واحد اطلس خیر ایران در ادامه مصاحبه‌های محیط خیرخواهی با حجت‌الاسلام حسینی المدنی به گفت‌وگو پرداخته‌اند. در ادامه با ما همراه باشید تا با نظرات ایشان در مورد محیط خیرخواهی، وضعیت خیریه‌ها در ایران و راهکارهای وی به عنوان معاون فرهنگی اجتماعی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان تهران آشنا شویم.

به‌صورت کلی  فضای خیرخواهی ایران را با توجه به ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چطور ارزیابی می‌کنید؟

به نظر بنده مردم ما مردمی علاقه‌مند به کار خیر و انسان‌دوست هستند. درواقع خیلی تحمل دیدن درد و آلام همنوعان خودشان را ندارند؛ پس اگر بخواهیم ببینیم چقدر مردم ما تمایل به کار خیر دارند، به نظر من با آمار بالایی روبه‌رو هستیم. مردم ما عموماً علاقه‌مند به کار خیر هستند و  کار خیر را تحسین می‌کنند؛ یعنی اگر بخواهند از یک نفر تعریف کنند یکی از ویژگی‌های مثبتی که برای شخص در نظر می‌گیرند، بحث خیرخواه بودن و رفتار خیرخواهانه است -حالا چه در فعالیت‌های داوطلبانه باشد، چه در مثلاً کمک‌های نقدی یا غیرنقدی. 

اما متأسفانه هنوز ساختار خوب و نظام‌مندی برای هدایت اعمال و رفتار خیرخواهانه در کشور نداریم؛ یعنی وقتی کسی می‌خواهد کار خیری کند تقریباً خود فرد و یا خیریه و نهادی که در آن کمک را انجام می‌دهد تصمیم می‌گیرند چه کاری انجام دهند و هیچ راهنمای تخصصی‌ای وجود ندارد.

به نظر من در کشور ما باید راهنمایی کار خیر تقویت شود؛ یعنی مردم بدانند در چه حوزه‌هایی کمک‌ها ضرورت بیشتری دارد و در همان حوزه‌هایی هم که ضرورت بیشتری دارد کجاها باید بیشتر این کمک‌ها انجام شود؛ لذا این نظم‌بخشی به بحث کار خیر یکی از اولویت‌هایی است که به نظر من در کشورمان باید وجود داشته باشد.

حجت الاسلام المدنی

یعنی مشکل اصلی فضای خیرخواهی ایران را عدم نظم و یکدستی در  نهاد نظارتی بر خیریه‌ها می‌بینید؟

بله و به نظر من نهاد نظارتی می‌تواند بخش خصوصی باشد؛ الزاماً نباید حاکمیتی باشد. ما در بحث وقف هم که یکی از امور خیر شاخص است، می‌گوییم واقف خود مردم‌اند، خود مردم باید مدیریت کنند و خود مردم هم باید نظارت کنند. حالا در بحث خیریه‌ها چه در قالب کلی، چه در قالب شخصی -چه مؤسسه و نهاد باشد، چه سمن‌ها باشند و چه شخص- معمولاً در کار خیر مدیریت با خود افراد و نهادهای خیر است. 

اما بحث نظارت مردمی خیلی قوی نیست. در بحث نظارت هم باید مؤسساتی داشته باشیم که بر کار خیر نظارت کنند؛ البته نه به‌گونه‌ای که کسی را وادار به کاری کنیم چراکه معمولاً مجموعه‌ها از کار اجباری سر باز می‌زنند؛ این کار باید در قالب راهنمایی و ارائه‌ی اطلاعات و آمار انجام شود.

یعنی ما درواقع باید اطلاعاتی که هست را جمع‌آوری کنیم، در اختیار مردم بگذاریم و درنهایت تصمیم را به خودشان واگذار کنیم. برای مثال ممکن است یک نفر بگوید آقا هزار یتیم داریم، هزار مؤسسه هم برای ایتام داریم،  و من می‌خواهم هزار و یکمین مؤسسه خیریه ایتام را تأسیس کنم؛ در این موقعیت نظر من این است که باید بگوییم تأسیس کن! 

