در طول دو دهه گذشته، رفتار نیکوکاری آمریکایی‌ها تا حد قابل توجهی تغییر یافته است. دانشکده خیریه دانشکده لیلی در دانشگاه ایندیانا (Indiana University Bloomington) پیش از این نخستین سری از گزارش‌های «محیط نیکوکاری» (The Giving Environment) را با عنوان «شناخت روند کمک‌های خیریه پیش از همه‌گیری، داده‌های مربوط به کاهش مشارکت اهداکنندگان در آمریکا» منتشر کرد. 

در این گزارش تأیید شد که نسبت خانوارهای آمریکایی که به امور خیریه کمک می‌کنند، از دو سوم خانوارها در سال 2000 به نیمی از خانوارها در سال 2018 کاهش یافته است. در سال 2020، آمریکا دچار چند تحول اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از جمله: 

  • همه‌گیری کووید 19،
  • رکود اقتصادی،
  • رکورد شکنی بیکاری،
  • افزایش آگاهی نسبت به مسائل نژادی و عدالت اجتماعی،
  • انتخابات پر مناقشه ریاست جمهوری،

 شد که تقریباً بر همه جنبه‌های زندگی مردم این کشور سایه افکند. گزارش حاضر، دومین سری از گزارش‌های «محیط نیکوکاری» است. هدف این مجموعه گزارش، ارائه اطلاعات و تحلیل‌های لازم برای درک بهتر علل کاهش مشارکت اهداکنندگان اندکی قبل از وقوع تغییرات مهم اجتماعی آمریکا در سال 2020 و در عین حال بررسی تأثیرات همه‌گیری کووید-19 و جنبش‌های عدالت اجتماعی و نژادی بر تصمیمات خیریه افراد در آینده است.

عوامل درونی و بیرونی هر دو بر تصمیمات افراد جهت کمک به امور خیریه تأثیر می‌گذارند. برای مثال عوامل اقتصادی نظیر افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) و بازار سهام (برای مثال، شاخص S&P 500) ارتباط مثبتی با کمک‌های خیریه دارند. 

در عین حال عوامل جمعیت‌شناختی بیرونی که جزو خصوصیات فردی است نیز بر رفتار خیریه تأثیر می‌گذارند. به عبارت دیگر اهداکنندگان به احتمال زیاد جزو افراد با درآمد و سطح تحصیلات بالاتر، متأهل و دارای فرزند هستند. 

به علاوه اگر اهداکنندگان از نیاز مورد نظر آگاه باشند، از آنها خواسته می‌شود تا کمک کنند و اگر منافع شخصی اهدای کمک را بر هزینه‌ها اولویت دهند، در این صورت احتمال بیشتری می‌رود که به امور خیریه کمک کنند.

به همین ترتیب، عوامل درونی نظیر ارزش‌های فردی، احساس همدلی بیشتر و انگیزه‌های نوع‌دوستی نیز با افزایش کمک‌های خیریه در ارتباط هستند. همچنین هویت یک فرد بر نحوه تصمیم‌گیری او پیرامون کمک به امور خیریه تأثیر می‌گذارد. برای مثال یک مطالعه بزرگ دریافت که: 

  • هویت خانوادگی (والدین، خواهر و برادر)،
  • هویت جغرافیایی (ملی، منطقه‌ای، ایالتی)،
  • هویت سازمانی (یعنی سازمانی که به آن کمک می‌کنند، بخشی از هویت آنهاست)،
  • هویت مذهبی،
  • هویت‌های مرتبط با دوستان (نظیر گروه‌های دوستی)،
  • و...

از جمله مهم‌ترین عواملی هستند که رفتارهای افراد برای کمک به امور خیریه را تبیین می‌کنند. بسته به چند عامل، تأثیر هر هویت خاص می‌تواند در طول زمان متفاوت باشد. در این گزارش ابتدا نقش عوامل بیرونی و درونی در فرآیند تصمیمات خیریه را بررسی می‌کنیم و در گزارش‌های بعدی، طور خاص نقش هویت‌های دگرباشان جنسی و تأثیرات آن در رفتارهای خیریه را علاوه بر سایر هویت‌ها مورد بررسی قرار می‌دهیم.

