اجرای جنسیت از خلال فعالیتهای خیریه زنان در فضای مجازی
مشارکت اجتماعی در خیریه دریچه پیوند افراد با جامعه است که ساخت اجتماعی جنسیت نیز در آن اثرگذار است. فضای مجازی و رسانه فضا را برای مشارکت اجتماعی فراهم آورده است از جمله اینکه فعالیت خیران در اینستگرام بسیار به چشم می خورد. حضور زنان در فضای مجازی به مثابه بخشی از حوزه عمومی و همهگیری فضای مجازی که حضور بیش از پیش زنان را می رساند از مولفههای مهم در این تحقیق است. رویکرد نظری در این مقاله با تاکید بر آرای فوکو و باتلر صورت گرفته است. روش شناسی صورت گرفته در مقاله مبتنی بر تحلیل فمنیستی انتقادی است. تحقیق فمنیستی صرفا بر تفسیر تاکید نمیکند بلکه همواره سطحی از عمل را نیز با خود به همراه دارد و عینیگرایی و بی طرفی را به چالش میکشد. هدف پژوهش در پی پاسخ دادن به دو سوال: عناصر برسازنده گفتمان جنسیتی چگونه در فعالیتهای خیریه زنان از خلال اینستاگرام چگونه نمود مییابد؟ و چگونه مکانیسمی فعالیتهای خیریه میتوانند عناصر گفتمانی برسازنده هویت جنسیتی حال حاضر را (برای سوژه) بازتولید کنند؟
در بخش یافتهها و نتیجهگیری صورت گرفته در مقاله بر مشارکت مدنی و فعالیت مدنی که بخش جداییناپذیر زندگی زنان است تاکید شده است. مشارکت تحت لوای گفتمان غالب جنسیتی خصوصیاتی را به خود میگیرد که گویی مشارکت زنان حائز ویژگی خاصی است. زنان در عرصه فعالیت و مشارکت اجتماعی و مدنی الگوی سنتی حمایتگرانه را بازتولید میکنند از طرفی گفتمان مردسالار به جایگزین شدن عناصرش مقاوم است و اما فعالیت مدنی و مشارکت اجتماعی برای انسداد عناصر گفتمان مردسالار به ابقای زبان زبان جنسیتی نیازمند است.
رسانه، جنسیت و فعالیتهای داوطلبانه؛ هر سه در دنیای امروز موضوعاتی مطرح و تأثیرگذارند. فارغ از جهتگیریهای نظری، نمیتوانیم از این چشمپوشی کنیم که رسانهها در دنیای جدید بهنوعی برسازند، الگوهای رفتاری هستند. اگر فعالیتهای خیریه را بهمثابۀ الگویی از رفتار حمایتی بپذیریم که در اخلاق جمعی پشتوانۀ محکمی نیز دارد و پسندیده شمرده میشود، آنگاه میتوانیم به جایگاه تأثیرگذار حضور این سنخ کنش دگرخواهانه در رسانهها بهعنوان جهتدهندههای الگوهای رفتاری پی ببریم. از طرفی بهخوبی میدانیم که ساخت اجتماعی جنسیت چیزی نیست که بتوان در رصد پدیدههای اجتماعی از آن فارغ ماند. مشارکت اجتماعی در فعالیتهای داوطلبانه یکی از دریچههای پیوند افراد با جامعه است. با توجه به اینکه رسانهها با گذر زمان نهتنها تعدد یافته، که نقش بیشتری نیز در زندگی مردم مییابند، این ادعا گزاف نیست که در یکی دو سال اخیر، رسانهها بیش از پیش به محملی برای کسب و کار، ارائه خدمات و گزارشات مربوط به آنها تبدیل شدهاند. شاید یکی از دلایل این امر، ویژگی رسانههای جدید در جداکردن فرد از مکان حالِ حاضر او و پیوند زدنش با جهان از طریق پنجرههای مجازی باشد که همین امر ساز و کار هویتیابی فرد را نیز با تغییر مواجه میکند.
