تجزیه و تحلیل تجربی در مقاله حاضر بر اساس یک منبع منحصر به فرد از دادههای طولی - مطالعه کمیته نیکوکاری (PPS) و یک ماژول در مطالعه کمیته پویایی درآمد (PSID) دانشگاه میشیگان - است. «PPS» وضعیت کمکهای خیریهی بیش از 9 هزار خانواده یکسان را هر دو سال یک بار بررسی میکند و بهترین منبع برای سنجش کمکهای خیریه و داوطلبانه جامعه آمریکاست.
این مقاله، خانوارهایی تا 97 صدک درآمدی را دربرگرفته و نتایج اداره سرشماری آمریکا (U.S. Census Bureau) برای سایر متغیرهای اجتماعی و جمعیتی را به طور دقیق منعکس میکند. جهت اطمینان از آنکه نمونه مورد نظر معرف خوبی از کل جامعه باشد، نمونههای تازهای از پاسخدهندگان در طول زمان اضافه شدهاند.
دادهها این امکان را به ما میدهند تا تأثیر عوامل اقتصادی و جمعیتی بر سخاوت و بخشندگی جامعه آمریکا را بررسی کنیم. «PPS» تنها مجموعه داده طولی موجود در مورد نیکوکاری و مبتنی بر یک نمونه ملی از خانوارهای آمریکایی است و تا به امروز یک منبع بسیار مهم تلقی شده که میتواند تأثیر تغییرات جمعیتی بر روند نیکوکاری در نسلهای امروز و آینده را تبیین کند.
برای جمعآوری این دادهها، دانشکده خیریه خانواده لیلی (Lilly Family School of Philanthropy) در دانشگاه ایندیانا با مؤسسه تحقیقات اجتماعی (Institute for Social Research) در دانشگاه میشیگان که مجری مطالعه PSID است، همکاری میکند. مطالعه حاضر از 9 سری داده PPS شامل اطلاعات مربوط به نیکوکاری در سالهای زیر استفاده میکند: 2000، 2002، 2004، 2006، 2008، 2010، 2012، 2014 و 2016.
افراد سرپرست خانوار یا شریک سرپرست خانوار حداقل در یک سری داده، نمونه پژوهش حاضر را تشکیل میدهند. ما از همه نمونههای فرعی (زیر نمونه) در PSID شامل زیر نمونه ملی، بیش نمونه افراد کمدرآمد و نمونه مهاجران 1997 و 2016 استفاده کردیم. مطالعات گذشته نشان میدهد که نمونه PSID با وجود کاهش تعداد همچنان نمونه خوبی در سطح ملی به شمار میرود (فیتزجرالد، گوتچالک و موفقیت، 1998؛ شونی و همکاران، 2013).
نتایج مطالعه از وزنهای PSID استفاده میکنند. دادهها از نمونههای PPS در سالهای فرد 2001-2017 جمعآوری شدهاند. اندازه نمونه پاسخدهندگان برای این مطالعه پس از حذف مشاهدات با اندازههای از دست رفته برابر 116,117 است.
تعریف «مطالعه کمیته نیکوکاری» از کمک و بخشندگی چیست؟
در «مطالعه کمیته نیکوکاری»، کمک کردن به سازمانهای خیریه و مؤسسات نیکوکاری با اهدای پول، دارایی و ملک/کالا به سازمانهایی که هدف اصلی آنها یک یا چند مورد زیر است، سنجیده میشود:
- کمک به اجتماعات مذهبی (مانند کلیساها، کنیسهها و مساجد) و سایر سازمانهایی (مثل رادیو و تلویزیون) که هدف اصلی آنها فعالیت مذهبی یا توسعه معنویات است.
- کمک به افراد نیازمند
- ارائه مراقبتهای بهداشتی یا انجام تحقیقات پزشکی (برای مثال بیمارستانها، مؤسسات خیریه سرطان، تلهتونها).
- ارائه آموزش (برای مثال مدارس، دانشگاهها، PTA ها، کتابخانهها).
- ارائه خدمات به جوانان و خانواده (برای مثال باشگاههای پسران و دختران، لیگهای ورزشی)
- ترویج هنر و فرهنگ (برای مثال موزهها، تئاتر، پخش عمومی)
- بهبود محلات و جوامع (برای مثال انجمنهای اجتماعی، باشگاههای خدماتی)
- حفظ یا پایداری محیط زیست
- ارائه کمکهای بینالمللی (برای مثال صندوقهای بینالمللی کودکان، امدادرسانی در بلایای طبیعی، حقوق بشر)
در طول این گزارش، اصطلاح کمک به «اهداف ترکیبی» به سازمانهایی چون «یونایتد وی» (United Way) و سایر گروههای ذینفع جامعه و مردم اطلاق میشود که کمکهای مالی را جهت تخصیص مجدد به اهداف و انگیزههای مختلف جمعآوری میکنند. به علاوه، عبارت کمک به اهداف «غیرمذهبی» (سکولار) شامل کمک به همه اهداف فوقالذکر به استثنای اجتماعات مذهبی (که در طول گزارش از آن به عنوان کمک به اهداف یا اجتماعات «مذهبی» یاد میشود) خواهد بود.
تعریف PPS از اهداف خیریه، مشارکتهای سیاسی را در برنمیگیرد. کمکها شامل هر نوع اهدای پول، دارایی، ملک یا کالاست که به طور مستقیم، از طریق کسر حقوق و دستمزد یا روشهای دیگر به سازمان داده میشود. پرسشنامه PPS از مقدار آستانه 25 دلار استفاده میکند، به این عبارت که پاسخدهندگان باید حداقل 25 دلار به امور خیریه داده باشند تا سؤالات بعدی درباره کمکهایشان از آنها پرسیده شود.
وضعیت کمکهای خیریه در آمریکا چگونه است؟
در سال 2018، آمریکاییها بیش از 400 میلیارد دلار به امور خیریه کمک کردند که معادل 2 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور بود (Giving USA 2019).
جدیدترین براوردها حاکی است که بیشترین سهم کمکها (68 درصد) متعلق به افراد مستقل است. گرچه آمریکاییها کماکان صدها میلیارد دلار به امور خیریه کمک میکنند، اما چشمانداز خیریه در سالهای اخیر دستخوش تغییرات عمدهای شده است. عوامل اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی تأثیر زیادی در این تغییرات داشته و میلیونها مؤسسه خیریه و اهداکننده آمریکایی کنجکاوند که بدانند در سالهای پیش رو این تغییرات چه تأثیری بر کمکهای فردی خواهند داشت.
چند عامل اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی بر احتمال کمک یک فرد به امور خیریه و مبالغی که خانوارهای آمریکایی در طول زمان کمک میکنند، تأثیرگذارند. در حالی که چرخه اقتصادی میتواند بر الگوهای کمک تأثیر بگذارد، وقوع «رکود بزرگ» (دسامبر 2007- ژوئن 2009)، آسیبپذیری بخش خیریه در برابر شوکهای اقتصادی را نمایان کرد و سؤالات بیپاسخ زیادی در مورد ماندگاری اثرات بعدی آنها را پدید آورد. در عین حال، مؤلفههای زندگی قرن بیستم و یک نظیر جهانیسازی، تغییرات جمعیتی، کاهش وابستگی و حضور در اجتماعات مذهبی و استفاده روزافزون از فناوری نیز همچنان الگوهای نیکوکاری آینده را شکل میدهد.
