در این مصاحبه به گفتوگو با دکتر محمدرضا اخضریان کاشانی، مدیر کل فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران پرداختیم. اخضریان کاشانی دارای مدرک دکتری علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق بوده و تجربه بسیاری را در زمینه علمی و اجرایی مفهومشناسی عدالت، برابری و مشارکت اجتماعی دارد. در ادامه با اطلس خیر ایران همراه باشید تا جزییات متن این مصاحبه را با هم بخوانیم.
وضعیت محیط خیرخواهی ایران را با توجه به عوامل حقوقی، قانونی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی چگونه میبینید؟
این سؤال به اندازهی یک پایاننامه پاسخ دارد. هر کدام از این عوامل جنبهی خاص خودش را دارد. طبیعتاً اگر بخواهم اشارات کوتاهی داشته باشم میتوانم بگویم در حوزه فرهنگ عمومی فضا خیلی مثبت است، در حوزهی قانونگذاری متوسط، در حوزهی سیاستگذاری و در حوزهی شفافیت اصلاً مناسب نیست. در حوزهی محیط بینالمللی نیز ضعیف است. در واقع در هر کدام از این جنبهها ضعفهایی وجود دارد.
چه عواملی را طی ۵ سال گذشته از نظر اثرگذاری بر فضای خیر موثرتر میدانید؟
اگر فقط صرفاً همین چهار پنج سال اخیر مدنظر باشد به نظر من محور اول همین کروناست که بر فضای مفهوم خیرخواهی، مسئولیت اجتماعی و کارکردهای آن خیلی تأثیرگذار بود. بعد از آن یک رویکرد جهانی در مسئولیت اجتماعی به وجود آمد که در کشور ما هم کاملاً بازتاب داشت. بدین صورت که در دنیا فرآیند مسئولیت اجتماعی برای حوزههای گوناگون باز تعریف شد و گرایش به امر خیر را در قالب یک در واقع گفتمان اجتماعی جاری کردند و رسانهها نیز با آن همراه شدند.
بخش دیگری از تحولات این حوزه ناشی از گرایشهای سیاسی بود که در کشور ما وجود داشت؛ یعنی کنشگری در حوزه مسئولیت اجتماعی پوشش بسیار مناسبی برای فعالیتهای سیاسی شد. افرادی که میخواستند به امور سیاسی وارد شود، کنشهای خیرخواهانه را بهترین گزینه میدیدند.
نکتهی دیگر تحریمها وگرفتاریهای اقتصاد داخلی است که بر اقتصاد امر خیر تأثیر بسزایی داشت و با این رویکرد بخشی از جریانات پولشویی وارد امر خیر شدند؛ درنتیجه تا حدودی مؤسسات خیریه به فرآیند پولشویی آلوده شدند. این عواملی که بیان شد در چند سال اخیر تأثیر عمدهای بر فضای خیرخواهی کشور داشتند.
بیشتر بخوانید:
افق چهار پنج سال آینده کشور را در حوزه کار خیر و خیرخواهی چطور میبینید؟
امر خیر پدیدهای نیست که بتوان افق خیلی دقیق و روشنی برایش تعریف کرد. بحث امر خیر با سبک زندگی انسانها پیوند میخورد، به میزانی که بتوان سبک زندگی خیرخواهانهی همراه با مسئولیت اجتماعی را تعریف کرد، میتوان امیدوار بود که امر خیر به یک امر فراگیر تبدیل میشود. اما اینکه بگوییم چه برداشتی از آینده دارم واقعاً خیلی هنوز تصویر روشنی ندارم که بگویم مثلاً یک اتفاق خاصی ممکن است رخ دهد؛ چرا که گرایشهایی که در کشور وجود دارد، انجام مسئولیت اجتماعی را تشویق میکند ولی به این دلیل که دانش و بینش این مسئله درست تعریف نشده است، مردم تلقی خیلی دقیقی از امر خیر ندارند.
به عبارتی یک تلقی کلیشهای از امور خیر دارند. در حال حاضر این مفهوم محدود تعریف شده است و کاملاً نخبگانیمحور است. به عبارتی نخبهی فرهنگی، نخبهی سیاسی، نخبۀ اقتصادی و از این قبیل افراد در این حوزه فعالیت میکنند؛ اینکه این پدیده به حوزهی اجتماعی و مردمی وارد شود نیاز به یک بازنگری دارد.
چه پیشنهاداتی برای بهبود فضای خیر کشور دارید؟
از نظر من پیشقراول برنامهریزی برای امور خیر این است که فرآیند امر خیر را به عنوان یک سبک زندگی تعریف کنیم. لازمهاش نیز این است که امر خیر را از حالت تجملی و لوکس و کلان به مجموعهای از اقدامات خرد تبدیل کنیم. به عبارتی باید به این باور برسیم که الزاماً نباید کارهای کلان را مدنظر قرار داد. وقتی شاخصهی ما از کار خیر، ساخت مدرسه و کمکهای چند میلیونی و در واقع شاخصهای کلان باشد باعث میشود که امر خیر در زندگی اجتماعی پررنگ نشود.
نکته بعد اینکه باید نظام انگیزش امر خیر را تقویت کنیم. بپذیریم که انگیزه های افراد از کار خیر متفاوت است؛ انگیزهها میتواند مذهبی، انسانی، قومی و حتی ملی باشد. هر انگیزهای که در هرجا هست، باید همان را تقویت کرد چراکه اینها مجموعاً فرآیند امر خیر را محقق میکنند.