پژوهشها حاکی از آن است که در زنان مشارکتکننده در فعالیتهای اجتماعی در ایران، میل به فعالیتهای خیریهای، نقطۀ مشترک دستهبندیهای مختلف از الگوهای مشارکت اجتماعی، از زنان انزواطلب گرفته تا فعال میتواند باشد. با مطالعه تاریخ معاصر درمییابیم که مشارکت زنان در خیریهها را میتوان حول مفهوم «تحول نقش زن از نظارت به مشارکت» جمعبندی کرد. در واقع اگر زمانی کنش خیریه برای زنان امری بود مبتنی بر اهداکنندگی، و پس از آن این حضور به سطوحی از نظارت محدود میشد، امروزه فعالیت خیریه بخش قابلتوجهی از مشارکت اجتماعی فعالانۀ زنان را تشکیل میدهد.
بیشتر بخوانید: |
به نظر میرسد که چنین مشارکتی امروزه به بخشی از ارائۀ جنسیت تبدیل شده است. گویی زنان در هویت جنسیتی جدیدشان، از خلال نقشهای حمایتی که برایشان در نظر گرفته شده است، حائز این مسئولیت هستند که برای مشارکت اجتماعی در فعالیتهای حمایتی نیز ظاهر شوند.
حضور زنان در فضای مجازی به مثابۀ بخشی از حوزۀ عمومی، به خودی خود قابلیت بحث و پژوهش را داراست. از از طرفی با همهگیر شدن فضای مجازی و حضور بیش از پیش زنان در قامت خیّرانی که به تنهایی به انجام فعالیت خیریه در این بستر میپردازند، چنین مینماید که چگونگی واکاوی فعالیتهای خیریۀ زنان در فضای مجازی، با توجه به بسترهای هر یک از رسانههای مجازیِ پرکاربرد در کشور، بتواند نهتنها پرده از بخشی از سازوکار حاکم بر فعالیتهای خیریه را بردارد، بلکه با در نظر داشتن جنسیت، در فرآیند عنوان به عاملی تعیینکننده اجرای آن از خلال این فعالیتها را واکاود. داعیۀ مقالۀ حاضر آن است که با تکیه بر نظریات باتلر، مکانیسمهایی شناسایی شود که در اصل جنسیت از خلال فعالیتهای زنان خیر در اینستاگرام از بستر آنها نمود میداند و آن را یابد.
در این مقاله، نگارندگان پس از بررسی فعالیتهای خیریۀ اعضای ایرانی اینستاگرام و با رصد صفحات زنان خیّر اینستاگرامی، پس از در نظر گرفتن چهار پروفایل (صفحۀ شخصی) شاخص متعلق به زنان خیّر فعال در اینستاگرام به دستهبندی و بررسی محتوای صفحات ایشان در راستای سؤاالت تحقیق و در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فمینیستی مورد نظر پرداختند. بدین منظور از هر صفحه 10 عکس، 10 ویدئوی کوتاه و یا بلند و نهایتاً 5 استوریِ ذخیره شده مورد بررسی قرار گرفت. بدیهی است که در تحلیل، بازخوردها نیز مورد مطالعه قرار گرفتند. بنابراین 100 متن همراه با بازخورد متعلق به صفحۀ مجازی خیّران زن اینستاگرامی انتخاب شده در این مقاله از منظر نظریۀ هویت جنسیتی جودیت باتلر در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فمینیستی مورد بررسی قرار گرفتند.
گزارش اجمال یافتهها:
مشارکت زنان در اعمال اجتماعی:
از تحلیل تمام متون چنین بهنظر میرسد که بهطور کلی میتوان مدعی شد که فعالیت های حمایتی مبتنی بر نیکوکاری زنان خیر در شبکۀ مجازی اینستاگرام، مشخصاً و به طور بارزی بازنمایی کنندۀ حضور و مشارکت زنان در اعمال اجتماعی هستند. تقریباً در تمام متون این موضوع به نحوی ابراز شده بود.
مسائل خشونت علیه زنان:
در عکس ها و متنها مشخصاً خشونتی دیده نمی شد. مسألۀ خشونت عیان تقریباً نزدیک به صفر و در حد یکی دو مورد در نظرات مورد اشاره بود. به نظر میرسد نظرات خشونت آمیز توسط ادارهکنندگان صفحات حذف می شوند. اگر از این خشونتهای آشکار بگذریم، در رابطه با بازنمایی خشونت، تعدادی از موارد گزارش ها در رابطه با توان خواهان شامل خشونت های پنهان شامل انواع خشونت اقتصادی و ... علیه زنان می شد.