دادههای حاصل از مطالعه کمیته نیکوکاری (PPS) و یک ماژول در کمیته مطالعه پویایی درآمد (PSID) دانشگاه میشیگان از سال 2001 تاکنون، امکان تجزیه و تحلیل تفصیلی و دقیق این روندهای ملی را فراهم میکند. این پژوهش با استفاده از دادههای PPS، روند تغییرات کمکهای خیریه خانوارهای آمریکایی - از گروههای مختلف جمعیتی - از زمان رکود بزرگ (2008) را بررسی میکند.
پس از دوره رکود بزرگ، روند نزولی در نرخ کمکهای خیریه مشاهده شده است تا جایی که آمریکاییهای کمتری نسبت به گذشته به امور خیریه کمک میکنند. دادههای PPS از کاهش 13 درصدی تعداد خانوارهای کمککننده در سال 2016 نسبت به سال 2000 حکایت دارد. این درصد معادل تقریباً 20 میلیون آمریکایی است که در سال 2016 دیگر به مؤسسات خیریه - حداقل به روشهایی که در این مجموعه داده ذکر شده است - کمک نمیکردند.
درصد خانوارهای اهداکننده در طول زمان
با این حال همه اخبار برای مؤسسات خیریه نومیدکننده نیست. در بررسی رفتار گروههای مختلف جمعیتی، تنها تعداد کمی از افراد (کسانی با سطح تحصیلات، درآمد و/یا ثروت پایینتر) کاهش در کمکهای خیریه را بروز دادند که از لحاظ آماری پس از دوران رکود بزرگ معنادار بود.
شوک اقتصادی ناشی از رکود بزرگ که تأثیر بسیار زیادی بر وضعیت نیکوکاری آمریکا داشت به شکل یکسان و برابر توسط همه اهداکنندگان احساس نشد. با بررسی خصوصیات اهداکنندگان نظیر سن، نژاد، درآمد و تحصیلات میتوان به درک بهتری از نحوه تغییرات کمکهای خیریه از دوره قبل رکود تا پس از آن رسید.
گزارش کامل از روند تغییرات نیکوکاری
این گزارش، تحلیل جامع و دقیقی از روند تغییرات در کمکهای خانوارهای آمریکایی از سال 2000 تا 2016 را ارائه میدهد که شامل اطلاعاتی در مورد رفتارهای نیکوکارانه در دوره قبل (2006-2008) و بعد (2010-2016) از رکود بزرگ (که از دسامبر 2007 تا ژوئن 2009 اتفاق افتاد) است. شناخت این تغییرات میتواند حامل دیدگاههای مفیدی برای اهداکنندگان، رهبران و سیاستگذاران باشد. گزارش حاضر به سؤالات زیر میپردازد:
- الگوی کمکهای خیریه در آمریکا در طول زمان دستخوش چه تغییراتی شده است؟
- آمریکاییها چند درصد از درآمد خود را به امور خیریه اختصاص میدهند؟
- عوامل اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی چطور به تبیین الگوهای در حال تغییر نیکوکاری آمریکاییها از سال 2000 تا 2016 کمک میکنند؟
کار خود را با بررسی عوامل کلیدی که در حال حاضر بر وضعیت نیکوکاری در آمریکا تأثیر میگذارند (برای مثال ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی) شروع میکنیم و سپس به بررسی روندهای اخیر در کمکهای خیریه خانوارهای آمریکایی (درصد و مقدار) طی دوره زمانی 2000 تا 2016 میپردازیم.
این گزارش پس از ارائه اطلاعات پیشزمینه، تأثیر رکود بزرگ بر درصدی از درآمد که توسط گروههای مختلف اجتماعی و جمعیتی به امور خیریه اختصاص مییابد را بررسی میکند. در این بخش نتایج تحلیلهای خود را ارائه میکنیم که نشان میدهد عوامل اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی به تبیین الگوهای در حال تغییر نیکوکاری در آمریکا کمک میکنند.
نتایج حاصل از تحلیلهای این پروژه در قالب یک جدول به خوانندگان ارائه میشود. بلافاصله پس از ارائه این جدول، نتایجی که از لحاظ آماری معنادار هستند را مورد بحث قرار میدهیم و در نهایت گزارش حاضر با بحث در مورد نتایج و پیامدهای آینده به نقطه اوج خود میرسد.
در برههای که نیازها همچنان رو به افزایش هستند، بازاندیشی پیرامون نحوه تعمیق و گسترش روابط با اهداکنندگان حال و آینده اهمیت مضاعفی یافته است. برای مواجهه با چالشهای پیچیده و متأثر از عوامل مختلف نظیر تغییر قوانین مالیاتی، تغییرات جمعیتی و رکود اقتصادی باید استراتژیهایی را برای نیکوکاری در قرن بیست و یکم تدوین کنیم. این گزارش جدیدترین دادهها و تحلیلها را درباره این تلاش جمعی و مشترک ارائه میدهد.
برای مطالعه :
عوامل تأثیرگذار بر نیکوکاری در آمریکا
برای شناخت الگوی رفتارهای خیریه در آمریکا و تشویق نیکوکاری لازم است تا از عوامل مختلف و متعددی که در حال حاضر چشمانداز نیکوکاری را شکل میدهند، مطلع شویم. این بخش عوامل مختلف تأثیرگذار بر نیکوکاری خانوارها شامل عوامل اقتصادی، عوامل مرتبط با سن و سایر عوامل اجتماعی - جمعیتی مانند جنسیت، نژاد و مذهب که بر نیکوکاری خانوارها را معرفی میکند.
1. عوامل اقتصادی
رکود بزرگ (دسامبر 2007 تا ژوئن 2009) مهمترین رکود اقتصادی آمریکا طی چند دهه اخیر بود که از بسیاری جهات خانوارهای آمریکایی را تحت تأثیر قرار داد. تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه واقعی به ترتیب 3.1 و 8.3 درصد کاهش یافت و نرخ بیکاری از 4.6 درصد به 9.3 درصد در طول دوره رکود بزرگ افزایش پیدا کرد (موفیت 2013). پس از سپری شدن رکود بزرگ، دستمزدها، درآمدها و نرخ اشتغال به ویژه برای گروههای جمعیتی خاص به آرامی بهبود یافتند.
تحقیقات از دیرباز ثابت کرده که کمکهای خیریه با روندهای اقتصادی ملی و منطقهای رابطه دارند (لیست و پیساخوویچ، 2011؛ اوسیلی و همکاران 2019). در طول دوران رکود بزرگ، آمریکاییها هم به صورت مطلق و هم نسبی کمتر کمک کردند (Giving USA, 2018).
در سال 2018، مؤسسه «Giving USA» کاهش 11.7 درصدی کمکهای (تعدیلشده بابت تورم) افراد مستقل را گزارش کرد. گرچه شوک اقتصادی ناشی از رکود بزرگ تأثیر بسیار زیادی بر اوضاع نیکوکاری آمریکا داشت، اما تأثیرات آن به طور یکسان و برابر توسط همه اهداکنندگان احساس نشد.
نمودار زیر روند کمکهای کلی (مجموع) را نشان میدهد که توسط «Giving USA 2019» در مقایسه با رشد شاخص «S&P 500» از سال 2000 تا 2016 گزارش شده است.
مقادیر کمکهای کل و کمکهای فردی در مقایسه با رشد شاخص S&P 500 (مقادیر به میلیارد)
- کمکهای فردی (2016-دلار) (محور دست راستی)
- شاخص S&P 500 (2016-دلار) (محور دست چپی)
- کل کمکها (2016-دلار) (محور دست راستی)
2. عوامل اجتماعی - جمعیتی
درآمد، تحصیلات، مالکیت خانه، وضعیت تأهل و وابستگی مذهبی پیش از این تا حد زیادی احتمال (درصد) و مقدار کمکهای خیریه را تعیین میکردند. اما امروزه تلاقی این عوامل با روندهای ملی شامل تغییرات اقتصادی، تنوع نیروی کار، تغییر نقشهای جنسیتی و تغییرات جمعیتی است که سبب تغییر الگوهای کمک نیکوکارانه شده است.
