در این گفتوگو با جناب آقای منصور دهقان، مدیرعامل و رئيس هیئت مدیره موسسه کمک به صحبت نشستهایم. آقای دهقان دارای مدرک مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم اجتماعی دانشگاه تهران است و سابقه فعالیت در مقامِ رئیس اداره توسعه نظم عمومی کشور، مشاور فرهنگی اولین اجلاس سران کشور های اسلامی، برگزار کننده نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم، مدیرکل حراست سازمان اوقاف و امور خیریه و مدیر انتشارات شریعت و مرصاد را در کارنامه دارد.
با توجه به فعالیت بلندمدتتان در حوزه نیکوکاری، در حالت کلی این فضا را از منظرهای مختلف، چگونه بررسی میکنید؟
در حوزه خیریه بزرگترین چالش ما عدم اعتماد عمومی نسبت به انجام کار خیر است. بیاعتمادی عمومی باعث شده جامعه نسبت به انجام کار خیر، انفرادی عمل کند. مردم ترجیح میدهند خودشان به صورت مستقیم به افراد و گروههای نیازمند کمک کنند. این انفرادی عمل کردن سبب آسیب بیشتری به این فضا میشود. البته این مسائلی که در بعد اجتماعی ظاهر میشوند، در واقع نشأت گرفته از بعد سیاسی جامعه هستند.
به بیان دیگر این نتیجه عملکرد بد سیاستگذاری در ایران است که در ابعاد اجتماعی جامعه نمایان میشود. برای مثال در همین حوزه کودکان، قوانین ایران به هیچ وجه جوابگو نیستند.
البته لایحه حمایت از کودکان کار چهارده سال پیش تصویب شد اما همچنان عملی نشده است؛ حتی اگر هم بخواهد الآن اجرا شود باید از نو همه شرایط را برای آن لحاظ کرد. نکتهای که وجود دارد این است که برای هر حوزهای باید کارشناس مخصوص آن را جهت ارزیابی و تصویب قوانین به کار گرفت تا قوانین به صورت کارآمدتری تصویب و اجرا شوند.
فکر میکنید در چند سال اخیر چه اتفاقاتی بر فضای خیرخواهی مؤثر بودهاند؟
قطعاً اتفاقات زیادی داشتیم که خالی از تأثیر نبودهاند. برای مثال شیوع بیماری کرونا که باعث شد تعداد مددجوهای ما افزایش پیدا کند و نیازمندیها بیشتر شود. البته که شرایط اقتصادی نامناسب هم تأثیرات منفی بسیاری بر این فضا گذاشت.
با توجه به نکاتی که بیان کردید چه پیشبینیای از پنج سال آینده دارید؟ اینکه شرایط به چه صورت خواهد شد؟
ناامیدی چیز خوبی نیست اما روند اتفاقاتی که در کشور انجام میشود پیامآور این مسئله است که برای پنج سال آینده، نمیتوان انتظار اتفاقات خیلی خوبی را داشت. حتی درصورت تصویب برجام و برطرف شدن بخشی از مشکلات مالی، باز هم نمیتوان نگاه مثبتی به این روند داشت چراکه چالشها آنقدر وسیع و گستردهاند که اگر برجام هم اتفاق بیفتد، هیچ گشایشی در سطح خیریهها صورت نمیگیرد. منشأ اصلی مسائل ما، فضای اجتماعی و سیاسی داخلی است که باید اصلاح شود.
بیشتر بخوانید:
پیشنهاد شما برای بهبود فضای خیرخواهی و نیکوکاری در ایران چیست؟
پیشنهاد که زیاد داریم. به طور مثال من ایدهای داشتم که طرح ملی آن را هم ارائه دادم. طرح من مصوب شورای امنیت ملی هم شد. ما از معاون وزیر و رئیس سازمان امور اجتماعی کشور تقاضای وقت ملاقات داشتیم اما متأسفانه اتفاق نیفتاد. قضیه این است که ما بسیار پیگیریم اما پاسخی دریافت نمیکنیم.
در واقع این مسئولان باید به طور مرتب پیگیر مسائل ما باشند و حتی مدام فعالیتهای ما را از خودمان پرسوجو کنند؛ اما حتی وقت ملاقات را هم از ما دریغ میکنند. در چنین فضایی انتظار بهبود داشتن، بسیار سخت است.
یک پیشنهاد ساده این است که یک نرمافزار جامع حمایتی از مددجوهای کل کشور طراحی کنیم. من خودم نیازی به دسترسی به آن ندارم. منظورم در سطحی وسیعتر است. این که اگر مددجویی نسبت به چیزی اعلام نیاز کرد با استفاده از نرمافزار بتوان وضعیت کمکهایی که صورت گرفته را مشخص کرد.
