این دومین مقاله از دو مقالهای است که در آن مروری جامع بر پیشینه تحقیق مسئله چندرشتهای و دانشگاهی بشردوستی ارائه میکنیم. در این مقاله، ما فاکتورهای پیشبینیکنندۀ کمکهای خیریه توسط افراد ویا خانوادهها را که در ادامه آمده شناسایی میکنیم: جنسیت، ترکیب خانواده و درآمد. در رابطه با هر یک از این پیشبینیکنندهها و رابطهشان با کمک کردن به خیریهها نیز بحث خواهیم کرد. و در نهایت با یک دستور کار مختصر برای تحقیقات آتی کار خود را به پایان میرسانیم.
مقدمه
این قسمت دوم مقاله «چه کسی کمک میکند؟» مروری بر پیشینه تحقیق پیشبینیکنندههای کمک خیریه است که در آن هدف ما هدایت محققان و همچنین شاغلان در بخش سوم از طریق دانش چندرشتهای موجود در مورد ویژگیهای فردی و خانوادگی بهعنوان پیشبینیکننده کمک خیریه است. مطابق با بسیاری از تحقیقات پیشینی، ما کمک خیریه را بهعنوان اهدای داوطلبانه پول به یک سازمان تعریف میکنیم که به نفع دیگران، فراتر از خانواده شخص، است. در بخش اول (بکرز و ویپکینگ، 2011 a)، شواهدی را در مورد رابطه میان کمک خیریه و مذهب، تحصیلات، سن و اجتماعیشدن ارائه کردیم. در این بخش به جنسیت، ترکیب خانواده و درآمد میپردازیم. در رابطه با هر یک از این پیشبینیکنندهها و رابطهشان با کمک کردن به خیریهها نیز بحث خواهیم کرد. در کار قبلی، ما هشت مکانیسم نظری اصلی را که کمکهای خیریه را هدایت می کنند، دستهبندی و تشریح کردیم (بکرز، ویپکینگ، 2011،2007b). این مکانیزمها عبارتند از:
- آگاهی از نیاز
- درخواست
- هزینهها و منافع
- نوعدوستی
- حسن شهرت
- مزایای روانی
- ارزشها
- اثرگذاری
این مکانیسمها از خلال بررسی مداوم حدود 550 مقاله تجربی که در مورد کمکهای خیریه مطالعه میکردند، پدیدار شدند. این هشت مکانیسم بهعنوان خلاصهای مناسب از پیشینه تحقیق چندرشتهای در رابطه با کمک خیریه، تا سال 2007 در نظر گرفته شدهاند. ما تصدیق میکنیم که این مکانیسمها گسترده و غیر جامع هستند. ما تأکید میکنیم که این هشت مکانیسم را بهعنوان نقطه شروعی برای بحث پیرامون مکانیسم های نظری که کمک های خیریه را هدایت میکنند در نظر میگیریم و نه بهعنوان هدف نهایی.
در این مقاله هدف ما تسهیل درک مسیرهایی است که ویژگیهای فردی و خانوادگی را از طریق این هشت مکانیسم به کمک خیریه مرتبط میکند. برای انجام این کار، ما این هشت مکانیسم را بهعنوان متغیرهای واسطه ارائه میکنیم، اما در عین حال این احتمال را میپذیریم که مکانیسمها بر ویژگیهای فردی یا خانوادگی در تبیینهای علی رفتار بشردوستانه مقدم باشند. برای مثال، ارزشها ممکن است بر ترکیب خانواده تأثیر بگذارند، زیرا افرادی که دارای ارزشهای مذهبی ارتدوکستر هستند، به احتمال زیاد متاهل و دارای خانوادههای بزرگتر هستند. برای سادهتر شدن، ما در این مقاله به این روابط نمی پردازیم و بهجای آن بر مکانیسمهایی که بهعنوان واسطه بین ویژگیهای خانوادگی یا فردی و بخشش عمل میکند، تمرکز میکنیم. با وجود این، از خواننده میخواهیم به خاطر داشته باشد که اثبات استدلالهای مربوط به علیت با استفاده از دادههای مقطعی بسیار دشوار است.