ولی آگاه باش که هزار مؤسسه خیریه برای ایتام وجود دارد در صورتی که برای موارد دیگری مثل بیماران سرطانی -که مثلاً شامل 10 هزار نفر می‌شوند- تنها 100 مؤسسه خیریه وجود دارد. حالا اگر کسی با این آگاهی باز هم خواست برود برای ایتام کار کند، بگذارید برود؛ عیبی ندارد؛ آن دیگر تصمیم خودش است. ولی ما باید بتوانیم اطلاعات را در اختیار افراد قرار دهیم.

به نظر شما طی چند سال‌ گذشته، چه عواملی در شکل‌دهی به فضای خیرخواهی کشور مؤثرتر بوده‌اند؟ برای مثال کرونا، تغییر دولت و... چه تأثیراتی داشتند؟

به نظر من یکی از مؤثرترین عوامل، بر همه‌ی رویدادهایی که الآن اتفاق می‌افتد، من‌جمله بحث کار خیر، بحث رسانه‌ها و فضای مجازی است. یک زمانی اگر مطلبی می‌خواست اطلاع‌رسانی شود خیلی سخت بود. بحث ساده شدن فرآیندهای اطلاع‌رسانی و همین‌طور فرآیندهای مالی در این سال‌ها بسیار تأثیرگذار بوده است. 

در گذشته اگر شما می‌خواستید بروید کمکی کنید باید پول نقد پرداخت می‌کردید و یک رسید می‌گرفتید یا می‌رفتید بانک واریز می‌کردید به حساب فلان خیریه یا فلان نهادی که متولی این کار است؛ امروز ولی طبیعتاً شما با یک نرم‌افزار می‌توانید این کار را انجام دهید.

طبیعتاً هم اطلاع‌رسانی‌ها و تبلیغات آسان شده است و هم فرایند پرداخت‌ها ساده شده است. این ساده شدن‌ها یک طرف، نظارت‌ها هم ساده‌تر شده است و البته در اثر این نظارت‌ها هم اعتمادسازی و هم صلب اعتماد آسان شده است؛ چراکه شما اگر هر خطایی مرتکب شوید به سرعت در فضا خبرش پخش می‌شود. به نظر من این‌ها عوامل مؤثر در فضای خیریه‌ی چند سال اخیر کشور بوده‌اند.

برای مطالعه:

چرا سرمایه اجتماعی برای خیریه‌ها مهم است؟

بحث دوم تغییر دولت است. ببینید دو اتفاق به نظر من هم‌زمان افتاده است. یکی اینکه با این اتفاق‌های چند سال اخیر، دولت تا اندازه‌ای متوجه شد که به مشارکت مردمی در حل معضلات اجتماعی نیاز دارد -چه در سیل، چه زلزله و چه هر اتفاقی از این دست- و دست یاری به سوی مردم دراز کرد.

دوم اینکه نهادهای حاکمیتی مرتبط تلاش کردند اعتماد مردم را نسبت به نهادها و ارگان‌های خودشان بالا ببرند و اعتمادسازی کنند که نتیجه‌ی آن افزایش جایگاه اجتماعی یا سرمایه‌ی اجتماعی‌ این مجموعه‌ها است. برای مثال شما می‌بینید مجموعه‌ی داوطلبان هلال‌احمر، مشارکت و تعاملش را با مجموعه‌ی مؤسسات خیریه بالا برد و یا مجموعه‌ای مثل سپاه، گروه‌های جهادی را فعال کرد، مجوز داد و یک عده‌ای به‌عنوان گروه جهادی مشغول به فعالیت شدند. همچنین به نظر من از ظرفیت‌های مردمی در راستای برطرف کردن آسیب‌های اجتماعی کمک بیشتری گرفته شد.

با این‌همه به نظر می‌‎آید یک موازی‌کاری و عدم هماهنگی بین خود نهادهای حاکمیتی وجود دارد. از قبل وجود داشته و در این چند سال هم وجود داشته است؛ به‌طوری که گویی هر کسی دارد  به‌صورت جزیره‌ای کار خودش را می‌کند و تقسیم‌بندی کاری در این حوزه انجام نگرفته است.

