اطلس خیر ایران در ادامه مصاحبه‌های محیط خیرخواهی خود به گفت‌وگو با مدیرعامل خیریه شروین روبن‌زاده پرداخته است. پیشنهاد می‌کنم پیش از خواندن متن مصاحبه با خانم شهره کوهن؛ جهت آشنایی با خیریه شروین روبن‌زاده و فعالیت‌های آن متن زیر را بخوانید: 

اولین مرکز تخصصی درمان سوگ در ایران

در ابتدا لطفاً معرفی مختصری از خودتان بیان کنید. از چه زمان کار اجتماعی را شروع کردید و وارد حوزه خیر شدید؟

روند شکل‌گیری بنیاد ما احتمالاً با بسیاری از مؤسسات دیگر متفاوت است. پسر من از زمان کودکی دوست داشت یک بنیاد خیریه داشته باشد و به‌طور کلی به کار خیر علاقه‌مند بود؛ اما در تاریخ 25 بهمن 1382 در سن ۱۹ سالگی، طی یک سانحه رانندگی، آسمانی شد. همین شد که بنا به خواسته خود او و سابقه خانوادگی خودمان یک بنیاد نیکوکاری به نام خودش تأسیس کردیم. 

افتتاح بنیاد دقیقاً دو سال بعد از آسمانی شدن شروین صورت گرفت (۲۵ بهمن ۱۳۸۴). در درجه اول ما بیشتر در حوزه مالی و معیشتی فعالیت می‌کردیم. حدود ۱۵۰ خانواده را، پس از ارزیابی دقیق و راستی‌آزمایی، تحت‌ پوشش خود قرار دادیم و تا قبل از کرونا و تورم‌های اخیر ماهانه سبد کالایی در اختیار این خانواده‌ها قرار می‌دادیم که الآن این اتفاق هر ۳ ماه یک بار می‌افتد. اما ازآنجاکه ما چنین آسیبی دیده بودیم و بسیاری از افراد هم با ما در تماس و از این اتفاق باخبر بودند، کسانی به ما مراجعه می‌کردند که آن‌ها هم دچار سوگ بودند. 

پیشنهاد مطالعه:

 فعالیت‌های خیریه زنان در فضای مجازی 

این سوگ برای خانواده ما غیرقابل‌تصور بود. به علت ناآگاهی از مرگ و تلقی آن به‌مثابه پایان زندگی و نابودی کامل شرایط بسیار سختی را پشت سر گذاشتیم. در همین اثنا من دچار حمله‌ و ایست قلبی شدم؛ اما خدا خواست و برگشتم. در آن زمان بود که احساس کردم برای این بازگشت رسالتی دارم؛ اما نمی‌دانستم چه! 

تا اینکه همسرم گفت رسالت ما این است که نگذاریم دردی را که ما کشیدیم بقیه هم بکشند و در ادامه بسیاری از اساتیدی که از پیش نمی‌شناختیم به اینجا آمدند و شروع به مرگ‌آگاهی برای ما کردند. ما هم تصمیم گرفتیم از این نوری که به ما تابیده به‌صورت بازتابی به دیگران هم بدهیم؛ به همین خاطر از بهزیستی مجوزی گرفتیم تحت‌عنوان پژواک سوگ این‌گونه بود که تأسیس شدیم.

سیستم کار شما به چه صورت است؟ آیا یک مرکز تماس دارید یا مراجعان مستقیم به مشاوران مرکز متصل می‌شوند؟

اصولاً اول با خودم تماس می‌گیرند؛ اگر من بتوانم کمک می‌کنم و اگر نه افراد را به روان‌شناسان مرکز ارجاع می‌دهم. درواقع، در کنار حمایت معیشتی از خانواده‌ها، دغدغه اصلی ما درمان سوگ است. خوشبختانه عزیزانی که درمان می‌شوند خودشان به سفیرانی برای این حوزه تبدیل می‌شوند.

کمک و مشاوره

آیا تخمینی دارید که از سال ۱۳۸۴ تاکنون به چند نفر مددجو کمک کرده‌اید؟

تعداد و شرایط مددجوها متغیر است. مددکاران ما هر ۶ ماه یک بار درخصوص آنان تحقیق می‌کنند تا نیازمندان واقعی در اولویت قرار گیرند.