3. سن، گروه نسلی و چرخه زندگی
دادههای PPS به ما اجازه میدهد با بررسی دقیق نحوه تأثیرگذاری سن، گروه نسلی و چرخه زندگی بر واکنش اهداکنندگان به نیازهای زمان خود در هر دوره متوجه شویم که تغییرات جمعیتی امروز چه تأثیری بر کمک و نیکوکاری دارد.
از بین دستهبندیهای فوق، بیشتر مباحث عمومی حول الگوهای نیکوکاری بر روی تفاوتهای گروه نسلی متمرکز شده است. اصطلاح «اثر گروهی» که توسط الدر و همکاران (2003) و شاناهان (2000) عنوان شد، به این معناست که تجربیات منحصر به فرد هر نسل - و ارزشها و باورهای ناشی از آن - هویتهای خاص و متمایز نیکوکاری را شکل میدهد.
نسل هزاره (Millennials) به عنوان بزرگترین (فرای 2016)، تحصیلکردهترین (فرای، ایگیلنیک و پتن 2018) و متنوعترین نسل از نظر نژادی (دی ورا و کامونت، 2016)، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. با این حال نسل قبل از بومر (متولدین قبل از 1946)، بیبی بومرها (متولدین 1946-1964) و نسل ایکس (متولدین 1965-1980) در کنار هزارهها (متولدین 1981-2000) شاید رویکردهای متفاوتی نسبت به امر نیکوکاری داشته باشند.
از یک سو، نسل بیبی بومر (Baby Boomer) به سرعت در حال نزدیک شدن و ورود به دوران بازنشستگی است. از سوی دیگر، هزارهها به تدریج نفوذ اقتصادی خود را شکل دادهاند، اما دیرتر ازدواج میکنند، دیرتر خانه میخرند و کمتر از نسلهای گذشته در سن مشابه کمک میکنند. گزارش حاضر نشان میدهد که تغییرات جمعیتی دو تا از بزرگترین گروههای (نسلی) آمریکا تأثیر قابل توجهی بر نیکوکاری دارد.
4. جنسیت و تاثیر آن بر نیکوکاری
شمار فزایندهای از تحقیقات تأکید دارند که رویکرد مردان و زنان نسبت به امور خیریه و نیکوکاری متفاوت است. همچنین برخی تحقیقات به اولویتهای متفاوت جنسیتی برای توزیع کمکهای خیریه اشاره دارند. زنان تمایل دارند حمایتهای خیریه را صرف اهداف و انگیزههای مختلف کنند، در حالی که مردان کمکهای خود را در یک نقطه متمرکز میکنند.
از آنجا که نقش زنان در نیروی کار اهمیت یافته و آنها استقلال مالی بیشتری کسب کردهاند، قدرت تصمیمگیریشان در زمینه امور خیریه افزایش یافته است. در سال 1970 تنها 43.3 درصد از زنان در نیروی کار مشارکت داشتند (فولرتون، 1999)؛ اما این رقم در سال 2016 به 55.8 درصد افزایش یافت (اداره آمار نیروی کار، 2015).
به علاوه در سال 1970 زنان نانآور اصلیِ تنها 15 درصد از خانوارها بودند؛ اما در سال 2011 این رقم به 40 درصد رسید (وانگ، پارک و تیلور، 2013). اهمیت روزافزون زنان در محیط کار با افزایش قدرت تصمیمگیری آنها در خانواده همراه شده است. طبق گزارش «Women Give 2016»، "در بین زوجهای متأهل نسل ایکس/هزاره که مبالغ زیادی کمک میکنند، زنان نسبت به همتایان قبل از بومر خود در چهار دهه قبل، نفوذ بیشتری در زمینه تصمیمات مربوط به کمک کردن دارند."
5. نژاد و قومیت
ترکیب قومیتی و نژادی ملت آمریکا در حال تغییر است. بر اساس برآوردهای اداره سرشماری تا سال 2044 اقلیتهای امروزی به اکثریت تبدیل خواهند شد (کولبی و اورتمان، 2015).
دادههای PPS به ما اجازه میدهد روندهای موجود در بین جوامع نژادی، قومیتی و مهاجران که اغلب نادیده گرفته شدند را بررسی کنیم. سنتهای نیکوکاری آنها شاید متفاوت به نظر برسد، اما به اهداف و انگیزههایی که برایشان مهم است، کمک میکنند (Women Give 2019).
6. مذهب و تاثیر آن در نیکوکاری جامعه
در سالیان اخیر بحثهای زیادی پیرامون تغییر چشمانداز مذهبی آمریکا به ویژه در رابطه با افرادی که به هیچ سنت و آیین مذهبی وابسته نیستند، شکل گرفته است.
طبق برآورد مرکز تحقیقات پیو (Pew)، درصد افرادی که به هیچ آیین مذهبی وابسته نیستند از 16.1 درصد در سال 2007 به 22.8 درصد در سال 2015 رسیده و در عین حال کسانی که خود را مسیحی معرفی میکنند نیز از 78.4 به 70.6 درصد تقلیل یافته است (مرکز تحقیقات پیو، 2015).
شرکت در اجتماعات مذهبی نیز به مرور زمان کاهش یافته، به طوری که افرادی که ماهانه دست یکم یک بار در مراسم مذهبی شرکت میکنند، از 55.9 درصد در سال 2003 به 48.9 درصد در سال 2017 کاهش یافته است.
گرایشات مذهبی عموماً ارتباط مثبتی با افزایش احتمال کمک به امور خیریه و مبالغ اهدایی دارد. تأثیر کاهش گرایش به مذهب در آمریکا بر کمکهای خیریه در طول زمان - به ویژه در بین خانوارهای جوانتر - هنوز مشخص نشده است.
نتیجه تحقیقات نیکوکاری جامعه
این بخش، نتایج حاصل از تحلیلهای پژوهش را ارائه کرده و به سه سؤال کلیدی که در بخش مقدمه مطرح شده بود، پاسخ میدهد. برای مشاهده جداول با نتایج کامل به پیوستهای C-E گزارش اصلی مراجعه کنید.
پرسش کلیدی شماره 1:
الگوی کمکهای خیریه در آمریکا در طول زمان (2000-2016) دستخوش چه تغییراتی شده است؟
بررسی تغییرات درصد خانوارهای کمککننده و میانگین مقدار کمک در طول زمان، مبنایی را برای ارزیابی سایر عوامل تأثیرگذار بر بخش خیریه طی 16 سال گذشته شکل میدهد.
1. نرخ وقوع یا درصد کمک
هرچند طبق یک روایت شایع، تقریباً دو سوم از بزرگسالان آمریکایی هر سال به امور خیریه کمک میکنند اما درصد مشارکت بین سالهای 2000 تا 2016 به نحو قابل توجهی کاهش یافته است.
از سال 2000 تا 2008، تعداد خانوارهایی که به امور خیریه کمک کردند، نسبتاً ثابت بود و از 66.22 به 65.41 درصد کاهش یافت. با این حال، سال 2010 یک نقطه عطف در این خصوص بود تا جایی که پس از «رکود بزرگ» این نسبت به 61.11 درصد تقلیل پیدا کرد. در سال 2016 که آخرین سال دادههای موجود بود، کمکهای کلی تنها 53.09 درصد برآورد شد. این نشاندهنده کاهش قابل توجه تعداد خانوارهای کمککننده (حدود 20 میلیون) از سال 2000 است.