بررسی نقش عوامل بیرونی و درونی در فرآیند تصمیمات خیریه

کمک‌های خیریه همچون اغلب رفتارها در یک محیط پیچیده و دائماً در حال تغییر اتفاق می‌افتد. برای آشنایی با نحوه تغییر تصمیمات مربوط به کمک‌های خیریه، چه قبل از رویدادهای 2020 و چه در نتیجه این رویدادها، باید نقش عوامل بیرونی و درونی از جمله هویت‌های مختلف فردی در فرآیند تصمیمات خیریه را مورد بررسی دقیق قرار دهیم. 

هدف گزارش حاضر به طور خاص شناخت بهتر تجربیات، تصمیمات و محرک‌های افراد و جوامع مختلف است. این تحقیق در پی پاسخگویی به سؤالات زیر است:

  • اهداکنندگان چطور به تصمیمات خیریه روی می‌آورند؛
  • تصمیمات خیریه اهداکنندگان در طول 5 تا 10 سال گذشته چه تغییراتی داشته است؛
  • هویت اهداکنندگان چه نقشی را در تصمیمات خیریه ایفا می‌کند؛
  • وقایع اجتماعی و سیاسی اخیر نظیر همه‌گیری کووید 19 و جنبش‌های برابری و عدالت اجتماعی چطور باعث تغییر رفتارهای خیریه شده است؛
  • چه عواملی ممکن است بر رفتار اهداکنندگان طی 5 تا 10 سال آینده تأثیر بگذارد؟

تمرکز این گزارش بر افراد و جوامع متنوع به ویژه گروه‌های حاشیه‌نشین برای درک روند کاهش گسترده کمک‌های خیریه از یک منظر جدید است. شناخت روابط اهداکنندگان با سازمان‌های خیریه و اینکه این روابط چطور می‌تواند تغییر رفتارهای خیریه را تبیین کند، از دیگر خواسته‌های مطالعه حاضر است. 

لزوم شناخت اهداکنندگان متنوع و ناهمسان همواره مورد توجه بوده، اما گرایش به رفع معضلاتی چون بی‌عدالتی نژادی، نژادپرستی ساختاری و نابرابری در اشکال مالی و غیرمالی کمک‌های خیریه، نقش نیکوکاری برای رفع شکاف‌های موجود در زمینه تأمین مالی و ارائه خدمات برای نیازهای فوری جامعه محلی را در کانون توجه قرار داده است.

همه‌گیری کووید 19 با برجسته‌سازی نابرابری‌های شدید در جامعه آمریکا بار دیگر تأثیر بیش از حد بحران‌ها بر جمعیت‌های آسیب‌پذیر را نمایان کرد. کمک‌های کوتاه‌مدت دریافتی توسط گروه‌ها و سازمان‌های متنوع احتمالاً دورنمای نیکوکاری فردی و نهادی را تغییر می‌دهد. 

برای مطالعه

راهکارهای جدید خیریه‌ها برای جلب مشارکت بیشتر نیکوکاران

گرایش به برابری در جامعه و همچنین در مورد کمک‌های نیکوکارانه، مؤسسات سنتی و دست‌اندرکاران امور خیریه را ترغیب کرده که به تجربیات گروه‌های متنوع و به حاشیه رانده‌شده توجه کنند و آنها را در چارچوب طرح‌های استراتژیک خود بگنجانند. 

شبکه‌ها و روابطی که اهداکنندگان با سازمان‌های مختلف خیریه برقرار می‌کنند، به ما کمک می‌کند تا شناخت بهتری از تغییر رفتار خیریه نسل کنونی و آینده اهداکنندگان حاصل کنیم. گزارش حاضر، یافته‌های 16 گروه متمرکز یا کانونی (focus group) که در مجموع شامل 83 شرکت‌کننده هستند را ارائه می‌دهد. 

این گزارش بررسی می‌کند که هنگام تصمیم‌گیری درباره کمک به امور خیریه، افراد چطور عوامل درونی و بیرونی، هویت شخصی خود و رویدادهای سال 2020 را مورد توجه قرار می‌دهند و چگونه تصمیمات خیریه آینده خود را برنامه‌ریزی می‌کنند.

یافته‌های اصلی پژوهش درباره تصمیم‌گیری و کمک به امور خیریه

یافته‌های اصلی این مطالعه به شرح زیر است:

1. اهداکنندگان قصد دارند نرخ کمک‌های خود در سال‌های آینده را ثابت نگه دارند و به طور گزینشی به سازمان‌ها و اهداف مختلف کمک کنند.