روشها
مقاله حاضر و خواهر دوقلوی آن بر اساس یک جستجوی پیشینه تحقیق گسترده با استفاده از معیارهای نسبتاً محدود از طریق هفت نوع منبع شکل گرفت که در نهایت مجموعهای از حدود 550 نشریه را برای بررسی به دست آورد (بکرز و ویپکینگ، 2007). ما بررسی خود را به تحقیقات تجربی نوشتهشده به زبان انگلیسی در مورد اهدای کمک خیریه توسط بزرگسالان که در پایگاههای اطلاعاتی دانشگاهی وجود داشت، محدود کردیم. برای توصیف دقیقتر منابع و معیارهای مورد استفاده، به مقاله دستهبندی و تشریح هشت مکانیسم مراجعه کنید (Bekkers and Wiepking, 2011b).
نتایج
جنسیت
در تحقیقات در مورد کمک های خیریه، تأثیر جنسیت اهدا کننده کمک توجه فزاینده ای به خود جلب می کند. اینکه چه نوع رابطهای بین جنسیت و کمک خیریه یافت میشود، بهشدت به سایر متغیرهای موجود در تحلیلهای تجربی بستگی دارد. هرچه متغیرهای اجتماعی-اقتصادی بیشتری مانند سن، درآمد و سطح تحصیلات در مدلهای بررسی کمکهای خیریه گنجانده شود، تفاوتهای جنسیتی گزارششده موثر بر کمک کمتر است. بنابراین جای تعجب نیست که یافتههای مربوط به تفاوت های جنسیتی در کمک خیریه بین مطالعات تجربی متفاوت باشد. گروهی از مطالعات پیمایشی که در استرالیا، هلند، بریتانیا و ایالات متحده انجام شد و به بررسی کمک به سازمانهای خیریه (اعم از مذهبی و سکولار) پرداختند، نشان دادند که در حالی که زنان تمایل بیشتری به کمک کردن داشتند، مردان مقادیر بیشتری به خیریهها کمک کردند ( Sokolowski, 1996;Andreoni et al, 2003; Bekkers, 2004; CAF, 2005; Lyons and Passey, 2005; Lyons andNivison-Smith, 2006). رید و سلبی (2002) و فلدمن (2007) تنها با بررسی احتمال اهدای کمک، دریافتند که زنان بیشتر از مردان کمک میکنند. بکرز (2006) هیچ تفاوت جنسیتی را در احتمال اهدای کمک پیدا نکرد، اما نتایج او وجود کمکهای بزرگتر توسط مردان را در مقایسه با زنان تأیید کرد. برعکس، چانگ (2005b) دریافت که زنان در تایوان مقادیر بیشتری از مردان به خیریهها کمک میکنند.
انواع سازمانها
بسیاری از مطالعات کمکهای مالی به انواع خاصی از سازمان ها، از جمله سازمان های مذهبی و سکولار را بررسی میکنند. در برخی موارد، رابطه بین جنسیت و بخشش اهمیت کلیدی دارد، اما اغلب جنسیت تنها بهعنوان یک متغیر کنترل گنجانده میشود. آندرونی و همکاران (2003) در یکی از مطالعاتی که بهطور خاص به بررسی رابطه بین جنسیت و بخشش به انواع سازمانها میپردازد، نشان دادند که زوجهای متاهلی که در آنها زنان تصمیم به کمک خیریه داشتند نسبت به زوجهایی که مردان در آنها قصد کمک داشتند، در زمینه سلامت و آموزش کمک بیشتری کردند. از سوی دیگر، زوج هایی که شوهر در آنها تصمیم به اهدای کمک خیریه میگرفت، بیشتر در زمینه بازپروری به کمک میپردازند. وقتی صحبت از مبالغ اهدایی میشود، زوجهایی که در آنها زنان تصمیم به کمک میگیرند در مقایسه با زوجهایی که بهطور مشترک در مورد کمک تصمیم میگیرند، بهطور قابلتوجهی مقادیر بیشتری را در زمینه خدمات بهداشتی و انسانی اهدا کردند (Andreoni et al, 2003). در آزمایش بازی دیکتاتور با همکاری10 موسسه خیریه مختلف که بهعنوان دریافتکنندگان کمک مشخص شده بودند، اکل و همکاران (2005) دریافتند که دانش آموزان دختر آمریکایی بیش از دانش آموزان پسر به دو مورد از این سازمان ها (انجمن مردان جوان مسیحی محلی خود و پزشکان بدون مرز ایالات متحده آمریکا) کمک کردند، در حالی که هیچ تفاوت جنسیتی در میزان بروز و میزان کمک به هشت سازمان دیگر (که سازمان های خیریه بین المللی، ملی و محلی بودند که خدمات بهداشتی، محیطی و اجتماعی را ارائه میدادند) وجود نداشت.