فرقی ندارد برای چه ارگانی است؛ کمیتۀ امداد، بهزیستی یا سازمانهای مردمنهاد. این گونه توزیع منابع و کمکهایی که صورت میگیرد بهبود پیدا میکند و فضای شفافتری خواهیم داشت.
در زمینۀ عملکرد دولت هم مسلماً هر دولتی با دولت دیگر تفاوتهایی دارد. به طور مثال ما در دوره آقای احمدینژاد برای گرفتن مجوز اقدام کردیم اما جواز ما معلق شد؛ این در صورتی است که در دوره آقای روحانی مجوز ما صادر شد. اگر سطح کلان را نادیده بگیریم و سطوح خردتر را لحاظ کنیم، میتوان گفت حداقل نگاه این افراد به کار خیر متفاوت بوده است. الآن هم که در دوره آقای رئیسی هستیم هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است.
اگر امکان دارد کمی از فعالیتهای این مؤسسه و مسائلی که با آن مواجه هستید بگویید. به عبارتی هر صحبتی که در حوزۀ فعالیت خود دارید و مایلید که شنیده شود را بیان کنید.
همانطور که میدانید ما در حوزه کودکان بیپناه فعالیت میکنیم. کار خود را از سال 1393 شروع کردیم و همزمان با دریافت مجوز مشغول به کار شدیم. تمام هدف ما معطوف به همین کودکان بیپناه است و انتظار داریم که در این راه هر بخشی از جامعه که میتواند و امکانش را دارد با ما همراهی کند.
به طور مثال من به شهردار تهران گفتم اگر فقط یک غرفه یک متر در یک متر در اختیار من بگذارند، من 350 زن سرپرست خانوار را به کار میگیرم؛ اما تا به حال این اتفاق نیفتاده و برای من این سؤال پیش آمد که آیا واقعا این کار برایشان ممکن نیست؟ این کمترین انتظاریست که میتوان داشت.
ما در این مؤسسه، از مدیر عامل گرفته تا هیأت امناء و هیأت مدیره هیچ کداممان هیچ حقوقی دریافت نمیکنیم. حتی ملک اینجا برای شخص خودم بوده که با وجود گذر از یک ورشکستکی مالی، برای مؤسسه خریدم. اما من با این شرایط به فعالیتم ادامه میدهم؛ به این دلیل که احساس میکنم من میتوانم، پس باید انجام دهم.
در حال حاضر یک زمین 1333 متری در بزرگراه رسالت به ما اهدا شده است و میتوانیم یک نقاهتگاه برای بچههای بیمار بسازیم. در حالت عادی بیمارستانها همیشه با کمبود تخت مواجه هستند، هزینه هتلها و مسافرخانهها هم بسیار زیاد است. پس بچههایی که از روستاها و شهرستانها برای درمان به تهران میآیند چه باید بکنند؟ همین امروز 45 بچه که باید پیوند قلب انجام دهند در پارک ملت راهروی بیمارستان شهید رجایی در خیابان میخوابند.
برای مطالعه:
پیوند قلب هم اینطور است که باید مراقب سرماخوردگی بود چراکه بسیار خطرناک خواهد بود. با این اوصاف ما گفتیم زمینی داریم که میتوان برای چنین بچههایی به کار گرفت و پناهگاهی ساخت. دولت و استاندار قبلی دستور را صادر کردند و کار با سرعت پیش میرفت اما به محض اینکه دولت عوض شد، از مجوز ما هیچ خبری نشد و استاندار جدید هنوز وقت ملاقات هم نداده است.
حرف من این است که بیاعتمادی زیادی نسبت به مؤسسات خیریه وجود دارد. هم از طرف دولت و هم مردم. حتی مردم هم به خاطر همین عدم اعتماد به مؤسسات، ترجیح میدهند که به کودکان کار و خیابان به طور مستقیم کمک کنند اما نمیدانند این کمکهای مستقیم و بدون برنامه چه آسیب جدیتری به آنها میزند.
اگر این اعتماد شکل بگیرد، نقاهتگاه هم ساخته میشود. من حتی حاضرم زمینی که در اختیار داریم را به هر سازمان و ارگانی که مایل به ساخت آن است بدهم تا این نقاهتگاه را داشته باشیم، برای من مهم نیست این فعالیتها به نام چه کسی انجام میشود، فقط این مهم است که این بچهها پناهگاهی داشته باشند و شبها در خیابان نخوابند.
ارسال نظر