اکثر شرکت‌کنندگان اظهار داشتند که قصد دارند تعداد و مقدار کمک‌های خود طی چند سال آینده را ثابت نگه دارند، اما به طور گزینشی به سازمان‌ها و آرمان‌های مختلف کمک کنند، چرا که اهمیت بیشتری برای ایجاد تأثیرات حداکثری از طریق کمک خیریه و تحقیقات به عنوان یک عامل کلیدی در تصمیمات خیریه قائل هستند.

2. آگاهی از یک معضل یا نیازهای فرد یا سازمان، تأثیر جدی بر تصمیمات خیریه دارد و افراد را برای کمک کردن در واکنش به بحران‌ها یا نیازهای ادراکی ترغیب می‌کند.

سازمان‌ها و گروه‌های غیررسمی که همسویی نزدیک با ارزش‌های افراد دارند، کمک‌های بیشتری دریافت کردند و اهداکنندگان در کوتاه‌مدت به دلیل افزایش آگاهی نسبت به نیازهایی که بر اثر همه‌گیری کووید 19 پررنگ شده بود، کمک‌های بیشتری را اهدا کردند.

3. وقایع اخیر چون همه‌گیری کووید 19 و جنبش‌های عدالت و برابری نژادی باعث شد تا گرایش اهداکنندگان به تأثیرگذاری بیشتر و بلندمدت بر مسائل و مشکلات از طریق گزینه‌های راهبردی نیکوکاری افزایش یابد.

افراد نشان دادند که تمایل زیادی برای رفع علل ریشه‌ای مشکلات سیستمی و ساختاری از طریق کمک‌های خیریه دارند و تحت تأثیر جنبش‌های عدالت و برابری نژادی و همه‌گیری کووید 19 به تأثیرات بلندمدت هدایای خود توجه می‌کنند.

4. اهداکنندگان ابزار تمایل زیادی کردند که سازمان‌های خیریه، تأثیر برنامه‌ها و خدمات خود را اطلاع‌رسانی کنند و آنها را به طور صمیمانه و خصوصی در جریان برنامه‌ها قرار دهند.

اهداکنندگان، کمک‌های خود را نصیب سازمان‌هایی می‌کردند که تأثیر و کارایی خود را بروز داده بودند، فعالانه درگیر ارتباطات و آموزش بودند و مشارکت اهداکنندگان را شخصی‌سازی می‌کردند. آنها ضمن قدردانی از تلاش سازمان‌ها برای اطلاع‌رسانی درباره تأثیر هدایای اهداکنندگان درصدد ادامه کمک به سازمان با ارتباطات شفاف و مستمر بودند.

5. ارتباطات شخصی و روابط قبلی با سازمان‌های خیریه، جزو محرک‌های اصلی کمک‌های خیریه بودند.

اهداکنندگان، کمک‌های بیشتر خود را نصیب سازمان‌هایی می‌کردند که از روابط شخصی یا قبلی با آنها برخوردار بودند. همچنین کمک‌های مستقیم آنها بیشتر به افراد و گروه‌های واقع در جامعه و شبکه‌های خصوصی‌شان به ویژه در طول همه‌گیری کووید 19 تعلق گرفت.

6. ارزش‌های شخصی و تجربیات قبلی در مورد یک موضوع از تأثیرگذاری بیشتری نسبت به هویت‌های اجتماعی بر تصمیمات خیریه اهداکنندگان برخوردار بود.

نقش هویت‌های اجتماعی به اندازه ارزش‌ها و تجربیات شخصی قوی نبود. با این حال جنسیت و گرایشات جنسی، نقش مهمی را در تعیین اینکه دگرباشان جنسی از چه سازمان‌هایی حمایت می‌کردند (نمی‌کردند) و در چه نوع کارهای داوطلبانه و کمک‌های غیررسمی مشارکت داشتند، ایفا کرد.

7. هرچند اهداکنندگان درباره کاهش واضح کمک‌های فردی خود توضیح ندادند، اما نبود آگاهی ادراکی نسبت به طرح‌ها و مسائل سازمان خیریه به عنوان عامل کاهش نرخ کمک‌های نیکوکاری گزارش شد.

سازمان‌های خیریه و اهداکنندگان اساساً به ضرورت نمایش تأثیرات کارهای سازمان واقف بودند، اما در عمل نشان دادند که نبود آگاهی ادراکی نسبت به این تأثیرات می‌تواند عامل کاهش کمک‌ها باشد.