درصد کمک خانوارهای آمریکایی (2000-2016)
در مجموع، درصد خانوارهای کمککننده به اهداف غیرمذهبی بیش از اهداف و اجتماعات مذهبی است. تحلیل جداگانهی کمکهای خیریه به اهداف غیرمذهبی و مذهبی، روندهای کاهشی یکسان را در طول دوره زمانی مشابه نشان میدهد.
هرچند این روند نزولی برای هر دو اهداف (مذهبی و غیرمذهبی) مشاهده شد، اما کاهش کمک به اجتماعات مذهبی چشمگیرتر و مبدأ زمانی آن زودتر بود، به طوری که از نقطه اوج 46.49 درصد (از خانوارهای کمککننده به اجتماعات مذهبی) در سال 2000 به رقم 32.04 درصد در سال 2016 رسید.
کاهش کمک به اجتماعات مذهبی شاید بیش از آنکه به «رکود بزرگ» وابسته باشد، به الگوی کاهش تعصبات مذهبی و شرکت در مراسم دینی طی سالیان اخیر ارتباط داشته باشد.
2. مقدار (مبالغ) کمک
میانگین مبلغ کمک هر خانوار اهداکننده آمریکایی از 2,584 دلار در سال 2000 به 2,763 دلار در سال 2016 افزایش یافت، اما این رشد از لحاظ آماری معنادار نبود؛ بنابراین میانگین مبلغ کمک خانوارهای اهداکننده (به دلار 2016) در طول زمان نسبتاً ثابت مانده است.
در حالی که درصد خانوارهای کمککننده به اجتماعات مذهبی کمتر از اهداف غیرمذهبی است اما میانگین مبلغ دلاری که خانوارها به این اجتماعات کمک میکنند از میانگین مبلغ اهدایی به اهداف غیرمذهبی بیشتر است. در سال 2000 میانگین مبلغ اهدایی خانوارها به سازمانهای غیرمذهبی 1183 دلار بود در حالی که میانگین مبلغ کمک به اجتماعات مذهبی برابر 2275 دلار بود. در سال 2016 این رقم به 2638 دلار افزایش یافت.
با این حال این افزایش در کمکهای مذهبی و غیرمذهبی از لحاظ آماری معنادار نبود؛ بنابراین مقدار کمک به اجتماعات مذهبی و اهداف غیرمذهبی در دوره تحت مطالعه (2000-2016) نسبتاً ثابت باقی ماند.
میانگین مقدار کمکهای خانوارهای آمریکایی (2000-2016)
پرسش کلیدی شماره 2: آمریکاییها چند درصد از درآمد خود را به امور خیریه اختصاص میدهند؟
خانوارهای آمریکایی تصمیمات مختلفی درباره نحوه هزینه کرد درآمد خود میگیرند و هر ساله بیشترین درصد درآمد خود را صرف هزینههای مسکن، حمل و نقل و مواد غذایی میکنند. اما به رغم تأثیرات رکود بزرگ، تغییر قابل توجهی در نسبت درآمد اختصاصیافته به هر دسته از جمله کمکهای خیریه مشاهده نشده است.
درصد درآمد هزینهشده در هر دسته
اوسیلی، کلارک و هان (2019) اخیراً با بررسی تغییرات درصد و مقدار کمک در طول دو دهه نخست قرن بیستم و یکم ناشی از رکود بزرگ دریافتند که هم درصد خانوارهای کمککننده و هم مقدار کمکهای دلاری پس از دوره رکود بزرگ به طور چشمگیری نسبت به زمان قبل از آغاز رکود کاهش یافته است.
با این حال تحقیقات محدودی در رابطه با تغییرات درصد درآمدی که هر خانوار در طول دوره رکود بزرگ و پس از آن به امور خیریه اختصاص میدهد، صورت گرفته است؛ بنابراین ادامه این گزارش به شناخت تغییرات درصدی کل کمکها در بین گروههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی میپردازد.
تحلیلهایی که در ادامه میآید، میانگین درصد درآمد اهدایی (درصدی از درآمد خانوار که به امور خیریه اهدا میشود) خانوار قبل از رکود را با میانگین درصد درآمد اهدایی پس از رکود مقایسه میکند. این دادهها کمک میکند با تأثیرات گسترده رکود بزرگ بر کمکهای خیریه و همچنین در بین گروههای خاص اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی آشنا شویم.
یکی از روایات شایع پیرامون بحث نیکوکاری در آمریکا این است که کمکهای فردی به عنوان درصدی از درآمد خالص (قابل تصرف) به طور کلی حدود 2 درصد است (Giving USA, 2018). گزارش حاضر عمق بیشتری به این آمار بخشیده و نشان میدهد که چطور این رقم در طول زمان و در بین گروههای خاص جمعیتی متفاوت است.
کمکهای فردی بر حسب درصدی از درآمد
با نگاهی به نمونه خانوارهای آمریکایی در PPS مشخص میشود که درصد درآمد سالانه اهدایی خانوار قبل از رکود برابر 2.54 و پس از رکود معادل با 2.19 درصد بود. از نظر دلاری، شاهد کاهش مقدار کمک از 1714 به 1529 دلار (با تعدیل تورم) هستیم. این یک کاهش قابل توجه و نشاندهنده میانگین افت 180 دلاری مقدار کمکهای کلی هر خانوار یا کاهش حدود 11 درصدی کمکهاست. به همین ترتیب، درصد درآمدی که به مؤسسات خیریه غیرمذهبی (0.99 درصد) و مذهبی (1.62 درصد) اختصاص یافته است، قبل از رکود بسیار بیشتر از دوران پس از رکود بود (به ترتیب 0.82 و 1.39 درصد).
کمک برحسب درصدی از درآمد - کل خانوارها
وقتی کمکهای کلی به دو جزء تشکیلدهنده (غیرمذهبی و مذهبی) تقسیم میشود، داستان 2 درصد کمی تغییر میکند. قبل از رکود، خانوارهای عادی کمتر از 1 درصد (0.99 درصد) درآمد خود را به امور غیرمذهبی اهدا میکردند، درحالی که 1.6 درصد درآمد به اهداف مذهبی اختصاص مییافت.
اما پس از رکود، میانگین درصدی که به اهداف غیرمذهبی و مذهبی اختصاص یافت، به ترتیب 0.82 و 1.39 درصد کاهش یافت. این کاهشها از نظر آماری معنادار هستند.
کمک برحسب درصدی از درآمد - تنها خانوارهای اهداکننده
با این حال، نکته مهم این است که تأثیر این کاهشها بر خانوارهای اهداکننده مشابه با کل خانوارها نبود. در بین خانوارهای اهداکننده، درصد درآمدی که در مجموع به سازمانهای غیرمذهبی یا مذهبی پس از رکود اهدا شد، تقریباً برابر با درصد درآمد اهدایی به این اهداف قبل از رکود بود.
میانگین درصد کلی درآمد اهدایی قبل از رکود 3.80 درصد بود که پس از رکود با اندکی کاهش به 3.70 درصد رسید. در عین حال، کمکهای غیرمذهبی از دوره قبل از رکود تا پس از آن نسبتاً ثابت ماند و از 1.76 درصد (قبل از رکود) به 1.64 درصد (پس از رکود) کاهش یافت (این کاهش معنادار نبود). به علاوه میانگین درصد درآمد اهدایی به اهداف مذهبی از 3.55 درصد قبل از رکود به 3.77 درصد پس از آن افزایش یافت.