آلپیزار و همکاران (2008) در یک آزمایش میدانی طبیعی که اثرات ناشناس بودن، عمل متقابل و انطباق را آزمایش کردند، دریافتند که احتمال مشارکت مردان در کمک به یک پارک طبیعی در کاستاریکا بیشتر از زنان است، اما مقادیر بالاتری نسبت به زنان کمک نکردند. آنها استدلال کردند که این ممکن است به این دلیل باشد که چهار نفر از پنج نفری که از آنها در این آزمایش درخواست کمک شد، زن بودند. در آزمایش میدانی دیگری، لندری و همکاران (2006) نشان دادند که احتمال بیشتری وجود دارد که مردان در صورت مواجهه با درخواست کمک توسط زنان جذاب ( در جمعآوری کمک خانه به خانه) اقدام به کمک کنند. برای رتبهبندی جذابیت افرادی که در این مطالعه درخواست کمک مالی میکنند، دانشجویان مقطع کارشناسی از یک دوره مقدماتی اقتصاد به تصاویر این افراد در یک طیف از 1 (زشت) تا 10 (بسیار زیبا) نمره دادند. با این حال، دو مطالعه تجربی دیگر (با استفاده از درخواست کمک خانه به خانه و تلفن) نتوانستند تأثیر مثبت درخواست کمک از مردان توسط زنان را ثابت کنند (ویانت، 1984؛ بکرز، 2010).
بکرز (2007) با استفاده از اصلاح بازی دیکتاتور در یک بررسی نمونه تصادفی بزرگ در هلند، دریافت که مردان بیشتر به موسسات خیریه سلامت کمک میکنند، اما مقادیر بیشتری نسبت به زنان اهدا نمیکنند. جکسون و لاتانه (1981) تفاوتی بین زن و مرد در احتمال اهدای کمک مالی به انجمن سرطان خون آمریکا پیدا نکردند، اما دریافتند که مردان مقادیر بیشتری را در یک درخواست خانه به خانه میدهند. ویانت (1984) دریافت که در شرایط درخواست کمک خانه به خانه و اجرای موفقیتآمیز کمپین «هر ریال مهم است» احتمال کمک توسط زنان بیشتر است.
ین (2002) با استفاده از یک سیستم سانسورشده معادلات اهدایی، دریافت که زنان در ایالات متحده بیش از مردان به خیریهها با اهداف مذهبی کمک میکنند، اما هیچ رابطه ای بین جنسیت و کل مبلغ کمک (مذهبی و سکولار) یا مبلغ کمک به سازمانهای سکولار مشاهده نشد. بکرز و شویت (2008) در تحلیلهای جداگانه مبالغ اهدایی به سازمانهای مذهبی و سکولار، تفاوت جنسیتی در میزان اهدایی به سازمانهای سکولار پیدا نکردند، اما متوجه شدند که مردان تمایل بیشتری به اهدای کمک به سازمانهای مذهبی دارند.
کارمن (2006) دریافت که احتمالی بیشتری هست که کارمندان زن در یک برنامه اعطای کمک خیریه در محل کار به United Way محلی خود (United Way یک سیستم ملی از داوطلبان، مشارکت کنندگان و موسسات خیریه محلی است که به مردم در جوامع خود کمک میکنند) کمک کنند، اما او دریافت که هیچ تفاوت جنسیتیای در مبلغ اهدایی وجود ندارد. در تجزیه و تحلیل دو متغیره، کیتت و همکاران (2002) دریافتند که به احتمال زیاد زنان بیشتر اهداکنندگان فعلی انجمن ریه آمریکا هستند. رگنروس و همکاران (1998) دریافتند که زنان بیشتر به سازمانهایی اهدا میکنند که به فقرا و نیازمندان کمک میکنند. میدلسکی و هانا (1989) در یک مطالعه تجربی که تأثیر درخواست کمکهای مالی زنان باردار و غیرباردار به صندوقی برای کودکان دارای نقص مادرزادی را بررسی میکرد، دریافتند که زنان بیشتر از مردان کمک میکنند. در یک مطالعه در مورد ارائه خدمات انسانی، زنان بیشتر از مردان به ارائه خدمات پرداختند (مارکس، 2000). چانگ (2005b) با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون توبیت دریافت که زنان در تایوان کمک بیشتری به سازمانهای مذهبی، خیریه و پزشکی اهدا میکنند. از سوی دیگر مردان کمکهای بیشتری به سازمانهای سیاسی انجام دادند. چانگ (2005b) اما تفاوت جنسیتیای در ارائه کمک به سازمانهای دانشگاهی پیدا نکرد.