8. شرکت‌کنندگان به انطباق با انتظارات جدید از جمله پذیرش شیوه پرداخت‌های دیجیتال و تغییر نحوه تعامل سازمان با اهداکنندگان اشاره کردند. آنها از اهمیت ایجاد محتوایی با جذابیت بیشتر از طریق گنجاندن تصاویر و ویدیوها جهت افزایش نرخ مشارکت سخن گفتند.

در حالی که برخی شرکت‌کنندگان به استراتژی‌های جدید همچون تعامل هدفمند بر روی فیدهای شبکه اجتماعی شخصی خود توجه داشتند، دیگران فعالانه از اشکال جدید جذب سرمایه در سازمان‌های تحت حمایت خود طرفداری می‌کردند. 

شرکت‌کنندگان همچنین شاهد بودند که سازمان‌ها، اطلاعات اهداکنندگان را به شیوه‌های جدید جمع‌آوری می‌کنند. آنها شاهد تلاش سازمان برای جمع‌آوری ایمیل‌های شخصی از طریق وب‌سایت سازمان و حتی فناوری‌های جدیدتر نظیر «geofencing» بودند. در مجموع گرایش به تعاملات مجازی و لزوم استفاده بیشتر از فناوری‌های دیجیتال، اجتناب‌ناپذیر، اما چالش‌برانگیز بود.

9. در حالی که برخی گزارش‌ها از کاهش کمک‌های خیریه حکایت داشت، جمع‌آورندگان کمک مالی درباره حفظ روند اخیر افزایش کمک‌ها به سازمان‌ خود اظهار نگرانی ‌می‌کردند و معتقد بودند که این الگوی رشد موقتی است.

با وجود روند اخیر افزایش کمک‌های خیریه، شرکت‌کنندگان در مورد حفظ این روند ابراز نگرانی کردند. شرکت‌کنندگان نه تنها نگران تغییرات فعلی بودند، بلکه نسبت به تأثیر بلندمدت موضوعات اجتماعی و سیاسی بر رفتارهای نیکوکاری نیز دغدغه داشتند.

10. انواع الگوهای رایج در برداشت‌های عمومی نسبت به سازمان‌های خیریه توسط اهداکنندگان تشریح شد. شرکت‌کنندگان در مجموع مطمئن بودند که سازمان‌های خیریه مورد حمایت آنها می‌توانند با کمک‌هایشان موثر واقع شوند.

علت این اطمینان خاطر، تجربه کاری قبلی در امور خیریه، تجربه داوطلبانه در یک سازمان، بازرسی یا توصیه شخصی از طرف یک فرد قابل اعتماد آنها و ارتباط سازمان با اهداکنندگان عنوان شد. بازاریابی قوی و اقناعی که تأثیرات را اطلاع‌رسانی می‌کرد و ارتباطات تکمیلی با اهداکنندگان پس از اهدای هدایا به شرکت‌کنندگان کمک کرد تا به این احساس برسند که سازمان، معتبر و قابل اطمینان است.

روش مطالعه

در این مطالعه با 12 سازمان حوزه خیریه برای جذب شرکت‌کنندگان در گروه‌های متمرکز همکاری شد. سازمان‌های همکار دعوت‌نامه‌هایی را از طریق رسانه‌های اجتماعی و سایر روش‌ها برای شرکت‌کنندگان ارسال کردند. سازمان‌های شریک این مطالعه عبارت بودند از: 

همکاری با این سازمان‌ها جهت دسترسی به افرادی با طیف گسترده تجربیات نیکوکاری از جمله غیراهداکنندگان و داوطلبانی که ممکن است اهداکننده باشند، جنبه راهبردی داشت. 

همچنین با چهار سازمان دگرباشان جنسی شامل CenterLin ،Transgender Resource Center of New Mexico، Pride Center at Equality Park و Pride Foundation برای جذب شرکت‌کنندگان از این دسته همکاری شد. 

ما بر این باوریم که گروه‌های متمرکز خصوصاً برای پاسخ به سؤالات پژوهشی با محوریت رفتارها و انگیزه‌های پیچیده مناسب هستند. شرکت‌کنندگان اغلب از یکدیگر سؤالاتی می‌پرسند و/یا گفتگو را به مسیری سوق می‌دهند که منحصر به پویایی گروه متبوع‌شان است. 