 حالا این تقسیم‌کار می‌تواند به دو صورت انجام شود یک زمانی شما می‌گویید که مثلاً قرار است سیل‌زده‌ها را فلان نهاد کمک کند، زلزله‌زده‌ها را فلان نهاد، یا برای ایتام فلان نهاد کار کند و الی آخر؛ این یک نوع تقسیم‌کار است. یک نوع تقسیم‌کار هم این است که مسائل هر منطقه به یک مؤسسه خاص سپرده شود. اما موازی‌کاری که در یک نقطه، در یک جا، هم‌زمان دو نهاد، دو ارگان، کاری مشابه انجام دهند باعث می‌شود که به‌جای هم‌افزایی و پشتیبانی از همدیگر، در کار طرف مقابل اخلال ایجاد کنند. 

این‌چنین می‌شود که در امدادرسانی یک جایی 10 چادر گیرش می‌آید، یک جایی 1 چادر هم گیرش نمی‌آید، و یا در بخش مددجوها یک نیازمند از 10 ارگان حمایت می‌گیرد درحالی‌که یک نیازمند از هیچ ارگانی حمایت نمی‌گیرد.

بخشش

وضعیت فضای خیر و فعالیت‌های خیریه‌ای در کشور را طی پنج سال آتی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

افق تیره و تاری نمی‌بینم؛ ولی افق خیلی روشنی هم نمی‌بینم. درواقع من انتظار جهش ندارم اما انتظار رشد دارم. یعنی یک حرکت رو به رشد منطقی و نه بیشتر؛ مگر اینکه نهادهای خصوصی خودشان بیایند یک حرکت جدی انجام دهند. این جنس کار خیر از جنس دولتی نیست؛ جنس فعالیت سمن‌ها و NGOها جنس دولتی نیست؛ نباید هم دولتی شود و یا باشد.

دولت اگر دو وظیفه را انجام دهد خیلی خوب است؛ یکی تسهیل در فعالیت این‌ مؤسسات، دیگری نظارت بر فعالیت آن‌ها. در حال حاضر اخذ مجوز برای خیریه سخت است؛ ولی بعد از اینکه مجوز گرفت دیگر هیچ نظارتی وجود ندارد. درواقع ما در بدو ورود خیلی اذیت می‌کنیم برای اخذ مجوز؛ اما بعد از اینکه مجوز اخذ شد دیگر هیچ کاری با آن‌ها نداریم. هر دو به نظر من باید اصلاح شود.

نکته‌ی دیگر حمایت‌هایی از جنس مالیاتی است. ببینید مردم در کل دنیا نسبت به پرداخت مالیات تا جایی که بتوانند مقاومت می‌کنند؛ اما اگر به آن‌ها بگویید که مالیاتت را خودت مدیریت کن، برو با آن به ایتام پول بده، برو با آن مدرسه بساز، برو با آن ورزشگاه بساز و غیره، چون نتیجه کارشان را می‌بینند مالیات دادن برای آن‌ها آسان‌تر می‌شود. ما اگر قوانین مالیاتی را به این شکل اصلاح کنیم، مطمئناً مؤسسات خیریه رشد خیلی خوبی خواهند داشت. البته باید نظارت قوی هم وجود داشته باشد.

 باید یک نهاد تخصصی تأیید کند که کجاها به چه امکاناتی نیاز دارند و بعد افراد به‌جای پرداخت مالیات، به ساخت امکانات مورد نیاز بپردازند.

دست یاری

عملکرد دولت آقای رئیسی را از نظر تأثیرگذاری روی فضای خیر طی سال‌های آتی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 ببینید دولت آقای رئیسی علاقه‌مند به مشارکت‌گیری از مردم است. ایشان برای حل مشکلات جامعه، در همه‌ی زمینه‌ها، به‌خصوص در بحث کارهای خیر و آسیب‌های اجتماعی، به کمک خود مردم نیاز دارد. حالا باید دید در عمل چقدر می‌تواند حمایت‌هایی از جنس نوشتن قوانین بالادستی و ارائه‌ی لایحه‌هایی به مجلس و یا همراه کردن نهادها و ارگان‌های مرتبط (مثل هلال‌احمر، بهزیستی، کمیته‌ی امداد) به‌دست آورد. 