فری و مایر (2005) دریافتند که دانشجویان پسر بیشتر به صندوقهای اجتماعی دانشگاه خود در سوئیس کمک میکنند. بلفیلد و بنی (2000) نشان دادند که در حالی که فارغالتحصیلان زن بیشتر به دانشگاههای بخش دولتی در بریتانیا کمک میکنند، فارغالتحصیلان مرد تمایل به ارائه مبالغ بیشتری داشتند. اوکوناد (1996) دریافت که فارغالتحصیلان مرد بیشتر از فارغالتحصیلان زن در ایالات متحده کمکهای خیریه ارائه کردند، نتیجهای که در مورد فارغالتحصیلانی که گاه به گاه به خیریهها کمک میکردند نیز توسط ووناوا و لاوز (2001) اثبات شد. ووناوا و لاوز (2001) تفاوت جنسیتی را در اهدای کمک توسط دانشآموختگانی که به دانشگاه خود در طول 23 سال مطالعه آنها کمک کردند، پیدا نکردند. در هلند، در آزمایشی که تفاوتهای جنسیتی را با در نظر گرفتن اثر حروف نام و اصل شباهت آزمایش میکرد، بکرز (2010) دریافت که فارغالتحصیلان زن زمانی که از آنها توسط دانشجویی با نام مشابه خودشان یا دانشجویی همرشته خودشان در خواست کمک خیریه میشود، به احتمال بیشتری کمک خواهند کرد. فارغ التحصیلان مرد زمانی که از آنها توسط دانشجوی رشتهای که ابتدای نام رشتهاش به ابتدای نام آنها شباهت دارد، درخواست کمک میشود، به احتمال بیشتری کمک خواهند کرد (برای مثال جاوید به یک دانشجوی رشته جامعهشناسی کمک میکند). نتایج تفاوت جنسیتی در ارائه کمک به انواع مختلف سازمانها در جدول 1 خلاصه شده است.
توضیحاتی در مورد رابطه بین جنسیت و کمک کردن
براون و فریس (2007) دریافتند که در حالی که مردان بیشتر به اهداف مذهبی کمک میکنند، زنان بیشتر به سازمانهای سکولار کمک میکنند. تحلیلهای آنها نشان میدهد که رابطه بین جنسیت و کمک مذهبی تا حدی توسط سرمایه اجتماعی میانجیگری میشود. هنگامی که معیارهای سرمایه اجتماعی در قالب مشارکت قویتر در انجمن های رسمی و سطوح بالاتر اعتماد اجتماعی و بین نژادی در تحلیلها گنجانده شد، تفاوت در سطح کمک مذهبی بین مردان و زنان کاهش یافت، اما همچنان به شکلی قابل توجه کفه بهسوی مردان سنگینتر بود. از سوی دیگر، رابطه بین جنسیت و کمک سکولار با همان معیارهای سرمایه اجتماعی به عقب رانده شد: تنها پس از گنجاندن سرمایه اجتماعی در تحلیلها بود که مشخص شد زنان به میزان قابلتوجهی بیشتر به سازمانهای سکولار کمک مالی میکنند. در هلند، بکرز (2004) با استفاده از تحلیل رگرسیون دو مرحلهای هکمن از کل کمکها (اعم از مذهبی و سکولار)، دریافت که در مرحله اول تجزیه و تحلیل، احتمال بالاتر کمک توسط زنان بهطور کامل توسط ویژگیهای شخصیتی،از جمله جهت گیری ارزشی، توانایی در نظر گرفتن دیدگاه شخص دیگر و نگرانی همدلانه میانجیگری میشود. در مرحله دوم، بکرز (2004) دریافت که رابطه منفی اولیه بین جنسیت زن و کل مبلغ اهدایی زمانی که شاخصهای سرمایه اجتماعی و انسانی (ساعت کار، درآمد، حضور مذهبی، سطح شهرنشینی و سطح تحصیلات) در تحلیل ها گنجانده شد، بیمعنی شد. این یافته نشان میدهد که شاخصهای سرمایه اجتماعی و انسانی، تفاوتهای جنسیتی را در هلند به عقب میراند.