در حالی که برخی محققان در مورد تأثیرات گروه متمرکز مانند نوعی سوگیری که در آن اعضای گروه ممکن است به اشتباه با نظر اکثریت موافق باشند، ابراز نگرانی می‌کنند، اما سایر محققان عقیده دارند که گروه‌های متمرکز، داده‌های ارزشمندی را درباره موافقت یا مخالفت شرکت‌کنندگان با یک نظر فراهم می‌کنند. 

به علاوه گروه‌های متمرکز، فضای مؤثرتری را برای اعضای گروه‌های منزوی و به حاشیه‌ رانده‌شده فراهم می‌کنند تا بتوانند نظراتشان را ابراز کنند، چرا که پویایی قدرت بین محقق و شرکت‌کنندگان در قیاس با مصاحبه انفرادی ضعیف است. 

بنابراین معتقدیم که گروه‌های متمرکز یکی از بهترین روش‌های تحقیقاتی برای ایجاد شناخت عمیق نسبت به کمک‌های خیریه در بین گروه‌های مختلف هستند. همچنین روش گروه‌های متمرکز به ما اجازه داد تا به تعداد افراد بیشتری نسبت به مصاحبه‌های انفرادی، به ویژه با توجه به محدودیت‌های همه‌گیری کووید، دسترسی پیدا کنیم.

یکی از اهداف جذب شرکت‌کنندگان، دسترسی به طیف متنوعی از افراد بود. 83 شرکت‌کننده در 16 گروه متمرکز مشارکت کردند. شرکت‌کنندگان در محدوده سنی جوانان تا سن بازنشستگی بودند به طوری که اکثریت آنها (33 نفر) را گروه سنی 30 تا 49 ساله تشکیل می‌داد. 

51 شرکت‌کننده، زن و 30 شرکت‌کننده نیز مرد بودند و دو شرکت‌کننده به عنوان دو جنسیتی معرفی شدند. به علاوه شرکت‌کنندگان در 20 ایالت مختلف آمریکا اقامت داشتند. مصاحبه با همه گروه‌های متمرکز بسته به تعداد شرکت‌کنندگان در گروه تقریباً 45 تا 60 دقیقه به طول انجامید و بین ماه می تا نوامبر 2021 انجام شد. 

گروه‌های متمرکز از یک فرمت مصاحبه نیمه ساختاریافته پیروی کردند، یک تسهیل‌گر (عضوی از تیم تحقیقاتی) بحث را هدایت کرد، اما در آن شرکت نکرد. برای مشاهده فهرست کامل سؤالات پروتکل گروه متمرکز به پیوست این گزارش مراجعه کنید.

هدف ابتدایی ما در این مطالعه دسترسی به اهداکنندگان و غیراهداکنندگان بود، اما به دلیل محدودیت‌های موجود از مشارکت غیراهداکنندگان محروم شدیم. شرکت‌کنندگانی که از طریق روابط شخصی خود با سازمان خیریه جذب شدند، احتمالاً از دانش دست اول بیشتری نسبت به عامه مردم در رابطه با بخش خیریه برخوردار بودند. 

آنها عموماً با امور خیریه و بشردوستانه آشنا بودند و در تجارت مختلف نیکوکاری شرکت کرده بودند. تجربیات و دیدگاه‌های بخش کوچک‌تری از اهداکنندگان که کمتر فعال هستند و نیز دیدگاه کسانی که جمع‌آورنده کمک‌های مالی هستند نیز در یافته‌های مطالعه بعدی انعکاس یافته است.

بحث و نتیجه‌‌گیری

یافته‌های حاصل از گروه‌‎‌های متمرکز نشان می‌دهد که اهداکنندگان، کمک‎های خیریه خود را به سازمان‌های کمتری، به ویژه سازمان‌هایی که با آنها رابطه نزدیک یا روابط قبلی دارند، معطوف کرده‌اند. اهداکنندگان همچنین پیش‌بینی کردند که کمک‌های خود به سازمان‌های محلی و نهادهایی که دارای روابط موجود یا دیرینه با آنها هستند را افزایش خواهند داد. 

به علاوه نیازهای ادراکی کوتاه‌مدت ناشی از همه‌گیری کووید باعث برانگیخته شدن بیشتر کمک‌های محلی و افزایش گرایش به حمایت از گروه‌ها، شبکه‌ها و افراد غیررسمی در داخل جوامع شده است. 

