به‌ صورت کلی شما وضعیت فعالیت‌های خیرخواهانه در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

برای بررسی وضعیت فعالیت‌های خیریه‌ در ایران، اولین نکته همین توجه به آمار فعالیت‌های خیرخواهانه است. اگر این اطلاعات در مورد میزان مشارکت مردم در کار خیر وجود نداشته باشد، ما نمی‌توانیم دید درستی نسبت به مسائل داشته باشیم. از این جهت به نظر من کار ما خیریه‌ای‌ها مانند کار یک مقنی است. به امید رسیدن به آب، به سراغ کندن چاه می‌رویم و هرچه پایین‌تر می‌رویم، اگر از بعضی چیزها بی‌اطلاع بمانیم ممکن است راه را درست نرویم؛ به همین خاطر این فعالیت‌های پژوهشی حول محور خیریه‌ها بسیار کمک‌کننده خواهد بود.

از نظر من ما باید برای هر بچه‌ای که در خیابان‌های این شهر زندگی می‌کند، یک سازمان مردم‌نهاد داشته باشیم. ما ٢٩ مدل آسیب اجتماعی داریم و می‌شود گفت کارتن‌خوابی نتیجه مجموع آن‌ها است. آسیب‌ها اجتماعی اصولاً حالتی چرخه‌ای پیدا می‌کنند؛ به این معنا که مردی که کارتن ‌خواب است، احتمالاً همان بچه‌ای است که کودک کار و خیابان بوده و آن بچه احتمالاً فرزند طلاق و یا فقر هم بوده است.

اکبر رجبی

به‌صورت کلی من معتقدم محرک پیشرفت یک جامعه، آزادی آن جامعه است. آزادی اندیشه، آزادی نگاه، آزادی برای اینکه مردم عقاید خودشان را داشته باشند. یک جامعۀ آزاد، مسیرش مسیر آگاهی است. اگر یک طیف را در نظر بگیریم، آزادی یک سر طیف و آگاهی یک سر دیگر آن است و این آگاهی می‌تواند از خدمت به خلق محقق ‌شود.

امروز جامعۀ ما در نقطه‌ای ایستاده که فقر، آسیب‌های اجتماعی و درد را می‌بیند و به‌خاطر همین امروز حرکت کرده است؛ اما جنس این حرکت یک حرکت انفرادی است. بنده بسیار خوش‌بین هستم که ما می‌توانیم در حوزه کارهای خیر به آن بلوغی که مورد نیاز است دست پیدا کنیم و حرکت‌های جمعی را شروع کنیم. و هر چقدر ما فضای فعالیت‌های خیر را مردمی‌تر کنیم زودتر به نقطه مطلوب یاد شده می‌رسیم.

آینده فعالیت‌های خیرخواهانه را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

من اوضاع کلی را خوب می‌بینم. در حوزه آسیب‌های اجتماعی هم مشارکت مردم در سطح بسیار خوبی است. افراد وقتی واقعیت‌ها را عیان ببینند و برای آن‌ها وضعیت روشن باشد، برای کمک می‌آیند؛ اما نظر من در مورد سالیان آتی در این حوزه، این است که مسئولیت اجتماعی در ذهن مردم با عبارت «به من چه» مواجه می‌شود.

بخشی از این مسئله به فعالیت خیریه‌ها برمی‌گردد؛ اما هر چقدر این فضا را تمیز و شفاف‎‌‌‌تر کنیم و پاسخگو‌تر و دیجیتال‌‌‌ محور‌تر باشیم، مردم همدلی بیشتری پیدا خواهند کرد.

بیشتر بخوانید:

بازتاب عمل خیر و نیکوکاری در داستان‌های کهن فارسی

فرض کنید شما در یکی از سازمان‌های دولتی مربوط به حوزه‌ی خیر، سیاست‌گذار بودید؛ در چنین شرایطی چه کارها و اقداماتی جهت بهبود فضای خیریه‌ها انجام می‌دادید؟

به نظر من اولین نکته درباره سیاست‌گذاران این است که کاری نداشته باشند، مردم خودشان راه را پیدا می‌کنند. به عبارتی به القائات رسانه‌ای در مورد عدم اعتماد به سازمان‌ها دامن نزنند. از نظر من مردم همیشه جلوتر از دولت‌ها بوده‌اند.