این نکته مهمی است که نشان میدهد تأثیر رکود بزرگ بر کمکهای همه آمریکاییها در مقایسه با صرفاً خانوارهای اهداکننده متفاوت بوده است. در بین خانوارهای اهداکننده، درصد درآمد اهدایی پس از رکود تقریباً برابر با درصد درآمد اهدایی قبل از رکود بود، اما خانوارهای غیراهداکننده بیشتری پس از رکود بزرگ ظاهر شدند. این باعث کاهش میانگین درصد درآمد اهدایی همه آمریکاییها به امور خیریه شد.
یافته فوق به یک واقعیت مهم برای مؤسسات خیریه اشاره دارد:
در دوره رکود، خیلی از اهداکنندگان همچنان به کمکهای خود ادامه میدهند و سازمانهای خیریه نیز از جمعآوری منابع مالی بهرهمند میشوند. درخواست کمک روشن و واضح سازمانهای خیریه از اهداکنندگان میتواند به توانایی مداوم سازمان برای جمعآوری کمکهای مالی در دوران رکود کمک کند (Giving USA Spotlight, 2008).
به علاوه مؤسسات خیریه باید انواع منابع جمعآوری سرمایه نظیر بنیادهای خصوصی و اجتماعی و صندوقهای مشاوره اهداکنندگان را در نظر داشته باشند (هیست و وانس مک مولن، 2019). کمکهای مالی توصیهشده توسط اهداکنندگان به این طریق در دادههای مربوط به کمکهای فردی گنجانده نمیشود، اما فرصت بسیار مهمی برای سازمانهای خیریه جهت تنوع بخشیدن به بودجه خود و ارتباط با اهداکنندگان به شیوههای جدید است (Giving USA, 2018).
اهداکنندگان علاقهمند میتوانند از روابط شخصی خود در رسانههای اجتماعی و سایر پلتفرمهای فناوری برای تبلیغ کار مؤسسات خیریهی تحت حمایتشان استفاده کنند.
پرسش کلیدی شماره 3:
عوامل اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی چطور به تبیین الگوهای در حال تغییر نیکوکاری آمریکاییها از سال 2000 تا 2016 کمک میکنند؟
بسته به ویژگیهای مختلف اجتماعی - جمعیتی نظیر سن، جنسیت و نژاد، شوکها و دورههای بیثباتی اقتصادی تأثیر متفاوتی بر افراد و خانوادهها دارند (اوسیلی و همکاران 2019). همانطور که انتظار میرفت خانوارهایی که تحت تأثیر شدید رکود بزرگ اخیر قرار گرفتند، کاهش بیشتر کمکهای خیریه را نسبت به خانوارهایی که کمتر تحت تأثیر آن قرار گرفتند، تجربه کردند و به علاوه سرعت بهبود اوضاع اقتصادی آنها از زمان پایان رکود کندتر بود.
هرچند تصمیمگیری برای اهدای کمکهای خیریه تحت تأثیر چند عامل اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی است اما چند عنصر کلیدی نظیر درآمد خانوار، ثروت، سطح تحصیلات، تأهل، وابستگی و حضور در اجتماعات مذهبی نیز با افزایش احتمال کمک به امور خیریه در ارتباط هستند (رونی، براون و وو، 2008).
با افزایش ثروت و/یا درآمد، نرخ مشارکت در کمکهای خیریه افزایش مییابد (شرویش و هاونز، 1995؛ ویلهلم و همکاران 2006؛ و دیگران).
در عین حال تحصیلات نیز یک متغیر کلیدی است که طبق چند مطالعه تجربی همبستگی مثبتی با کمکهای خیریه دارد (بکرز 2006؛ رونی و همکاران، 2001؛ ویلهلم و همکاران 2006؛ و دیگران). همچنین رابطه مثبت و مهمی بین باورها، اعتقادات مذهبی و حضور در اجتماعات دینی با نیکوکاری مشاهده شده است (شرویش، اوهیرلی و هاونز، 2006؛ مش و همکاران 2006؛ ویلهلم و همکاران 2007؛ زچ، 2000).
گزارش حاضر نشان میدهد که این عوامل ارتباط نزدیکی با تغییرات درصد درآمد اهدایی در طول زمان دارند. البته بین سالهای 2000 تا 2016، همه خانوارها الگوی کمک و نیکوکاری خود را تغییر ندادند، اما چند روند واضح در گروههای اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی خاص به ویژه در رابطه با سطوح درآمد و تحصیلات مشاهده شد.
در ادامه این بخش، روندهای درصد درآمد اهدایی برحسب سطوح تحصیلات، درآمد، ثروت، اشتغال، نسل، جنسیت و وضعیت تأهل، نژاد و قومیت و وابستگی مذهبی در مناطق جغرافیایی مختلف بررسی میشود. همه نتایج در جدول 1 ذکر شدهاند. سپس یافتههای آماری معنادار در ادامه متن مورد بحث قرار میگیرند.
کمکهای کلی بر اساس عوامل اقتصادی و اجتماعی - جمعیتی
گروه | زیرگروه | قبل از رکود | بعد از رکود | روند | معنادار؟ |
نسل | هزاره | 0.65% | 0.90% | مثبت | عدم معناداری |
نسل | ایکس | 1.21% | 1.26% | مثبت | عدم معناداری |
نسل | بومر | 2.11% | 2.16% | مثبت | عدم معناداری |
نسل | خاموش | 3.63% | 3.92% | مثبت | عدم معناداری |
نسل | بزرگ | 6.94% | 8.80% | مثبت | عدم معناداری |
نسل/وضعیت تأهل | مردان مجرد | 1.84% | 1.51% | منفی | عدم معناداری |
نسل/وضعیت تأهل | زنان مجرد | 2.96% | 2.40% | منفی | عدم معناداری |
نسل/وضعیت تأهل | ازدواج غیررسمی | 0.50% | 0.46% | منفی | عدم معناداری |
نسل/وضعیت تأهل | متأهل | 2.68% | 2.50% | منفی | عدم معناداری |
نژاد | سفیدپوست | 2.83% | 2.52% | منفی | عدم معناداری |
نژاد | سیاهپوست | 1.85% | 1.40% | منفی | عدم معناداری |
نژاد | لاتینتبار | 0.94% | 0.89% | منفی | عدم معناداری |
نژاد | سایر نژادها | 1.82% | 1.93% | مثبت | عدم معناداری |
تحصیلات | کمتر از دبیرستان | 1.82% | 1.04% | منفی | معنادار |
تحصیلات | دبیرستان | 2.37% | 2.07% | منفی | عدم معناداری |
تحصیلات | کمی از کالج | 2.43% | 2.11% | منفی | عدم معناداری |
تحصیلات | کالج | 2.97% | 2.52% | منفی | عدم معناداری |
تحصیلات | مدرک فوق لیسانس | 4.01% | 3.21% | منفی | عدم معناداری |
درآمد سالانه | کمتر از 50000 دلار | 3.21% | 2.48% | منفی | معنادار |
درآمد سالانه | 50001 تا 99999 دلار | 2.08% | 1.92% | منفی | عدم معناداری |
درآمد سالانه | بیش از 100000 دلار | 2.01% | 1.97% | منفی | عدم معناداری |
درآمد دائمی | کمتر از 50000 دلار | 2.66% | 2.13% | منفی | عدم معناداری |
درآمد دائمی | 50001 تا 99999 دلار | 2.47% | 2.13% | منفی | عدم معناداری |
درآمد دائمی | بیش از 100000 دلار | 2.44% | 2.37% | منفی | عدم معناداری |
ثروت | کمتر از 50000 دلار | 1.70% | 1.44% | منفی | معنادار |
ثروت | 50001 تا 99999 دلار | 3.08% | 2.65% | منفی | عدم معناداری |
ثروت | بیش از 200000 دلار | 4.58% | 4.01% | منفی | عدم معناداری |
وضعیت اشتغال | 1.83% (از دست ندادن شغل در طول رکود) 1.83% (از دست دادن شغل در طول رکود) | N/A | عدم معناداری | ||
مذهب | کاتولیک رومی | 1.77% | 1.60% | منفی | عدم معناداری |
مذهب | سایر فرقههای مسیحی/پروتستان | 3.02% | 2.75% | منفی | عدم معناداری |
مذهب | یهودی | 5.81% | 2.89% | منفی | عدم معناداری |
مذهب | سایر مذاهب | 2.19% | 1.86% | منفی | عدم معناداری |
مذهب | سکولار | 1.21% | 1.19% | منفی | عدم معناداری |
مذهب | شمال مرکزی | 2.40% | 2.08% | منفی | عدم معناداری |
مذهب | شمال شرق | 2.27% | 2.19% | منفی | عدم معناداری |
مذهب | جنوب | 2.90% | 2.25% | منفی | عدم معناداری |
مذهب | غرب | 2.41% | 2.25% | منفی | عدم معناداری |
درصد درآمد اهدایی به امور خیریه
درصد درآمدی که هر قشر یا اعضایی به عنوان اهدایی به امور خیریه در نظر می گیرد هم متفاوت است که در ادامه بررسی میشوند.