در تجزیه و تحلیل دیگری از دادههای هلند، با استفاده از تحلیل رگرسیون حداقلی مربعات معمولی (OLS) از کل مبالغ کمکها، ویپکینگ و ماس (2009) نشان دادند که پس به میان آوردن توجه همدلانه و منابع اجتماعی(در قالب درخواست برای کمک های مالی و حضور در مراسم مذهبی)، زنان مبالغ کمتری را به سازمانهای خیریه اهدا کردند. در تحلیلهایی که منابع اجتماعی را شامل نمیشود، ویپکینگ و ماس (2009) هیچ تفاوت جنسیتی در مقدار کمکهای اهدایی پیدا نکردند. اثر مشابهی در تجزیه و تحلیل رابطه بین جنسیت و کل مبلغ اهدایی در ایالات متحده نیز رخ داد. سوکولوفسکی (1996) تنها پس از گنجاندن اقدامات مربوط به حضور مذهبی، عضویت سازمانی و درخواست کمکهای مالی دریافت که زنان مبالغ کمتری کمک میکنند. بدون این معیارهای سرمایه اجتماعی، سوکولوفسکی (1996) هیچ رابطه معناداری بین جنسیت و مبلغ اهدایی پیدا نکرد. باز هم، این نتایج نشان میدهد که شاخصهای منابع اجتماعی، تفاوت جنسیتی را سرکوب میکنند.
مردان | زنان | |
سلامت | بکرز (2007) LG جکسون و لاتانه (1981) $ | LG آندرونی و همکاران (2003) LG کیت و همکاران (2002) LG میدلارسکی و هانا (1989) LG ویانت (1984) $ آندرونی و همکاران (2003) $ چانگ (2005 b) $ اکل و همکاران (2005) |
خدمات انسانی | LG کارمن (2006) LG مارکس (2000) LG رگنروس و همکارن (1998) $ آندرونی و همکاران (2003) $ چانگ (2005 b) $ اکل و همکاران (2005) | |
طبیعت | LG آلپیزار و همکاران (2008) LG لاندری و همکاران (2006) | |
مذهب | LG بکرز و شیت (2008) $ براون و فریس (2007) | $ چانگ (2005 b) LGین (2002) |
آموزش | $ بلفیلد و بنی (2000) $ فری و میر (2004) $ اوکاناد (1996) $ ووناوا و لاوزه (2001) | $ آندرونی و همکاران (2003) LG آندرونی و همکاران (2003) LG بلفیلد و بنی (2000) |
بازپروری | LG آندرونی و همکاران (2003) | $ آندرونی و همکاران (2003) |
سازمانهای سکولار | LG براون و فریس (2007) LG کارمن (2006) |
جدول1: تفاوت جنسیتی در کمک به انواع سازمانها
*یادداشت: LG نشانگر تفاوت جنسیتی در احتمال انجام کمک خیریه است و $ نشانگر تفاوت جنسیتی در مقدار کمک
رونی و همکاران (2001) با آزمایش تأثیر مدلهای تحلیلی مختلف هنگام تجزیهوتحلیل کمکهای خیریه، کمکهای بیشتری را توسط زنان نسبت به مردان در رگرسیون توبیت گزارش کردند، اما هیچ تفاوت جنسیتی در اهدای کمک در هنگام استفاده از تحلیلهای رگرسیون OLS (تجزیه و تحلیل نمونه کامل و اهداکنندگان تنها به صورت جداگانه) و تحلیل رگرسیون دو مرحلهای هکمن وجود نداشت. همه مدلها معیارهای سن، درآمد، وضعیت تعیینکننده، وضعیت قومیتی اقلیتی، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات و متغیرهای کنترل برای روش جمعآوری دادهها را در بر میگرفتند.