برای مطالعه:
مسئله دیگر بحث رسانه امر خیر است؛ ما در مورد تبلیغ امر خیر ضعیف هستیم و زمانی که بخواهیم یک تصویری از آن ارائه دهیم شاخصهای کلان و امور کلان را برجسته میکنیم؛ در صورتی که باید در ابتدا کارهای کوچک را لحاظ کرد. مسئلهی دیگر بحث شفافیت در امر خیر است، اینجا نیاز مبرمی به سامانهها داریم، یعنی اپلیکیشنهای امر خیر از کمبودهای این حوزه هستند. بهطور مثال وجود یک سامانهی ملی امر خیر میتواند بستری برای شفافیت بیشتر ایجاد کند.
زمانی که مردم بهطور مشخصتری از فرایند اقدامات این حوزه اطلاع داشته باشند و از اولویتها، ضرورتها و گستردگی حوزهی کار خیر اطلاع داشته باشند، میل بیشتری به فعالیت خواهند داشت و وجود چنین سامانههایی کمک زیادی به شفافسازی فضا خواهد کرد. در نتیجه خطر پولشویی کمتر ما را تهدید میکند و سرمایهی اجتماعی بیشتری وجود خواهد داشت.
مسئله دیگر بحث کارآمدی نهادهای خیر است؛ ما نیاز داریم که نهادهای خیرمان را در کشور کارآمد کنیم. افراد و گروههای زیادی هستند که در کار خیر مشارکت میکنند اما احساس نمیکنند که این کمکها در راستای حل مشکلات جامعه بهکار میرود، درصورتی که باید در قالب یک خدمت مشخص، قابل ملاحظه باشد. اینجا بحث تنظیم روابط دولت با مسئلهی امر خیر نیز مطرح میشود که یکی از مسائل جدی کشور ماست که اگر رابطهی امر خیر بین دولت و مردم و جامعه درست تنظیم شود، بخش زیادی از مسائل کشور در حوزه امر خیر حل میشود.
مهمترین چالشهای فضای خیرخواهی را هم اکنون چه مواردی میدانید؟
ما معمولاً سه حوزه برای مسائل نظری در نظر میگیریم: دانش، بینش و کنش. اگر این سه حوزه را در مورد امر خیر هم تعریف کنیم، حوزهی دانش امر خیر وضعیت مناسبی در کشور ندارد. از یک طرف با ضعف اطلاعاتی مردم و کارشناسان حوزهی خیر مواجه هستیم و از طرف دیگر ضعف دانشی ما در زمینههای اقتصادی، مدیریتی و قانونگذاری امر خیر مطرح است.
در حوزهی بینش میتوان گفت از نظر اجتماعی و فرهنگی نگاه مثبتی نسبت به کار خیر وجود دارد اما از نظر سیاسی و سیاستگذاری تلقی چندان مثبتی ندارند. در حوزهی کنش امر خیر نیز فعال بودن این حوزه را نمیتوان انکار کرد؛ اما انسجام، برنامهریزی و هدفمندی از مهرههای گمشدهی آن هستند که باید سامان بیشتری پیدا کند.
امکانش هست در مورد تفاوت عملکرد دولتها در حوزهی خیر صحبت کنید؟
بستگی دارد چه تعریف و چه شاخصی برایش در نظر بگیریم. در مسائل سیاسی قاعدتاً باید نوع دولتها را در نظر بگیریم و حداقلی و حداکثری دولتها را لحاظ کنیم. دولت آقای روحانی یک دولت حداقلی بود؛ تلاش میکرد که اقتصاد بازار را توسعه بدهد و به جای اینکه فرآیندهای حمایت اجتماعی را در سطح عمومی توسعه بدهد، در سطح نخبگانی و سرمایهگذاریها و سرمایهگذاران و اقتصاد کلان برنامهریزی میکرد که در نوع خودش یک فرآیند خیرجویانه بود.
اگر منظور ما از امر خیر این باشد که تکتک مردم جامعه را در نظر بگیریم، دولت آقای رئیسی دولتی است که تصور می شود یک دولت حداکثری است که اگر چنین باشد طبیعتاً میزان ورودش در عرصه اجتماعی به مراتب بیشتر از یک دولت حداقلی خواهد بود. لذا باید منتظر بازتوزیع یارانه و توجه به آحاد جامعه باشیم.
از منظر یک سیاستگذار، مواجههی دولت با سازمانهای مردمنهاد و خیریه را چطور میبینید؟
به این دلیل که امر خیر مسئله ای دقیقا قانونمند و نظاممند نیست؛ فرآیند مطلوبی هم برای مدیریت امر خیر یا راهبری امر خیر تعریف نشده است. میتوان با همهی شاخصها، همهی دولتهای کشور را هم خادم امر خیر تلقی کرد، هم بیتوجه به امر خیر دانست.
دولت آقای روحانی ممکن است مؤسسات رسمی ثبت شده در وزارت کشور را برای انجام این کار شاخص بداند. اما دولت آقای رئیسی ممکن است مثلاً هیاتهای مذهبی، مؤسسات خانگی و انجمنهای مذهبی را ملاک بداند. یعنی هر دو به سبک و سیاق مخصوص خودشان و مسیر فکریشان به فضای خیر توجه نشان میدهند.
ارسال نظر