نکتۀ دوم اینکه در چنان شرایطی بنده تلاش می‌کردم تا به‌عنوان یک سیاست‌گذار، خیریه‌ها و حوزه کار خیر را خوب بشناسم و سعی می‌کردم تا با هر سبک و سیاق و عقیده‌ای که هستند آن را بپذیرم و به ارتقاء آن‌ها کمک کنم. کمکی که دولت‌ها و قانون‌گذاران می‌توانند داشته باشند این است که بسترسازی کنند؛ منظور من منابع پولی و مالی نیست چرا که مردم همیشه حضور دارند و ما را بی‌نیاز می‌کنند.

منظور از کمک، ایجاد بستری برای تسهیل فعالیت‌های خیرخواهانه است؛ به‌طور مثال، فرایند‌های بوروکراتیک همواره یکی از نارضایتی‌های سازمان‌های خیریه‌ بوده است که بسیار هم آزاردهنده است.

نکته دیگر اینکه سازمان‌های دولتی و سیاست‌گذاران نباید خیریه‌ها را در رقابت با همدیگر قرار دهند. ما در رقابت ناسالمی قرار گرفتیم که درست نیست؛ بارها جملات این‌چنینی گفته شده است که مثلاً فلان خیریه از باقی خیریه‌ها بهتر است.

کمک به دیگران

چنین حرکتی نه‌تنها باعث نزدیکی و همکاری خیریه‌ها نمی‌شود، بلکه آن‌ها را وارد یک رقابت ناسالم برای دیده‌ شدن می‌کند. باور من این است که حوزه آسیب‌های اجتماعی به حق‌الناس برمی‌گردد و اتفاقاً کار مردم است و کار دولت‌ها نیست؛ اگر هم کار دولت‌ها باشد فقط می‌توانند بستر خوبی بسازند.

یکی دیگر از اقداماتی که دولت‌ها می‌توانند داشته باشند، این است که کمک کنند تا مشارکت مردم افزایش پیدا کند. من تا اینجا مطالبی گفتم تا به این نقطه برسم که به نظر من ما باید مردم را در فعالیت‌های خیر دخیل کنیم؛ چراکه معتقدم از مردم ایران ملی‌تر و مذهبی‌تر نداریم. از نظر من آسیب اجتماعی، از طرد نشأت می‌گیرد و نباید اجازه بدهیم چنین اتفاقی در جامعه بیفتد.

بخش دیگر این است که ما سازمان‌های مردم‌نهاد باید بستر لذتی بسازیم که به همان اندازه‌ای که خود از آن بهره می‌بریم، دیگران نیز بهره ببرند. زمانی که از ما می‌پرسند چرا این کار را انجام می‌دهید، بتوانیم بگوییم شما چرا انجام نمی‌دهید. همچنین ما باید در راستای کار خیر فرهنگ‌سازی کنیم؛ برای مثال اینکه برای شادی‌هایمان شکرانه دهیم، نه برای اینکه غم از ما دور شود.

درنهایت اگر من یک سیاست‌گذار بودم، به خیریه‌ها کمک می‌کردم تا رویاهایشان را بزرگ‌تر کنند و سطح زندگی و تفکر خود را ارتقاء دهند. ما در خیریه‌ها نباید اقداماتمان را کوچک ببینیم؛ به عبارتی به کوچکی کار نگاه نکنیم به بزرگی عشقمان نسبت به آن نگاه کنیم.

برای مطالعه:

 مقایسه و ارزیابی هلال احمر، بهزیستی و کمیته امداد

در صحبت‌هایتان به اهمیت شفافیت سازمان‌ها اشاره کردید، تأثیر این مسئله به چه صورت است؟

در این‌ باره من از تجربه‌ی خود در مجموعه‌ی «طلوع بی‌نشان‌ها» می‌گویم؛ از اینکه آوردن یک حسابرس رسمی بین‌المللی تا چه اندازه بر روند بهبود فضای سازمان کمک کرده است. ما یک درصد شفاف‌تر شدیم و اطلاعات مالی‌مان را دقیق و مشخص منتشر کردیم؛ درنتیجۀ این اقدام، مردم ٢٥ درصد اقبال بیشتری به ما نشان دادند.

واقعیت این است که تمام کسانی که در سازمان‌های خیریه و مردم‌نهاد مشغول به فعالیت هستند با چنین شفافیتی می‌توانند نتایج بهتری بگیرند.