلان علوم اجتماعی همراه با فارغ التحصیلان علوم آموزش، پزشکی و بازرگانی کمترین مبالغ کمک را اهدا کردند (بلفیلد و بنی، 2000). این تفاوتها به راحتی قابل توضیح نیست، زیرا این مطالعات شامل کنترلهایی بر انواع متغیرهای بالقوه مخدوشکننده مانند جنسیت، وضعیت تأهل، درآمد و تقاضای کمک بود.
آزمایشهایی که توسط اقتصاددانان در میان دانشجویان دانشگاه و اساتید اقتصاد انجام میشود، معمولاً نشان میدهد که اقتصاددانان کمتر از دانشجویان و اساتید سایر علوم اجتماعی کمک خیریه میکنند (فرانک و همکاران، 1993، 1996؛ فرانک و شولز، 2000؛ اسمیت و ارنبرگ، 2003؛ فری و مایر، 2004a، 2005؛ اکل و همکاران، 2005). مطالعه ای در مورد کمک مالی به صندوق های اجتماعی دانشگاه زوریخ، سوئیس (فری و مایر، 2004a، 2004b) نشان داد که نه تنها توسط دانشجویان فعلی اقتصاد، بلکه توسط دانشجویان علوم کامپیوتر، الهیات، حقوق و علوم طبیعی نیز کمکهای مالی کمتری انجام میشود (در مقایسه با دانشجویان رشته های هنر و پزشکی). به نظر میرسد دانشجویانی که مشغول تحصیل رشتههایی شامل مباحث و دروسی همچون تئوری قیمت، چانه زنی و انتخاب منطقی هستند و اساتیدی که چنین دروسی را تدریس میکنند، کمتر احتمال دارد که بدون دریافت نوع خاصی از پاداش به یک موسسه خیریه کمک مالی کنند.
با این حال به نظر می رسد عملکرد فارغ التحصیلان اقتصاد با دانشجویان و اساتید اقتصاد تفاوت دارند. بکرز و دگراف (2006) دریافتند که عملکرد فارغ التحصیلان اقتصاد تفاوتی با فارغ التحصیلان سایر رشتهها در کمک به موسسات خیریه در هلند ندارند. مطالعه دیگری در مورد اعطای کمک از سوی فارغ التحصیلان به یک دانشگاه بزرگ در هلند نیز هیچ تفاوتی بین فارغالتحصیلان اقتصاد و فارغالتحصیلان رشته های دیگر پیدا نکرد (بکرز، 2010a). بلومنفلد و سارتین (1974) همچنین دریافتند که دانشجویان دانشکده بازرگانی و فارغ التحصیلان اقتصاد بیشتر از سایر دانشجویان به دانشگاه خود کمک مالی میکنند. این نتیجه ممکن است منعکسکننده درآمد بهتر در میان فارغالتحصیلان دانشکده اقتصاد و بازرگانی باشد، زیرا خود این مطالعه معیاری از درآمد را شامل نمیشود.
مطالعه دیگری که فاقد معیار درآمد بود نیز نشان داد که فارغ التحصیلان کسب و کار و اقتصاد کمکهای بیشتری از سایرین اعطا میکنند (اوکوناد و همکاران، 1994). در مطالعهای بر روی فارغ التحصیلان دانشگاه وندربیلت، مار و همکاران (2005) دریافتند که فارغ التحصیلان در رشتههای اقتصاد، ریاضیات و علوم اجتماعی بیشتر احتمال دارد که در زمینه تحصیلات خود مشارکت و کمک کنند، در حالی که فارغالتحصیلان رشتههای هنرهای نمایشی و علوم به احتمال کمتری، به دلیل کنترل درآمد، کمکهای مالی انجام میدهند.
مانکس(2003) در مطالعهای در میان فارغالتحصیلان جوان گروهی از دانشگاههای خصوصی در ایالات متحده دریافت که فارغالتحصیلان دارای مدرک MBA یا حقوق بیشتر از کسانی که مدرک پیشرفته ندارند، به دانشگاه خود کمک میکنند. مونکس همچنین دریافت که فارغ التحصیلان در زمینههای هنرهای زیبا یا پرستاری بهطور قابلتوجهی کمک کمتری انجام میدهند، در حالی که فارغالتحصیلان رشتههای تاریخ بهطور قابلتوجهی بیشتر از رشتههای علوم انسانی دست به اهدای کمک میزنند. عملکرد فارغالتحصیلان رشتههای دیگر (از جمله بازرگانی و مدیریت و علوم اجتماعی) با عملکرد فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی تفاوتی نداشت.