آزارهای جنسی:
در استوری هایی که به صورت زنده در صفحات پخش می شوند، در مواردی آزارهای کلامی جنسی توسط مخاطبان نسبت به گردانندگان صفحات روا داشته شده. به نظر میرسد در صورت وجود نظراتی از این دست زیر پستها، این نظرات پاک می شوند.
برچسبزنی:
در موارد معدودی، برخی از نظرات مخاطبان تلویحاً بیانگر سواستفاده مالی بوده است، بر همین اساس برچسبزنی مشخصاً در خصوص موارد مالی بوده است.
بیان استدلال:
این گزاره همچون مسألۀ مشارکت از گزاره هایی است که تقریباً در تمامی متون به نحوی مورد اشاره قرار گرفته است. شاید بتوان استدلال کرد که در رابطه با بیان استدلال، مسئله بیان استدلال نیست، بلکه قوت و ضعف بیان استدلال است.
فرض همسانی:
به نظر نمیرسد که در هیچ کدام از صفحات، و در هیچ یک از پستهای با مضامین خیریه اشارۀ صریحی به فرض همسانی شده باشد، لکن در میان نمونه ها صفحۀ نرگس کلباسی با اشتراک تصاویر، نشانه های مبتنی بر برابری بیشتری ارسال می کند که در این رابطه فاصلۀ معناداری با دیگر صفحات دارد.
ابرازات برابریخواهانه:
تقریباً در هیچ یک از متون مورد بررسی به طور واضح چنین ابرازی دیده نشد، اما اگر ارائۀ اجراهای جنسیتی مبتنی بر درهم ریختن وظایف نقش ها را به نوعی ابراز برابری خواهانه بدانیم، همین که این افراد به کارهایی دست می زنند که تا پیش از این مردانه شمرده می شدند، خود نوعی ابراز برابری خواهی شمرده می شود.
تردیدهای هنجاری نسبت به مناسبات قدرتهای جنسیتی:
به نظر می رسد زنان خیّر اینستاگرامی نه تنها از خلال فعالیت های خیری هشان، تردیدهاشان نسبت به مناسبات قدرت جنسیتی را بیان می کنند، بلکه ایجاد تردید هنجاری در میان مخاطبانشان می کنند. درواقع مخاطبان از خلال اجرای ایشان از نقش هایشان و تغییر در روند ایفای نقش هایی که در اجتماع به طور جنسیتی تعریف شده اند، در هنجارهای مبتنی بر جنسیت دچار تردید می شوند
بهکارگیری یا عدم بهکارگیری عناصر همخوان با هویت جنسیتی غالب:
به نظر میرسد میان به کارگیری یا عدم به کارگیری، همچنان به لحاظ کمّی، کفۀ ترازو به سمت به کارگیری عناصر هم خوان با هوی جنسیتی غالب بچربد، اما عناصری که به چالش کشیده شده اند در پوشش، در مسألۀ سرپرستی، در تعریف خود در نسبت دیگری و... عناصری بنیادین هستند.
بهکارگیری زبان جنسیتی:
با توجه به تعریفی که در بخش قبل از تعریفی که نگارندگان از زبان جنسیتی در این مطالعه مدّ نظر دارند، به نظر میرسد غالب بازخوردهای مربوط به محتواهای به اشتراک گذاشته شده به نحوی درگیر این زبان جنسیتی شده هستند. از دیگر سو، زبان جنسیتی نه تنها در نظرات مخاطبان، بلکه در خود متن ارائه شده نیز بسیار مشهود است. استفاده از علامتها که غالباً بیانگر احساساتند. استفاده از کلمات احساسی و استفاده از قراردادهای زبان مبتنی بر جنسیت در متون به اشتراک گذاری شده بسیار به چشم می خورد.