مطالعه حاضر، مهر تأییدی بر الگوهای حاصل از تحقیقات فعلی در خصوص خیریه و نیکوکاری است. تحقیقات گذشته از طریق آزمایش‌های میدانی نشان داد که برجسته‌سازی هویت یک اهداکننده براساس حس مشترک اجتماعی، میانگین مبلغ هدایا را تقریباً پنج برابر افزایش می‌دهد. 

در عین حال وقایع اجتماعی و سیاسی گذشته تأثیر قابل توجهی بر کمک‌های شرکت‌کنندگان داشت و باعث افزایش کوتاه‌مدت این کمک‌ها شد. تأثیرات ناموزون همه‌گیری کووید 19 نیز نابرابری‌های دیرینه اجتماعی را آشکار کرد و اساساً شرکت‌کنندگان سفیدپوست را واداشت تا ضمن اذعان به امتیازات خود در این خصوص تأمل و تفکر کنند. 

این باعث افزایش علاقه عمومی به رفع مسائل و مشکلات ساختاری و سیستمی نظیر نابرابری و بی‌عدالتی‌های اجتتماعی، فقر و کمبود بودجه برای آموزش و هنر شد. اهداکنندگان همچنین وزن بیشتری را برای کمک‌های خیریه در رفع شکاف‌های باقی‌مانده از سایر بخش‌ها قائل شدند. در نهایت، اذعان به اهمیت وقف زمان، تلاش و سایر انواع کمک‌های غیرمالی یکی دیگر از جنبه‌های مهم این پژوهش بود.

بیشتر بخوانید

بررسی آماری گرایش یا عدم گرایش جهانی به نیکوکاری

با آغاز همه‌گیری، اهداکنندگان، کمک‌های خود را به سمت مناطقی که تصور می‌کردند بیشترین و فوری‌ترین نیاز به کمک را دارند، روانه کردند. تحقیقات گذشته نشان داد که اهداکنندگان از انعطاف لازم در بودجه اخلاقی خود برای افزایش هدایای خیریه برخوردارند که عمدتاً با حمایت فزاینده و فوری شرکت‌کنندگان از اهداف، گروه‌ها و سازمان‌های محلی در کوتاه‌مدت مورد تأیید قرار گرفت. 

با این حال ما نمی‌توانیم این موضوع را به روندها و تغییرات گسترده‌تر در کمک‌های خیریه ربط دهیم، چرا که شرایط منحصر به فرد همه‌گیری جهانی و تأثیرات عمیق آن بر کمک‌های خیریه باید مورد مطالعات بیشتر قرار گیرد.

یکی از یافته‌های بارز این مطالعه، نقش معنادار تجربیات و روابط شخصی و قبلی در شکل‌گیری تصمیمات خیریه است. قصد و اشتیاق اهداکنندگان برای ارتباط شخصی با سازمان‌های خیریه و اطلاع از برنامه‌های آنها ارتباط نزدیکی با این موضوع داشت. خیلی از شرکت‌کنندگان اشاره کردند که استراتژی کمک‌های آنها در حال حاضر مستلزم اطلاع از نیازهای سازمان و لزوم نمایش تأثیرگذاری کمک‌های آنهاست.

مفاهیم

گروه‌های متمرکز بر این نکته تأکید دارند که مردم به سازمان‌هایی که با آنها ارتباط شخصی یا قبلی دارند، کمک می‌کنند و این یافته نشان می‌دهد سازمان‌ها باید ایجاد روابط با اهداکنندگان فعلی و بالقوه را در اولویت قرار دهند.

ایجاد اعتبار از طریق شبکه‌های اجتماعی و ارتباطات کلامی، فرصت خوبی را برای افزایش کمک‌ها فراهم می‌کند، چرا که شرکت‌کنندگان به دفعات بر اهمیت تماس یا ارتباطات قبلی به عنوان محرک نیکوکاری تأکید داشتند. 

در دنیای تعاملات مجازی و از راه دور، برقراری روابط شخصی ممکن است دشوار و چالش‌برانگیز باشد، اما توجه به اعضای جامعه و حمایت از آنها که دارای سرمایه اجتماعی هستند و به عنوان ستون‌های جامعه شناخته می‌شوند، نقطه شروع خوبی است.

همه‌گیری کووید 19 با وجود برجسته‌سازی نیازهای حلقه‌های اجتماعی و جوامع محلی، بخش زیادی از عملیات و خدمات سازمان‌های خیریه را مختل کرد. اولین گزارش از این مجموعه، روند رو به کاهش کمک‌های خیریه در بین خانوارهای آمریکایی را مورد تأکید قرار داد، در حالی که تحقیقات گروه کانونی از چالش‌‌های جذب غیراهداکنندگان حکایت داشت. 