مکانیسمها
نتایج تجربی که در پاراگرافهای قبلی مورد بحث قرار گرفت، نشان میدهد که مکانیسمها به دو روش متفاوت بر رابطه بین جنسیت و کمک خیریه تأثیر میگذارند: با میانجیگری رابطه یا تعدیل آن. مکانیسمهای میانجی آنهایی هستند که تفاوتهای جنسیتی در کمک خیریه را توضیح میدهند و شامل مکانیسم درخواست و مکانیسم ارزشها میشوند. در مقابل، مکانیسم حسن شهرت و مکانیسم هزینه در میان مردان و زنان متفاوت عمل میکند. بنابراین این دو مکانیسم رابطه بین جنسیت و رفتار بشردوستانه را تعدیل میکنند.
مکانیسم درخواست (احتمال مواجهه با درخواست برای کمک خیریه) تا حدی میانجی تفاوت رفتارهای بشردوستانه توسط مردان و زنان است. سوکولوفسکی (1996)، براون و فریس (2007) و ویپکینگ و ماس (2009) همگی دریافتند که اندازه شبکههای اجتماعی بهطور مثبت با مبالغ اهدایی رابطه دارد. از طریق شبکههای اجتماعی بزرگتر، از زنان بیشتر درخواست کمکهای مالی میشد و در نتیجه مبالغ بیشتری نسبت به مردان اهدا کردند.
نتایج حاصل از مطالعات تجربی و پیمایشی نشان داد که زنان از ارزشهای اجتماعی قویتری نسبت به مردان برخوردارند، از جمله نگرانی و مسئولیت در قبال رفاه دیگران (بیتل و مارینی، 1995)، ارزشهای مذهبی (دی واوس و مک آلیستر، 1987؛ میلر و هافمن، 1995) و نگرانی همدلانه (ایزنبرگ و لنون، 1983؛ دیویس، 1994؛ اینولف، 2011). به گفته فرانس دو وال (2009)، نخستیشناس، نگرانی همدلانه را میتوان در تکامل اولیه نخستیها ردیابی کرد که همزمان با مراقبت والدین از فرزندان ایجاد شد. زنانی که ابراز نگرانی همدلانه نسبت به فرزندان خود داشتند، نسبت به همتایان خود که فاقد این ویژگی اجتماعی بودند، موفقیت باروری بیشتری داشتند. این نتایج نشان میدهد که مکانیسم ارزش (آرمانهایی که مردم دوست دارند از طریق کمک خود محقق کنند) رابطه بین جنسیت و بخشش را میانجیگری میکند.
کروسن و گنیزی (2009) نشان دادند که زنان نسبت به بافت اجتماعی آزمایش حساستر هستند. وقتی شرایط یا نشانههای اجتماعی یک آزمایش تغییر کرد، رفتار زنان نیز بر اساس آن تغییر کرد. نویسندگان حساسیت قویتر به شرایط تجربی و محیطی را با تحقیقات روانشناسی توضیح دادند. گیلیگان (1982) معتقد است که زنان بیش از مردان نسبت به نشانههای اجتماعی که رفتار اجتماعی «مناسب» را تعیین میکنند، حساس هستند. بنابراین این نتایج نشان می دهد که جنسیت اثر مکانیسم شهرت را تعدیل میکند. طبق گفته ایگلی و همکاران، زنان بیشتر به کلیشههای نقش جنسیتی عمل میکنند و از این رو سطوح بالاتری از رفتارهای اجتماعی، از جمله کمک کردن به خیریهها، را ز خود بروز میدهند (ایگلی و وود، 1991؛ ایگلی و کونیگ، 2006؛ ایگلی، 2009).
به نظر می رسد مکانیسم هزینه (هزینه مادی کمتر) تأثیر قویتری بر مردان نسبت به زنان دارد. آندرونی و همکاران (2003) دریافتند که وقتی نرخ کمکها 69 سنت بود، احتمال کمک کردن مردان متاهل بیشتر بود، در حالی که در حالت قیمت واحد، زنان متاهل بیشتر تمایل به کمک داشتند. در یک مطالعه تجربی، آندرونی و وسترلوند (2001: 306) نتیجهگیری مشابهی به دست آوردند: «وقتی نرخ کمک پایین است، مردان نوعدوستتر به نظر میرسند و وقتی نرخ بالا است، زنان سخاوتمندتر هستند». تفاوتهای جنسیتی تحت تاثیر نرخ کمک نیز به وسیله یک مرور کلی از پیشینه تحقیق تفاوتهای جنسیتی در آزمایشهای اقتصادی توسط کروسون و گنیزی (2009) تایید میشود.