درواقع به نظر من یک سری قوانین ترغیب‌کننده‌‌ی مردم برای کمک هستند. مثلاً اگر به شما بگویند زکاتی که می‌دهید در شهر خودتان مصرف می‌شود، این شما را به پرداخت زکات ترغیب می‌کند. درمجموع به نظرم این‌گونه قوانین، حمایت‌ها و ترغیب‌ها خیلی در کار خیر مؤثر است. باید دید در عمل چقدر دولت آقای رئیسی می‌تواند چنین قوانینی را عملی کند.

چه پیشنهاد‌هایی جهت بهبود فضای خیر در کشور دارید؟

اول و مهم‌تر از همه ارزیابی مستمر کار خیر و گزارش‌دهی به‌صورت شفاف. به نظر من این برای ساماندهی کلیدواژه‌ی مهمی است. دوم حمایت و نظارت نهادهای حاکمیتی از نهادهای خیریه و امور خیر؛ به‌جای دخالت در کار آن‌ها. به نظر من اگر این دو اتفاق بیفتد فضای خیر در کشور بهبود می‌یابد.

برای مطالعه:

معرفی کامل موسسه نیکوکاری رعد الغدیر

درنهایت اینکه مشخصاً نقش سازمان اوقاف را در این راهکارهایی که ارائه کردید چه می‌دانید؟

عرض شود که سازمان اوقاف درواقع دو بخش داشته است؛ اوقاف و امور خیریه. امور خیریه یک مقدار مغفول مانده است. به نظر من نتیجه‌ی مغفول ماندن امور خیریه عدم وجود یک سازمان مشخص برای صدور مجوز خیریه‌ها است؛ در حال حاضر نهادهای گوناگونی مثل نیروی انتظامی، کمیته‌ی امداد و وزارت کشور به خیریه‌ها مجوز می‌دهند. طبیعتاً باید وزارت کشور به همه‌ی سمن‌ها مجوز بدهد و سمن‌هایی که به‌عنوان مؤسسات خیریه ثبت شده‌اند از اوقاف و نهادهای ذی‌ربط استعلام کنند.

اما اداره اوقاف یک ویژگی دارد که اگر مؤسسات خیریه حسابرسی‌ خود را در مجموعه‌ی اداره‌ی تحقیق اوقاف انجام دهند، از مالیات معاف می‌شوند؛ ولی مؤسسات خیریه به این مورد توجهی ندارند. این ظرفیت خیلی خوبی است که قانون برای مؤسسات خیریه و اوقاف پیش‌بینی کرده است.

همچنین وقف خودش یکی از انواع مترقی کار خیر است؛ یعنی درواقع خیر ماندگار است، خیر پایدار است. اگر اوقاف، توجه مؤسسات خیریه را به این نوع از کار خیر جلب کند مطمئناً در مسیر کار خیر اثرگذار خواهد بود.

نکته بعد اینکه استفاده اوقاف از ظرفیت‌های مؤسسات خیریه به‌عنوان بازوان اجرایی خود در جهت اجرای امانت‌دارانه‌ی نیات واقفین هم بحث مهمی است. درواقع این از امور خیلی مهمی است که می‌تواند هم به اوقاف کمک کند، هم به نهادهای خیریه. اما اگر ما از طریق نهادهای خیریه کار خود را انجام بدهیم هماهنگی بیشتری به‌وجود می‌آید و نیاز افراد به نحو بهتری برطرف می‌شود. 

طبیعتاً در کار مشارکتی از این جنس ما می‌توانیم کارهای فوق‌العاده‌ای انجام دهیم. علاوه بر این، با توجه به اینکه نیروی مؤسسات خیریه داوطلب دارند می‌توانیم بدون مواجهه مستقیم با نیروهای داوطلب زیاد، از نیروهای داوطلب آن مؤسسات خیریه برای انجام نیتمان استفاده کنیم. طبیعتاً این می‌تواند به اوقاف هم کمک خوبی بکند.