فرآیند جذب شرکت‌کنندگان در این گروه‌های متمرکز نشان داد که گنجاندن و مشارکت دادن غیراهداکنندگان در کمک‌های خیریه، امری دشوار و چالش‌برانگیز برای سازمان‌های خیریه است و حتی اهداکنندگانی با انواع تجربیات نیکوکاری نشان دادند که اگر تعهد قبلی یا سابقه تأثیرگذاری از سمت یک سازمان را ندیده باشند، احتمال کمتری برای ورود به اقدامات خیریه دارند.

در گزارش حاضر این فرصت وجود دارد تا با دلایل عدم مشارکت فزاینده غیراهداکنندگان در کمک‌های خیریه و اینکه چه چیزی می‌تواند مشوق آنها برای آغاز کمک‌هایشان یا تغییر رفتار خیریه‌شان باشد، آشنا شویم. شرایط منحصر به فرد همه‌گیری قطعاً عاملی در تغییر نگرش مردم نسبت به رفتارهای نیکوکاری و کمک بود، چرا که در بحران‌ها این وظایف بیش از آنکه جنبه داوطلبانه داشته باشند به یک ضرورت تبدیل می‌شوند.

یکی از راه‌های ممکن برای افزایش کمک‌ به سازمان‌های خیریه و دیده شدن آنها به عنوان سازمانی که اهداکنندگان از همکاری با آن لذت می‎برند، ایجاد و پرورش روابط شخصی و منسجم با اهداکنندگان از طریق فرصت‌های داوطلبانه، افزایش دسترسی دیجیتالی و یکپارچه‌سازی کمک‌ها و تعاملات غیررسمی از قبیل انجمن‌های اجتماعی و سالن‌های شهری است. 

پرورش این روابط که قبلاً به طور گسترده با اهداکنندگان عمده و بزرگ انجام شده است خصوصاً برای اهداکنندگان کوچک و متوسط اهمیت دارد. شرکت‌کنندگان اشاره کردند که در دنیای مجازی امروز، رسانه‌های اجتماعی و کانال‌های دیجیتال نقش مهمی را در زمینه دیده شدن، اطلاع از نیازهای ادراکی و در نهایت تصمیمات خیریه بازی می‌کنند. 

با این حال، ارتباطات دیجیتال باید توأم با ثبت و بروز تأثیرات باشد چرا که شرکت‌کنندگان، احتیاط خود را در خصوص کمک به سازمان‌هایی که درگیر خواسته‌های غیرشخصی و بدون سوابق تأثیرگذاری بودند، بروز دادند.

تأثیرات حاصل از تغییر سریع چشم‌اندازهای اجتماعی و اقتصادی امروزه، فرصت و در عین حال چالشی را پیش روی سازمان‌های خیریه قرار می‌دهد تا فراتر از مشارکت سنتی اهداکنندگان و راه‌های قدیمی جلب کمک‌های آنها حرکت کنند. 

ایجاد یک توازن صحیح بین هویت شخصی اهداکنندگان و تجربیات و ارزش‌های معاصر آنها در ایجاد روابط با این گروه بسیار حائز اهمیت است. جهت انطباق با استراتژی‌های رو به تغییر نسل فعلی و آینده اهداکنندگان به سازمان‌ها توصیه می‌کنیم که به اصل و ذات خود بازگردند و ابتکاراتی را با هدف پرورش یک رابطه شخصی، آگاهانه و منسجم با اهداکنندگان تقویت کنند. 


محدودیت‌ها و مسیرهای آینده تحقیقات

هدف از پژوهش گروه‌های متمرکز در این گزارش، شناخت عمیق از تصمیمات خیریه گروه‌های متنوع است. هرچند نمونه ما متشکل از افراد متنوع است، اما اندازه آن محدود بوده و نمایانگر جامعه بزرگ‌تر اهداکنندگان نیست. 

خیلی از شرکت‌کنندگان در این مطالعه از تجربیات گسترده قبلی در خصوص نیکوکاری برخوردار بودند، بنابراین دیدگاه‌های افراد غیرفعال یا غیراهداکنندگان در یافته‌های ما محدود است. روند گسترده کاهش اهداکنندگان که در سری اول این گزارش برجسته شد، به صراحت نشان می‌دهد که کمک‌های خیریه خانوارهای آمریکایی کاهش یافته است. 