در مجموع، یافتههای مربوط به تفاوت بین فارغالتحصیلان در رشتههای مختلف تحصیلی متناقض است و از مطالعهای به مطالعه دیگر متفاوت است. با توجه به مطالعات معدود ملی، ممکن است تأثیرات رشته تحصیلی بر ارائه کمک از دانشگاهی به دانشگاه دیگر در درون و بین کشورها متفاوت باشد.
توانایی شناختی
افرادی که نمرات بالاتری در آزمون واژگان دارند کمک بیشتری میکنند (بکرز2006a، 2006b؛ بکرز و د گراف،2006؛ ویپکینگ و مس، 2009a؛ جیمز،2011). مطالعه معیارهای فرضی نوعدوستی نیز رابطه مثبتی بین نوعدوستی و هوش اندازهگیریشده با آزمون IQ نشان داد (میلت و دوایت، 2007). مطالعهای بر روی مشارکت فارغ التحصیلان نشان داد که مشارکتها با افزایش میانگین نمرهها افزایش می یابد (مار و همکاران، 2005).
رابطه بین توانایی شناختی و بشردوستی گیجکننده است و بهراحتی قابل توضیح نیست. بدیهی است که توانایی شناختی و سطح تحصیلات همبستگی بالایی دارند، اما تعیین جهت علیت مشکل است. با وجود این مشکل، شواهد موجود بهوضوح نشان میدهد که رابطه بین توانایی شناختی و بخشش زمانی که سطح تحصیلات ثابت نگه داشته شود، ادامه دارد. این نشان میدهد که رابطه مثبت بین توانایی شناختی و بخشش نتیجه سطح بالاتر تحصیلات تکمیل شده در بین افراد دارای توانایی شناختی بیشتر نیست. یک توضیح نظری این است که کسانی که توانایی کلامی بیشتری دارند، توانایی بالاتری برای مقابله با اطلاعات پیچیده یا آگاهی بیشتری از نیازهای اجتماعی دارند (بکرز، 2006b). یافتهای که این تفسیر را تأیید میکند این است که دانشآموزانی که دنیا را با عبارات انتزاعیتری توصیف میکنند، بیشتر به افراد بیخانمان کمک میکنند (لوی و همکاران، 2002). اما این مطالعه فقط در بین دانشجویان مقاطع بالاتر انجام شد. برای آزمایش اینکه آیا آگاهی بیشتر از نیاز، رابطه بین توانایی شناختی و بخشش را توضیح می دهد یا خیر، به تحقیق در میان نمونه وسیع تری نیاز است.
سوگیری در پاسخگویی
تا حدی، رابطهای که بین تحصیلات و کمک خیریه یافت میشود ممکن است ناشی از روششناسیهای ناقص باشد. یک مطالعه که کمکهای خود گزارششده را در دو نظرسنجی مقایسه کرد، نشان داد که افراد با تحصیلات پایینتر احتمالاً پرسشنامههای نظرسنجی را اشتباه میفهمند و احتمالاً کمکهایی را که در سال گذشته انجام دادهاند فراموش میکنند (بکرز و ویپکینگ، 2006). مطالعه دیگری، با مقایسه کمکهای خود گزارش شده به یک موسسه خیریه بزرگ در هلند با کمکهای اهدایی ثبتشده توسط این سازمان، نشان داد که احتمال بیشتر برآورد کردن کمکهای سال گذشته توسط افراد با تحصیلات عالیه بیشتر است (بکرز و ویپکینگ، 2010a). این نتایج نشان میدهد که هنگام استفاده از دادههای نظرسنجی گزارششده، قدرت رابطه مثبت بین سطح تحصیلات و اهدای کمک بیش از حد برآورد میشود. با وجود این، کمکهای مالی ثبتشده به میزان قابلتوجهی با سطح تحصیلات افزایش یافت. این نشان میدهد که رابطه بین سطح تحصیلات و بخشش صرفاً یک مصنوع روششناختی یا خطای ناشی از سوگیری در پاسخگویی نیست.