1. تحصیلات و اثر آن بر امور خیریه
واضح است که پیشرفت سطح تحصیلی با افزایش کمکهای خیریه در ارتباط است: خانوارهای دارای تحصیلات دانشگاهی احتمال بیشتری برای کمک مالی در مقایسه با خانوارهایی دارند که تحصیلات ناتمام دبیرستانی را تجربه کردهاند. همچنین درصد درآمد اهدایی به امور خیریه با سطح پیشرفت تحصیلی افزایش مییابد.
از نقطهنظر کل کمکها، افراد دارای مدارک تحصیلات تکمیلی بیشترین درصد درآمد را قبل و بعد از رکود به امور خیریه اختصاص دادند و افراد با مدارک کالج پس از آنها قرار گرفتند، گرچه هر دو گروه شاهد کاهش بودند. افرادی با تحصیلات پایینتر از دبیرستان نیز کمترین درصد درآمد خود را چه قبل و چه بعد از رکود به این امر اختصاص دادند. کاهش درصد درآمد اهدایی از دوره قبل از رکود تا بعد از آن تنها در مورد افراد با تحصیلات پایینتر از دبیرستان معنادار بود (1.82 تا 1.04 درصد).
این یافته تعجبآور نیست، چرا که تحقیقات قبلی نشان داده کارگران با تحصیلات پایینتر تحت تأثیرات منفی رکودهای اقتصادی نظیر رکود بزرگ قرار گرفته و افزایش شدیدتر بیکاری را تجربه میکنند (الزبی و همکاران 2010) که به نوبه خود بر توانایی آنها برای کمک به سازمانهای خیریه تأثیر میگذارد.
تغییرات محسوس در زمینه نیکوکاری بر اساس پیشرفت سطح تحصیلی اهمیت دارد، زیرا "افرادی که کمک میکنند سرمایه اجتماعی جامعهشان را از طریق همکاری با همسایگان خود بنا میکنند، راههایی برای همکاری و مصالحه پیدا میکنند و به درک و شناخت بیشتری از تفاوتهای ما میرسند." (دیتز و گریم 2019، 38). کاهش کمک و نیکوکاری در بخشهای خاصی از جامعه میتواند نشاندهنده کاهش همبستگی اجتماعی در آن بخش باشد.
2. بر اساس درآمد سالانه و دائمی
طبق نتایج شمار زیادی از مطالعات، احتمال کمک کردن افرادی با درآمد بالاتر به امور خیریه بیشتر است و آنها مبالغ بزرگتری را به این امر اختصاص میدهند. با این حال وقتی به درصد درآمد اهدایی خانوار در یک سال نگاه میکنیم متوجه میشویم که عکس این مطلب صادق است: یعنی خانوارهایی که در انتهای طیف درآمدی قرار دارند، درصد بالاتری از درآمد کلی خود را اهدا میکنند. در عین حال این یافته دارای محدودیتهایی است که هنگام بحث در مورد درآمد دائمی مشخص میشود.
درصد درآمد سالانه اهدایی خانوارهای با درآمد کمتر از 50 هزار دلار در سال (گروه درآمد پایین در مطالعه) از دوره قبل از رکود تا پس از آن به طور قابل توجهی کاهش یافته است (3.21 درصد تا 2.48 درصد)، در حالی که درصد درآمد اهدایی توسط سایر گروههای درآمد بدون تغییر و ثابت بود.
از آنجا که درآمد سالانه یک خانوار میتواند سال به سال بسیار متفاوت باشد (مثلاً به دلیل افزایش حقوق، پاداش یا از دست دادن شغل)، ما درآمد دائمی - که میانگین بلندمدت همه منابع مورد استفاده در یک خانوار است - را لحاظ میکنیم.
درآمد دائمی شامل محاسبه میانگین درآمد خانوار طی چند سال متوالی است. این شاخص تعیین میکند که یک خانوار هر سال با توجه به میانگین درآمد بلندمدت خود چقدر میتواند به طور معقولانه هزینه کند. هرچند در پاراگراف بالا عنوان شد خانوارهایی که در انتهای طیف درآمدی قرار دارند، درصد بالاتری از درآمد خود را در بازه زمانی مورد نظر به امور خیریه اختصاص میدهند اما این اختلاف با در نظر گرفتن درآمد دائمی از بین میرود. به عبارت دیگر همه گروههای درآمدی تقریباً درصد مشابهی از درآمد دائمی خود را قبل و بعد از رکود به امور خیریه اختصاص دادند.
بیشتر بخوانید :
3. میزان کمک بر اساس ثروت
برخلاف درصد درآمد اهدایی بر اساس سطح درآمد سالانه، درصد درآمد اهدایی مبتنی بر سطح ثروت نشان میدهد که با افزایش سطح ثروت، نیکوکاری کل نیز افزایش مییابد.
درصد درآمد اهدایی خانوارهایی در پایینترین گروه ثروت (کمتر از 50 هزار دلار) با کاهش قابل توجه از دوره قبل از رکود تا پس از آن مواجه شد، در حالی که درصد درآمد اهدایی خانوارهایی در گروههای ثروت بالاتر با وجود رکود ثابت ماند.
4. تغییرات نیکوکاری بر اساس نسل
رکود بزرگ همه نسلهای جمعیتی در آمریکا را تحت تأثیر قرار داد، اما نحوه تأثیرگذاری آن بر هر نسل متفاوت بود:
- هنگام ارزیابی کمکهای کلی توسط گروههای نسلی واضح است که نسلهای مسنتر درصد بیشتری از درآمد خود را به حمایت از نیکوکاری در آمریکا اختصاص میدهند (درصدی از درآمد که پس از رکود توسط گروههای نسلی اهدا میشود: نسل بزرگ: 8.80 درصد؛ خاموش 3.92 درصد؛ بومر 2.16 درصد، نسل ایکس 1.26 درصد؛ هزاره 0.90 درصد).
- خیلی از بیبیبومرها در زمان رکود بزرگ وارد دوره بازنشستگی شدند، در حالی که همزمان داراییهای کلیدی نظیر خانه، پسانداز بازنشستگی و سرمایهگذاریها کاهش یافت.
- در خصوص آمریکاییهای جوانتر (40 ساله و کمتر) که شغل خود را در دوره رکود از دست دادند، کاهش قابل توجهی در درصد درآمد اهدایی به امور خیریه پس از رکود مشاهده شد.