برای مباحث کارهای درمانی و روان‌شناسی هم شرطتان عدم‌بضاعت است؟

خیر؛ هر فردی می‌تواند برای این امر مراجعه کند. البته این شرایط بعد از کرونا نسبت به قبل از آن تغییراتی کرده است. قبل از کرونا کلاس‌های ما تقریباً رایگان بود؛ زیرا می‌توانستیم به‌تنهایی از عهده مخارج آن بربیاییم. آن زمان حتی روان‌شناسان هم پول نمی‌خواستند؛ اما الآن می‌خواهند. به‌طور کلی درمورد مراجعان تحقیق می‌شود و اگر امکانش را داشته باشند ترجیح بر این است که هزینه کلاس‌ها و مشاوره‌ها را بپردازند (که البته مبلغ زیادی هم نیست؛ چیزی در حدود ۱۰۰-۱۵۰ تومان). با این حال اگر هم کسی بضاعت پرداخت این مبلغ را نداشته باشد باکمال‌میل به او خدمت‌رسانی می‌شود.

نحوه تأمین مالی‌ شما به چه صورت است؟ آیا خیرین ثابتی دارید و یا اینکه از طریق کمپین و عموم مردم منابع مالی خود را تأمین می‌کنید؟

ما خیرینی داریم که در حد توان خود کمک می‌کنند و مبالغ اهدایی آن‌ها دقیقاً مطابق با خواسته‌شان خرج می‌شود. مبالغی هم از طریق کلاس‌ها و کارگاه‌ها به دست می‌آید، که باقی‌مانده آن پس از پرداخت حقوق کارشناسان صرف اهداف بنیاد می‌شود. بخشی از منابع هم از طریق خانواده تأمین می‌شود.

حوزه فعالیت خیریه شما در ایران و حتی در خارج از کشور بسیار نادر است و تقریباً وجود ندارد. سؤال من این است که از نظر شما موضوع فعالیت شما جای آن را ندارد که در استان‌های دیگری هم به آن پرداخته شود؟

البته در خاورمیانه وجود ندارد؛ اما در کشورهای اروپایی مراکزی در این حوزه فعالیت می‌کنند. ببینید قصد ما خدمت‌رسانی در این حوزه است؛ اما باید حمایت شویم. این در حالی است که دستگاه‌های دولتی از ما هیچ حمایتی نکرده‌اند. درمقابل، همان‌طور که شما در پرسشتان مطرح کردید، تقاضای بسیاری برای تأسیس شعب گوناگون داشتیم؛ اما این کار مستلزم منابع مالی و صرف هزینه‌های قابل‌توجهی است که از عهده ما خارج است.

کمک به درمان سوگ

بحث سوگواری و مرگ را در جامعه ایرانی از منظر قومیت‌ها و ادیان مختلف چطور ارزیابی می‌کنید؟

من تفاوت چندانی نمی‌بینم. پدیده مرگ و سوگواری چیزی است که متأسفانه در رسوم ما رخنه کرده است؛ حال فرقی نمی‌کند برای من یهودی یا شمای شیعه؛ اما این پدیده‌ای است که با مرگ‌آگاهی بهبود چشمگیری پیدا می‌کند.

تعداد کارکنان و داوطلبان مرکز به چه صورت است؟

ما ۳ کارمند داریم و تعدادی نیکوکار، که داوطلبانه کار خیر می‌کنند. تقریباً ۷-۸ نیروی داوطلب داریم.

برای خواندن:

قصه زنی که نخستین و تنها مرکز تخصصی درمان سوگ در ایران را تأسیس کرد.

به‌طور کلی وضعیت امروز خیرخواهی و چالش‌های آن را در ایران چطور ارزیابی می‌کنید؟

من دقیقاً نمی‌دانم. تنها می‌توانم بگویم وضع اقتصادی مردم خیلی بد است. ما خیرینی داشتیم که میزان خیرخواهی‌شان کم نشده؛ اما توان مالی‌شان را برای کمک از دست داده‌اند.

آینده حوزه خیرخواهی ایران را چطور می‌بینید؟

اگر بتوانیم از طرق مختلف، ازجمله رسانه، به مردم آگاهی برسانیم وضع خیلی خوبی خواهیم داشت.
برگزاری سالانه بیش از ۲۴۰ کلاس درمان سوگ و پساسوگ از سوی اساتید و متخصصان این حوزه، در مسیر بهبودی حال سوگواران عزیز، همواره در مسیر اهداف ما بوده و در تلاش برای افزایش این کلاس‌ها بوده و هستیم. به امید رشد آگاهی. به امید رشد آگاهی. امیدواریم هیچ سوگواری در کشور عزیزمان درگیر عواقب این رنج جانکاه نباشد و با استفاده از این کلاس‌ها بتواند معنایی دوباره برای ادامه زندگی بیافریند.