در ادامه مصاحبههای محیط خیرخواهی، به گفت و گو با خانم فاطمه پورمحمدی از خیریه انوار آفتاب قم پرداختیم. در ادامه میتوانید متن مصاحبه ایشان را خوانده و با نظرات ایشان پیرامون فضای نیکوکاری در قم آشنا شوید.
لطفاً معرفی مختصری از خود و فعالیتهایتان در مؤسسه نیکوکاری انوار آفتاب قم بیان بفرمایید.
بنده فاطمه پورمحمدی هستم. ما تقریباً از سال 86-87 مشغول فعالیتهای خیرخواهانه بودهام؛ ولی بهصورت پراکنده. برای مثال به این شکل که برخی خانوادهها را تحت حمایت مالی داشتم. بعد از آن از سال 94 وارد فعالیت در سیستمِ سازمان بهزیستی شدم و حمایت از چندین خانواده را با مجوز بهزیستی برعهده گرفتم و مرکز خدمات بهزیستی را با حدود 700 پرونده تأسیس کردم.
حدود یک سال و نیم بعد، از آنجایی که گفتند در قم مرکز روزانه سالمندان نداریم، یک مرکز روزانه راهاندازی کردم. در این مرکز که هم به آقایان و هم خانمها تخصیص داشت، سالمندان از صبح تا ظهر برای دریافت سرویسهای آموزشی، پزشکی، سرگرمی و غیره مراجعه میکردند.
در سال 96 به کمک دوستان مرکز کاردرمانی _گفتاردرمانی را راهاندازی کردیم؛ زیرا بچههایی که در پروندههایمان داشتیم مجبور بودند که یا هزینههای بسیار زیادی برای کارگاه گفتار پرداخت کنند که در توانشان نبود و یا به مراکزی که بهزیستی معرفی میکرد بروند که در این صورت هم کیفیت کار پایین میآمد. به همین دلیل ما خودمان یک مرکز کاردرمانی-گفتاردرمانی تأسیس کردیم.
برای مطالعه:
از سال 97 هم مرکز روزانه آموزش کودکان اوتیسم را راهاندازی کردیم؛ که الآن حدود چهار سال است که فعالیت میکند. در این مجموعه ما حدود 17 مربی داریم و بچهها بهصورت تکبهتک با این مربیها آموزش میبینند. همچنین مسئولیت آسایشگاه بهزیستی را، پس از 19 سال که در دست مجموعه بقیهالله بود، با رأی موافق همه اعضای هیئتمدیره آن پذیرفتیم.
الآن گروه هدف این مجموعه، معلولان، سالمندان و کودکان اوتیسمی هستند. مؤسسه سه بخش دارد؛ یک بخش خدمات تحت عنوان مثبت زندگی، یک بخش برای رسیدگی به معلولینی که در خانه نگهداری میشوند و یک بخش برای بچههای اوتیسم که برای کلاسهای آموزشی به مرکز مراجعه میکنند؛ اینجا همچنین 420 مورد شبانهروزی داریم که 100 مورد آنها از سالمندان و 120 مورد از معلولان ذهنیاند و همه آقا و بالای 14 سال هستند.
بیشتر بخوانید:
چه چیزی باعث ورود شما به کار در حوزه اوتیسم شد؟
تعداد بچههای مبتلا به این بیماری کم نیست. بر این اساس به کار در حوزۀ اوتیسم احساس نیاز کردیم و به همین دلیل هم وارد این حوزه شدیم
قم را برای یک فرد غیربومی از منظر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، چگونه توصیف میکنید؟
مورد دیگر مهاجرپذیری بالای قم است که شرایط شهر را پیچیدهتر میکند. از نظر اقتصادی و فعالیتهای خیرخواهانه نیز به تعبیری میشود گفت مردم قم چندان دستودلباز نیستند. با اینکه افراد قمی ثروتمند کم نیستند، ما بسیاری از هزینههای اینجا را با کمکهای غیرقومیها تأمین میکنیم. مردم قم یا کمک نمیکنند و یا نسبت به ثروتشان بسیار کم کمک میکنند. ما حتی از سیستان بلوچستان نیز نذر گوسفند برای اینجا داریم.
به نظر شما فعالان حوزه خیر شهر قم بهتر است امروزه به چه حوزههایی برای فعالیت ورود کنند؟
بهتر است در حوزۀ معلولان و کودکان اوتیسم کار کنند. البته باید گفت که حوزۀ فرهنگی هم، نهتنها در قم بلکه در بیشتر مناطق کشور، بسیار جای کار دارد. اصل مشکلات کشور ما مشکلات فرهنگیاند. فرهنگ باید در خانواده و بعد از آن مهدکودک و مدرسه رشد کند و بالا بیاید.
امروزه مردم ما بسیار مسئولیتناپذیرند. ما نخبه تربیت میکنیم و تحویل کشورهای غربی میدهیم؛ اما به آنها یاد نمیدهیم که چطور زندگی کنند. جوانان ما تنها به فکر خودشان هستند. اینجا تقریباً هیچکس کارش را متعهدانه انجام نمیدهد. این درصورتی است که وقتی مهاجرت میکنند در کشورهای دیگر تمام وظایفشان را بهخوبی انجام میدهند.
برای مطالعه:
مهمترین چالش پیشروی شما در فعالیتهای خیرخواهانه چیست؟
به نظر من مهمترین مانع، مشکلات اداری است. ما انرژی زیادی صرف گرفتن مجوز و مراحل اداری کارها میکنیم. در این مراحل مسئولان بهجای همکاری، مانعتراشی میکنند. ما باید فکرمان آزاد باشد تا بتوانیم به وضعیت معلولان رسیدگی کنیم؛ اما مدام دغدغۀ پیگیریهای اداری را داریم. برای مثال من برای مجوز اوتیسم یک سال و چهار ماه دوندگی کردم؛ این اصلاً زمان کمی برای یک مجوز نیست.
پنج سال آینده را برای فعالیتهای خیر در قم، چطور ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم با تلاشهایی که برای مثال گروه ما انجام میدهد این حوزه رو به پیشرفت خواهد رفت.
اگر یک مسئول حکومتی از شما برای ایجاد تغییری در شهر قم نظرخواهی میکرد، چه پیشنهادی به او میدادید؟
به نظر من باید به معلولان و مشکلات آنها توجه ویژهتری شود. خانوادههای معلولان بسیار تحتفشارند و هزینههای خیلی زیادی دارند. برخی از معلولانی که در خانه نگهداری میشوند، هزینههای بالایی را تحمل میکنند. مدیران باید به این مسائل توجه کنند. به نظر من نگاه مسئولان به این حوزه بسته است؛ حتی مسئولان بهزیستی نیز حامی ما نیستند.
انگار پیش روی ما ایستادند و ما باید برای هر کاری باید با آنها هم بجنگیم؛ با اینکه ما بازوی اجرایی خود بهزیستی هستیم. ما اینجا کاری مهم و در مقیاسی بزرگ انجام میدهیم، 320 معلول ذهنی را نگهداری میکنیم که یک نفرشان را هم افراد بهسختی در خانه مدیریت و حمایت میکنند. این مسئولیت بسیار بزرگی است که نیاز به مراقبت تماموقت و رسیدگی کامل دارد. اما این فعالیتها و اهمیتشان آنطور که باید موردتوجه مسئولان نیست.
ارسال نظر