مکانیسمها
این مسئله که چرا تحصیلات بر بخشش اهمیت دارد، هنوز حل نشده است. در حالی که برخی از مطالعات بهطور مستقیم مکانیسمهایی را که ممکن است درگیر باشند بررسی کردهاند، مطالعات کمی چندین مکانیسم را بهطور همزمان بررسی کردهاند. این مایه تاسف است زیرا به احتمال زیاد مکانیسمهای متعددی رابطه بین آموزش و بخشش را توضیح میدهند. چنین مکانیسمهایی میتواند شامل آگاهی از نیاز، درخواست، هزینهها و ارزشها باشد. شکل 2 روابط احتمالی را نشان میدهد.
آگاهی از نیاز و سطح قرار گرفتن در معرض اطلاعات در مورد دلایل حمایت از خیریه احتمالاً در بین افرادی که توانایی شناختی بالاتری دارند و تحصیلکردهتر هستند، بیشتر است (بکرز، 2006b). تعداد مواجهه با درخواستهای کمک مالی نیز احتمالاً در میان تحصیلکردهها بیشتر است. براون (2005) و براون و فریس (2007) دریافتند که تحصیلات عالیه کمکهای مالی را افزایش میدهد زیرا افراد را به عضویت جذب میکند. توضیح احتمالی این یافته این است که عضویت (خیریه) مستلزم در معرض سطوح بالاتری از درخواست قرار داشتن است. در هلند بکرز (2005a ،2005b) نشان داد که قدرت ارتباط بین سطح تحصیلات و مبلغ اهدایی به امور خیریه زمانی که تعداد درخواستها از نظر آماری کنترل شود، کاهش مییابد. حداقل در هلند قرار گرفتن در معرض تعداد بیشتری از درخواستها برای کمک توضیح کاملی در کورد مبالغ بالاتر اهدایی توسط افراد دارای تحصیلات عالیه نمیدهد.
شکل 2: مکانیسمهایی که روابط بین کمکهای خیریه و سطح تحصیلات را توضیح میدهد
براون و فریس (2007) در مطالعه خود در مورد بشردوستی در ایالات متحده دریافتند که تحصیلات و بخشش نه تنها از طریق عضویت بلکه از طریق اعتماد اجتماعی عمومی با هم مرتبط میشوند. افرادی که به دیگران اعتماد بیشتری داشتند، احتمالاً به سازمانهای خیریه اعتماد بیشتری داشتند، که نشاندهنده نقشی برای مکانیسم اثربخشی است. تجزیهوتحلیل از نظرسنجی پانل انفاق در هلند (شوت و همکاران، 2004؛ بکرز، 2006a) نشان می دهد که تحصیات عالی به دلایل خاص از طریق اعتماد اجتماعی تعمیم یافته و افزایش اعتماد به سازمانهای خیریه مرتبط است.
علاوه بر این، تجزیهوتحلیل دادههای هلند همچنین نشان میدهد که هوش کلامی و درآمد بالاتر متغیرهایی هستند که مبالغ اهدایی بالاتر توسط افراد تحصیلات عالی را توضیح میدهند. ویپکینگ و ماس (2009b) حتی دریافتند که تأثیر تحصیلات بر کل مبلغ اهدایی به اهداف خیریه کاملاً با هوش کلامی بالاتر و درآمد بالاتر واسطه شده است. در حالی که تفسیر رابطه بین کمک کردن و هوش کلامی دشوار است، رابطه با درآمد کمتر مبهم به نظر میرسد. در کشورهایی که رژیم مالیاتی تصاعدی دارند، شهروندانی که در گروههای درآمدی بالاتری قرار دارند، اگر کمکهایشان قابل کسر از مالیات باشد، با هزینه کمتری برای کمک خیریه مواجه میشوند. در بخش دوم این مقاله، که در شماره آتی مجله بررسی بخش داوطلبانه(Voluntary Sector Review) منتشر خواهد شد، شواهد بیشتری در مورد رابطه بین درآمد و بخشش را به بحث خواهیم گذاشت.
توضیح نهایی رابطه بین سطح تحصیلات و بخشش از طریق مکانیسم ارزشها است. مطالعهای در هلند نشان داد که افراد با تحصیلات بالاتر ارزشهای مسئولیت اجتماعی قویتری نسبت به افراد کمتر تحصیلکرده دارند (شوت و همکاران، 2004). همین مطالعه نشان داد که کنترل مسئولیت اجتماعی رابطه بین سطح تحصیلات و مبلغ اهدایی را کاهش میدهد.
ارسال نظر