1) فعالیتهای نیکوکارانۀ زنان در فضای مجازی به مثابۀ اجرای متفاوت جنسیتی:
چنانچه گفته شد، زنان از خلال فعالیتهای خیریهشان، در مقام سوژه، اجرای نقشهای جنسیتیشان را مورد تحول قرار میدهند. از همین رو، نه تنها اجرا بهگونهای متمایز از قبل صورت میگیرد، بلکه معادلات ساختاری که نقشهای جنسیتی را اموری از پیش مسلم جلوه میدادهاند، قطعیت و مشروعیت بخشیشان را اگر نگوییم از دست میدهند، لااقل خود را مواجه با چالشی جدی میبینند. این زنان خیّر فقط از خلال فعالیت خیریهشان، عمل نیکوکارانه انجام نمیدهند، بلکه با استفاده از ایجاد حس همدلی و اعتمادی که بر اثر ارائۀ روایتهای زندگیشان میان خود و مخاطبانشان به دست آوردهاند، برای ایشان به دیگری مهمی تبدیل میشوند. حال با توجه به اینکه این دیگران مهم اجراهای متفاوتی نسبت به آنچه غالباً در جامعه نسبت به نقش های جنسیتی در حال مشاهده هستیم را به نمایش می گذارند و البته این اجراها گرچه متفاوتند، لکن محیرالعقول نیستند پس هنگامی که در کنار عواملی چون قدرت بیان استدلال، توانایی مشارکت و ایجاد امکان حضور برابر قرار میگیرند، عملاً مفروضات ساختاری راجع به هویت جنسیتی را در معرض چالش قرار میدهند.
2) فعالیتهای نیکوکارانۀ زنان در فضای مجازی به مثابۀ محمل بازنمایی انسداد
اگر بپذیریم که زمانی که گفتمان جنسیتی غالب انواع محدودیتها را بر سر راه عاملیت ها اعمال کند، از طرفی هم هیچ راه جایگزینی برای مورد تردید واقع شدهاش پیشنهاد ندهد، لاجرم دچار انسداد میشود. از همین خلال، جنسیت به عنوان یک اجرای گفتمانی در مقابل این اعمال نظارت مشخصاً قد علم کرده، مقاومت می کند. به نظر میرسد زنان کنشگر خیّر در فضای مجازی، از طریق بیان استدلال، حضور و مشارکت، ابرازات برابریخواهانه (هرچند کم) و نهایتاً به کارگیری عناصر ناهمخوان با هویت جنسیتی غالب مثلاً نوع پوشش نامتعارف و یا فرض همسانی و برابری و جز آن عناصر شناوری از گفتمانی جدید که نظری به خواستههای زنان و درخواست 2های مبتنی بر برابری دارد را سعی میکنند به شکلی وارد گفتمان مردانه کنند.
3) زبان جنسیتی به مثابه سلاح گفتمان مردسالار
اجرای متفاوت نقشهای جنسیتی، مخاطب عام یافتن و مقبولیت یافتن از جانب مخاطبان زنگ خطری است که گفتمان مردسالار به خوبی آن را میشنود. از همین رو در صدد برمی آید تا به نوعی میان خود (گفتمان مردانه عناصر از پیش تعریف شده نقش های جنسیتی نابرابری جنسیتی) و دیگری (زنانگی مفاهیم جایگزین مبتنی بر تغییر در اجرای نقش کسب هویت) ایجاد نوعی غیریت کند؛ خط واسط میان آن دو بکشد و به طریقی خود را از دیگری تمییز دهد. زبان جنسیتی یکی از این ساز و کارهاست. درواقع زبان جنسیتی در اینجا ابزاری برای اعمال هژمونی میشود. در فعالیتهای زنان نیکوکار در اینستاگرام، این اعمال استیلا از سه معبر میگذرد:
کاربرد زبان جنسیتی توسط خود خیّران
بازخوردهای زبانی خشونتآمیز
بازخوردهای زبانی نرم
بیشتر بخوانید: |
جمعبندی
مشارکت زنان حایز ویژگی های خاصی است. از این روست که شاهدیم زنان در فعالیت های حمایتی همچنان نقشی فعال دارند و در بسترهای جدید نیز این الگوی سنتی حمایتگرانه را بازتولید می کنند؛ چراکه این سطح از مشارکت همواره در گسترۀ عناصر گفتمانی جنسیت برای ایشان تعریف شده و مسلم انگاشته میشود. کنش خیرخواهانۀ زنان از خلال شبکه های مجازی نیز بخشی از اجرای جنسیت در نظر گرفته شد.
منبع
بهار، مهری، فروغی، مریم (1398)، مطالعهی اجرای جنسیت از خلال فعالیتهای خیریه زنان در فضای مجازی (مورد خاص اینستاگرام)، فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، 15(56): 141-168
ارسال نظر