با توجه به این یافته صریح، تحقیقات گروه متمرکز حاکی است که از زمان گزارش نخست تغییر دیگری در رفتار خیریه اهداکنندگان ایجاد شده است. نتایج حاصل از گروه‌های متمرکز اساساً به همبستگی میان تجربیات و روابط شرکت‌کنندگان با تصمیمات خیریه آنها اشاره دارد. 

در حالی که ماهیت این همبستگی به ما اجازه می‌دهد تا نقش عوامل مختلف در کمک‌های گذشته و آینده افراد را بهتر درک کنیم، اما نمی‌توانیم یافته‌های خود را چندان تعمیم دهیم. این امر به ویژه در مورد نیکوکاری طی همه‌گیری جهانی کووید 19 صادق است، چرا که شروع این همه‌گیری ناگهانی و مخل سبک زندگی اقتصادی و اجتماعی بسیاری از مردم بود و این عوامل بر کمک‌های خیریه تأثیرگذار بوده است.

ما شاهد افزایش کوتاه‌مدت کمک‌های خیریه به دلیل درک بیشتر نیازهای موجود در بین گروه‌ها و جوامع بودیم. یافته‌های ما نشان می‌دهد که تأثیر قابل توجه همه‌گیری کووید 19 باعث افزایش کمک‌های خیریه در کوتاه‌مدت و تمرکز آن به سمت موارد بیشتری از کمک‌های غیرمالی و افزایش کمک مالی به سازمان‌های محلی و شبکه‌های شخصی شد. 

شرکت‌کنندگان همچنین تمایل بیشتری را برای دیدن تأثیر مستقیم کمک‌های خیریه خود به ویژه با توجه به نیازها و شرایط اقتصادی حاصل از همه‌گیری بروز دادند. هرچند تغییر رفتار اهداکنندگان مشابه با سری این گزارش است، اما توانایی ما برای ارتباط دادن مستقیم این دو مجموعه یافته محدود است.

تحقیقات آتی از طریق گروه‌های متمرکز می‌تواند زمینه و بسترهای شخصی رفتارهای خیریه یک گروه اجتماعی بزرگ و متنوع را تحت بررسی دهد. یافته‌های حاصل از این گزارش، فرصت‌هایی را در اختیار تحقیقات آینده و تعاملات گروه‌های متمرکز براساس موضوعات مورد نظر شرکت‌کنندگان قرار می‌دهد. 

تمایل شرکت‌کنندگان به اطلاع از تأثیرگذاری و نیازهای سازمانی، جلب مشارکت عمیق‌تر اهداکننده و ایجاد تأثیرات بلندمدت از طریق نیکوکاری، در همه گروه‌های متمرکز مستدام و پایدار است. 

بررسی و تحلیل عمیق قصد و نیت اهداکنندگان و جلب مشارکت آنها، فرصت‌هایی را برای کشف روش‌ها، کانال‌ها و ابتکارات مختلف جهت ایجاد روابط منسجم و آگاهانه با هداکنندگان پدید می‌آورد. با توجه به تغییر رفتارهای نیکوکاری، سازمان‌های خیریه می‌توانند با شناسایی کانال‌های ارتباطی منطبق بر ترجیحات اهداکنندگان به سود زیادی دست پیدا کنند. 

هرچند اهداکنندگان تمایل خود را نسبت به کسب اطلاعات و آموزش بیشتر ابزار کردند، اما هنوز فرصت‌هایی برای درک سطح و میزان این آموزش که منجر به کمک‌های خیریه می‌شود، وجود دارد. در خصوص کانال‌ها و روش‌های ارتباطی، تجزیه و تحلیل شبکه‌ای از نحوه دسترسی اهداکنندگان به اطلاعات لازم درباره تأثیر و نیازهای یک سازمان به مؤسسات خیریه کمک می‌کند تا استراتژی‌های تعامل و مشارکت خود با اهداکننده را ارزیابی کنند. 

در نهایت درک انواع تأثیراتی که از نظر اهداکنندگان گروه‌های مختلف به عنوان انگیزه‌های مهم برای کمک‌های خیریه تلقی می‌شود، اطلاعات ارزشمندی را درباره رفتار خیریه گروه‌های مختلف اهداکننده فراهم می‌کند.

منبع: scholarworks