شکل 1 مکانیسمهایی را نشان می دهد که از دل پیشینه پژوهش، بهعنوان توضیحی برای تفاوتهای جنسیتی در کمک خیریه، ظاهر میشود.
بخشش رفتاری خانوادگی است
رابطه بین جنسیت و کمک خیریه به دلیل این واقعیت پیچیده است که در بسیاری از موارد، کمک خیریه توسط شوهر یا زن تعیین نمیشود، بلکه توسط همه اعضای بزرگسال یک خانواده تصمیمگیری میشود. در یک مطالعه گروهی متمرکز در بریتانیا، بورگوین و همکاران (2005) دریافتند اینکه زن و شوهر در یک خانواده بهطور جداگانه یا مشترک در مورد کمکهای خیریه تصمیم میگیرند تا حد زیادی به سیستم سازمان مالی مورد استفاده در خانواده بستگی دارد. اکثر خانوارها تمایل داشتند که امور مالی خود را بر اساس یک سیستم به اصطلاح ادغام سازماندهی کنند، که در آن هر دو شریک به طور مساوی به پول خانوار دسترسی داشتند و در مورد آن تصمیم می گرفتند (بورگوین و همکاران، 2005؛ همچنین به پهل، 1995 مراجعه کنید). در این خانوارها، زن و شوهر هر دو تصمیم به کمک خیریه میگیرند. بهعلاوه، بورگوین و همکاران دریافتند که تصمیمات در مورد کمکهای خیریه ساختاریافتهتر و بزرگتر توسط هر دو شریک خانواده گرفته میشود، در حالی که در موردکمکهای خودجوشتر و کوچکتر - بهعنوان مثال کمکهای خیریه که در یک مجموعه خیابانی انجام میشود – معمولاً به تنهایی تصمیمگیری میشود؛ این یافته در هلند توسط بکرز و وپکینگ (2010) تایید شد.
دادههای نظرسنجی معمولاً تنها بر اساسپاسخ یک پاسخدهنده در هر خانواده است. در نتیجه، تفاوتهای جنسیتی در مشارکتهای گزارششده خانوار میتواند منعکسکننده تفاوتهای جنسیتی در یادآوری کمکها یا در پاسخگویی اجتماعی مطلوب باشد (بکرز و ویپکینگ، 2006). با توجه به اینکه کمکهای خیریه اغلب توسط کل خانواده داده میشود، تنها چند مقاله وجود دارد که تفاوتهای واقعی کمکهای زنان و مردان را از هم متمایز میکند. مچ و همکاران (2006) ضمن کنترل درآمد، سطح تحصیلات و قومیت، نشان دادند که زنان مجرد و متاهل و مردان متاهل در مقایسه با مردان مجرد در ایالات متحده، بیشتر به خیریهها کمک میکنند. آنها همچنین دریافتند که زنان مجرد و متاهل بیشتر از مردان مجرد به موسسات خیریه کمک میکنند، در حالی که تفاوت آماری معنی داری در کمکهای مالی در مقایسه میان مردان متاهل و مجرد وجود ندارد. این نتایج با یافتههای قبلی رونی و همکاران (2005) مطابقت دارد. اشنپ و پیپر (2008) دریافتند که کمک خیریه در میان زنان مجرد نسبت به مردان مجرد در بریتانیا شیوع بیشتری دارد ، اما تفاوت قابلتوجهی در مقدار کمکها در میان مردان و زنان مجرد پیدا نکردند. آندرونی و همکاران (2003) آزمایشی کردند که ببینند آیا معادلات پیشبینی میزان اهدا و مقدار اهدایی بین مردان و زنان مجرد متفاوت است یا خیر. آنها دریافتند که مردان و زنان مجرد تمایلات متفاوتی نسبت به بخشش نشان میدهند. زنان تمایل داشتند به تعداد بیشتری از خیریهها کمک کنند، در حالی که مردان نسبت به درآمد و نرخ و مقدار کمک حساستر بودند. همچنین یافتههای فاروآ و تانر (1997) جالب توجه است، که نشان دادند هم احتمال کمک و هم مقدار کمک زمانی در بریتانیا افزایش مییابد که زنان بیشتری در یک خانواده زندگی میکنند.
ارسال نظر