- هزارهها این بدشانسی را داشتند که در زمان بدترین رکود اقتصادی وارد بازار کار شدند. هنگامی که گروههای نسلی قبلی (نظیر بیبیبومرها و نسل ایکس) وارد بازار کار شدند، درصد درآمد اهدایی آنها به امور خیریه افزایش یافت. اما تاکنون شاهد افزایش مشابه در درصد درآمد اهدایی هزارهها نبودهایم که احتمالاً به خاطر همزمانی ورود آنها به بازار کار با دوره رکود بزرگ بود، دورهای که رشد دستمزدها کمتر از حد طبیعی و بیکاری بالاتر از حد معمول بود.
- آمریکاییهای جوانتر (30 ساله و کمتر) همچنین درصد بسیار بیشتری از درآمد خود را پس از دوره رکود بزرگ نسبت به زمان قبل از آن صرف هزینههای آموزش و تحصیل میکنند.
- از لحاظ درصد و مقدار کمک، اوسیلی و همکاران (2019) شاهد یک روند نزولی توسط خانوارهای هزاره از دوران قبل تا پس از رکود بودند.
خیلی از سازمانهای خیریه و افرادی که از آنها حمایت میکنند، نگران هستند که به دلیل عوامل اجتماعی - اقتصادی و از بین رفتن عادات کمک کردن در اوایل زندگی، نسل هزاره نتواند به اندازه همتایان مسنتر خود کمک کند (میر، 2013).
تحقیقات گذشته نشان میدهد کمک به امور خیریه عادتی است که میتواند با تبادل تجربیات مربوط به سنتهای کمک در بین نسلهای مختلف تقویت شود (اوسیلی، کلارک، برگدول، 2016) و اهداکنندگان مسنتر میتوانند اعضای جوانتر را به مشارکت در این امر تشویق کنند.
از جمله ویژگیهای بارز هزارهها، وابستگی کمتر آنها به سنتهای مذهبی یا حضور نه چندان پرتعداد در مراسم مذهبی است (مرکز تحقیقات پیو، 2010). آنها همچنین بیشتر از نسلهای مسنتر از پلتفرم و فناوریهای جدید استفاده میکنند.
از آنجا که گرایشات مذهبی عموماً با افزایش احتمال کمک به امور خیریه ارتباط مثبت دارد (رونی، براون و وو، 2008)، گرایش به سکولاریسم در بین خانوارهای جوانتر شاید پیامدها و تبعاتی برای آینده نیکوکاری در آمریکا داشته باشد.
نتایج و پیامدهای بررسی نیکوکاری در طی سالهای اخیر
دوره رکود بزرگ تأثیرات متفاوتی بر کمک و نیکوکاری با توجه به معیارهای مختلف از جمله وضعیت اهداکنندگان و دستهبندی اجتماعی جمعیتی داشت. در بین خانوارهای اهداکننده، درصد درآمد اهدایی به سازمانهای مذهبی یا غیرمذهبی پس از رکود تقریباً برابر با درصد درآمد اهدایی به این اهداف قبل از رکود بود. با این حال تعداد خانوارهای غیراهداکننده پس از رکود بزرگ بیشتر از دوره قبل از آن بود.
با تجزیه و تحلیل جداگانهی گروههای جمعیتی مشخص شد که رکود بزرگ تأثیر معناداری بر درصد درآمد اهدایی خانوارها به امور خیریه به جز چند مورد استثناء نداشته است. تنها خانوارهایی با کمترین سطح تحصیلات (کمتر از مدرک دبیرستان) درآمد سالانه (کمتر از 50 هزار دلار) و/یا ثروت (کمتر از 50 هزار دلار)، درصد کمتری از درآمد خود را پس از دوره رکود نسبت به قبل از آن اختصاص دادند که بازتابی از روند بهبود آهسته این گروه پس از رکود است.
مؤسسات خیریه باید به این نکته مهم توجه کنند که بسیاری از خانوارها در دوران رکود اقتصادی همچنان به کمکهای خود ادامه میدهند و سازمانها میتوانند در طول این دوران منابع کمک مالی را برای اهداف مختلف جمعآوری کنند.
این یافتهها پیامدهای مهمی برای ذینفعان در چشمانداز نیکوکاری آمریکا دارد.
نتایج و پیامدها برای مؤسسات خیریه
با نزدیک به 1.3 میلیون سازمان خیریه که تحت 501 (سی) (3) در آمریکا به ثبت رسیدهاند، بخش خیریه سومین نیروی کار بزرگ این کشور با گردش اقتصادی 1.5 تریلیون دلار را شکل میدهد (Giving USA, 2019). تغییرات عمده در کمک به مؤسسات خیریه میتواند در کل تأثیر زیادی بر بخش غیرانتفاعی داشته باشد. از جمله 634 میلیارد دلار که از طریق این بخش به دستمزد و حقوقها کمک میشود و معادل نزدیک به 10 درصد از کل دستمزد و حقوقهای پرداختی در آمریکا طی سالهای اخیر است (Giving USA, 2019).
هرچند عدم کاهش چشمگیر کمکهای خیریه در اکثر گروههای جمعیتی یک یافته مثبت است؛ اما تردیدهای ناشی از اصلاحات مالیاتی در سال 2017 با توجه به دادههای موجود هنوز به طور کامل بررسی نشده است. مؤسسات خیریه باید برای درک عمیق چشمانداز در حال تغییر کمکهای خیریه تلاش کنند.
اهداکنندگان با استفاده از پلتفرمهای فناوری و ابزارهایی چون صندوقهای مشاوره اهداکنندگان، روشهای وقف زمان، استعداد و دارایی خود به امور خیریه را تغییر دادهاند. این پلتفرمهای جدید میتوانند فرصتهای تازهای را برای ارتباط با اهداکنندگان و دسترسی مؤثرتر به آنها فراهم کنند.
نتایج و پیامدها برای اهداکنندگان
پس از رکود بزرگ، خانوارهای اهداکننده سطح ثابت درصد درآمد اهدایی به امور خیریه را حفظ کردند، اما تعداد خانوارهایی که در سال 2016 اقدام به کمک کردند نسبت به زمان آغاز جمعآوری دادههای PPS در سال 2000 حدود 20 میلیون کاهش یافت.
اهداکنندگان علاقهمند میتوانند از روابط شخصی خود در رسانههای اجتماعی و سایر پلتفرمهای فناوری برای تبلیغ کار مؤسسات تحت پشتیبانی استفاده کنند. تحقیقات نشان میدهد که تبادل تجربیات پیرامون سنتهای نیکوکاری بین نسلها، هم از لحاظ کمکهای خیریه و هم داوطلبانه، میتواند تأثیری ماندگار داشته باشد و خانوارها را به هم نزدیکتر کند (اوسیلی، کلارک، برگدول، 2016).
نتایج و پیامدها برای سیاستگذاران
انتظار میرود «قانون مشاغل و کاهش مالیات» (TCJA) که در دسامبر 2017 تصویب شد، بر کمکهای خیریه افراد مستقل تأثیر بگذارد. در طول دوره اجرای TCJA (2018- 2025) ممکن است کمکهای خیریه سالانه 19.1 میلیارد دلار کمتر از زمانی باشد که TCJA به قانون تبدیل نشده بود (دانشکده خیریه خانواده لیلی، دانشگاه ایندیانا، 2019).
به علاوه این قانون میتواند کاهش نرخ اهداکنندگان را تشدید کند. برآوردهای اخیر نشان میدهد بین سالهای 2018 تا 2025 از تعداد خانوارهای اهداکننده هر سال 2.6 میلیون کاسته میشود (دانشکده خیریه خانواده لیلی، دانشگاه ایندیانا، 2019).
گزینههای مختلف سیاستی برای رفع این کاهشهای بالقوه پیشنهاد شده است. برای مثال، تعمیم کسر مالیات خیریه به non-itemizers میتواند تا 26.2 میلیارد دلار کمکهای خیریه را در سال 2021 به ارمغان آورد. به علاوه این میتواند 7.3 میلیون خانوار آمریکایی را به بحث نیکوکاری و کمکهای خیریه بازگرداند (دانشکده خیریه خانواده لیلی، دانشگاه ایندیانا، 2019).
نتایج و پیامدهای کاهش نیکوکاری برای تحقیقات
پس از رکود بزرگ، روند نزولی در نرخ کمکهای خیریه مشاهده شد تا جایی که تعداد خانوارهای کمککننده به مؤسسات خیریه در سال 2016 نسبت به سال 2000 حدود 20 میلیون کاهش یافت.
تحقیقات آتی باید راههای جدید و نوظهور کمکرسانی خانوارها متفاوت از مسیرهای سنتی خیریه را تحت بررسی قرار دهد. در عین حال روشهای جدیدی برای سنجش کمکهای خیریه خارج از دادههای سنتی اظهارنامه مالیاتی و پاسخ به نظرسنجیهای مربوط به کمک خیریه نظیر PPS باید ایجاد شود.
کمکهای خصوصی، تأمین سرمایه جمعی (crowdfunding) و حمایت از مشارکتهای اجتماعی از جمله روشهای جدید برای رفتارهای نیکوکارانه آمریکاییهاست در زمانی که کمکهای آنها با روشهای سنتی غیر قابل اندازهگیری شده است.
چشم انداز خیریه و نیکوکاری در آینده
در بحبوحه نوسانات اقتصادی، تغییرات جمعیتی و تغییر باورهای مذهبی، نیکوکاری همچنان نقش مهمی را در آمریکا ایفا میکند. مجموعهای از مشکلات و نیازهای مشترک اجتماعی مستوجب اتخاذ رویکردهای جدید برای مواجهه با چالشهای چندوجهی است.
عواملی چون درآمد، تحصیلات، مالکیت خانه، وضعیت تأهل و وابستگی مذهبی که به طور سنتی بر احتمال کمک و نیکوکاری یک فرد تأثیر میگذارند با روندهای اقتصادی ملی و نیروهای اجتماعی در تعامل هستند. همه این عوامل در کنار هم تصویر پیچیدهای از نیکوکاری در آمریکا را شکل میدهند.
احساس خوشبینی
جیمز (2008) به این نتیجه رسید که تمایل به سخاوت و بخشندگی تحت تأثیر احساس خوشبینی یک فرد نسبت به آینده است. این احساسات برای هر نسل منحصر به فرد است و به نحوه واکنش هر نسل به روندهای اجتماعی و اقتصادی و اینکه هر نسل چه انتظاراتی از ادامه این روند در آینده دارد، بستگی دارد. با توجه به این دیدگاه ارزشمند، درک نحوه سپری کردن دوره «رکود بزرگ» توسط آمریکاییها برای شناخت آینده نیکوکاری این کشور لازم است.
نقش نوآوری در خیریه
عامل مهم دیگری که باید در نظر گرفته شود، نقش نوآوریهای تکنولوژیکی مانند رسانههای اجتماعی و پلتفرمها و وبسایتهای پیشرفته است. این تحولات احتمالاً تأثیر زیادی بر امور خیریه و نیکوکاری طی دهه گذشته داشتهاند.
فناوری از طریق راههای مختلفی روابط بین اهداکنندگان و مؤسسات خیریه را تا حد زیادی توسعه داده است و
موانع کمک کردن را کاهش داده و این پتانسیل را دارند که نیکوکاری را دموکراتیکتر و فراگیرتر کنند.
برخی از آن ها شامل موارد زیر هستند:
- افزایش شفافیت مؤسسه خیریه،
- تعامل با اهداکنندگان و سایرین،
- بهکارگیری جمعآوری کمک همتا به همتا و ایجاد سهولت بیشتر در کمک کردن و مشارکت نیکوکارانه،
- پلتفرمهای همراه،
- جمعآوری کمک همتا به همتا،
- تأمین سرمایه جمعی،
- کمپینهای متنی و رسانههای اجتماعی،
این فناوریها اکنون بخشی از زندگی روزمره ما هستند، اما همچنان جزو سازوکارهای نسبتاً جدید برای تعامل با اهداکنندگان و ارائه ابزارهای کمکرسانی محسوب میشوند.
کمکهای آنلاین حدود 8 درصد از کل کمکها را تشکیل میدهند (بلک باد، 2017)، اما هنوز نمیدانیم که آیا این افراد جزو اهداکنندگان جدید هستند یا همان اهداکنندگان قبلی هستند که از روش جدیدی برای کمک کردن بهره گرفتهاند.
متأسفانه از آنجا که ابزارها و پلتفرمهای آنلاین بسیار متنوعی در حال فعالیت هستند و سازمانهای خیریه اجباری به گزارش نحوه جمعآوری پول خود ندارند، بررسی میزان دقیق تأثیرگذاری این ابزارها بر کل بخش خیریه دشوار است. به همین دلیل جمعآوری مستمر دادهها در درازمدت بسیار حائز اهمیت است.
نتیجهگیری و جمعبندی
با نگاهی به آینده، نیکوکاری نقش محوری در حفظ و ارتقای وضعیت جامعه آمریکا دارد. با برجستهتر شدن تغییرات جمعیتی، کارشناسان جمعآوری کمک مالی باید مدلهای جدیدی از مشارکت که بازتاب انگیزهها و علایق اهداکنندگان مختلف از جمله زنان و افراد رنگینپوست باشد را امتحان کنند.
پذیرش تنوع و جامعیت به منظور انعکاس ارزشهای یک جامعه کثرتگرا برای موفقیت نیکوکاری در قرن بیست و یکم اهمیت دارد.
قطبیسازی سیاسی همچنین لزوم یک جامعه مدنی قوی برای شنیدن صدای همه آمریکاییها را تعمیق میبخشد.
ابزارهای گسترده جمعآوری سرمایه نظیر سرمایهگذاری اثرگذار، کمپینهای آنلاین و بازاریابی حمایتی شاید بیش از پیش برای کارشناسان جمعآوری سرمایه و اهداکنندگان ارزش پیدا کردهاند.
ابزارها و پلتفرمهای جدید همچون صندوقهای مشاوره اهداکنندگان به دلیل مقیاسپذیری و پتانسیل ارتباط با مخاطبان بکر و جوانتر، توجه و علاقه بیشتری را به سمت نیکوکاری جلب کردهاند.
رکود بزرگ، آسیبپذیری بخش خیریه در برابر شوکهای اقتصادی را عیان کرد که این قضیه در کاهش 13 درصدی خانوارهای کمککننده از سال 2000 تا 2016 و کاهش چشمگیر درصد درآمد اهدایی در بین چند گروه اجتماعی جمعیتی مندرج در این گزارش مشهود است.
روی هم رفته، تغییرات بزرگ جمعیتی، عدم اطمینان اقتصادی و مالی، نیروهای اجتماعی بیرونی و نقش فزاینده فناوری، آینده کمکهای نیکوکاری را شکل میدهد. درک نحوه انطباق با یک محیط دائماً در حال تغییر به معنای ایجاد مدلهای ارتباطی جدید است که علاقه اهداکنندگان فعلی به نیکوکاری را حفظ کرده و افزایش میدهد و علاقه اهداکنندگان بالقوه به نیکوکاری را در طول زمان برمیانگیزد.
منبع: Changes to the Giving Landscape
ارسال نظر