در این بخش از مصاحبههای محیط خیرخواهی به سراغ مصاحبه با دکتر محمدصالح طیبنیا، دارای مدرک دکتری فلسفه از دانشگاه تربیت مدرس و عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اهل بیت در دانشگاه اصفهان در ارتباط با وضعیت خیرخواهی در ایران رفتهایم.
ارزیابی شما از وضعیت کلی فضای خیرخواهی در ایران از جهت ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
از نظر من حوزه خیر با فرهنگ ما آمیخته است؛ هم فرهنگ دینی، هم فرهنگ ملی و هم روحیه ایرانی ما با امور خیر و خیریه سازگار است. از نظر من در کشور ما فضا اینگونه است که هم مردم انگیزه زیادی برای کار خیر دارند و هم دولت نیاز به مشارکت در امر خیر دارد. اما در این زمینه با دو چالش عمده مواجهیم: اول مسئله سرمایه اجتماعی و بیاعتمادی است که شدیداً بر فضای خیر تأثیر میگذارد.
جالب اینجاست که این عدم اعتماد از حجم کار خیر کم نمیکند؛ بلکه جنس آن را تغییر میدهد و از فرایند جمعی به یک حرکت شخصی تبدیل میکند. مسئله دیگر این است که ما سیاست مدون مورد اجماع در حوزه امر خیر در کشور نداریم. این دو عامل باعث میشود که ما نتوانیم از این ظرفیت برای حل مسائل کشور به درستی استفاده کنیم.
البته ما با نگاه دولتی در امر خیر هم مواجه هستیم. واقعاً حوزه خیر با فرهنگ ما آمیخته است؛ هم فرهنگ دینی و هم فرهنگ ملی و هم روحیه ایرانی. در کل من وضعیت فضای خیر را نسبت به خیلی از عرصههای دیگر در کشور مثلاً عرصه اقتصاد، کمی بهتر ارزیابی میکنم. اینطور احساس میکنم که روند ما به سمت عقلانیت بیشتر در این حوزه است.
اگر بخواهیم یک بازه زمانی پنجساله را در نظر بگیریم، چه عواملی را بر فضای خیر در ایران مؤثر میبینید؟
ما یکی از چالشهایی که در عرصهی امر خیر -و بهطور کلی- داریم، نگاه دولتی به مسائل است؛ یعنی ساختار بروکراتیک دولتی که از زمان رضاشاه در کشور حاکم شد در همهی امور ما رسوخ کرده است.
درواقع سیاستمداران احساس نمیکنند راهحل دیگری هم میتواند وجود داشته باشد؛ بهطور مثال ما کمیته امداد را داریم که بر اساس نگاه امام خمینی (ره) در بحث محرومیتزدایی، در ابتدا با یک ساختار مردمی شکل گرفت اما به مرور بهطور کامل زیر نگاه دولتی رفته است. این مسئله بهتدریج کارایی سازمانهای خیریه را کاهش میدهد.
برای مطالعه:
مسئله دوم بحث بحرانهاست. ببینید من اینطور فکر میکنم که ما ایرانیها بهسختی میتوانیم در امور فرایندی و بلندمدت مشارکت کنیم؛ اما در کارهای کوتاهمدت و هیجانی خوب عمل میکنیم. طبیعتاً بحرانها اتفاق میافتند؛ اما ما یک سازمان خوب برای مدیریت آنها نداریم. ما در چند سال اخیر زلزلهها و شیوع کرونا را داشتیم با این حال این جریانات به توسعه امر خیر کمک زیادی کرد؛ چراکه امر خیر مستلزم سرمایه اجتماعی، همدلی و مشارکت است و در زمان این بحرانها ما شاهد همدلی و مشارکت مردم بودیم.
از نظر شما رویکرد دولت آقای روحانی در مواجهه با سازمانهای مردمنهاد و خیریهها چگونه بوده است؟
آقای روحانی در ابتدا قرار بود که آییننامهای را برای تسهیل فعالیتهای حوزه خیر به مجلس پیشنهاد بدهند، تلاش کردند اما عملی نشد. درنهایت خودشان یک آییننامه داخلی تصویب کردند که بسیار ضعیف است.
ببینید اعتقاد من این است که دولت آقای روحانی بهعنوان یک دولت، تأثیر چشمگیری بر امر خیر نداشت. در ابتدا پیشبینی میکردیم که این حوزه خیلی توسعه پیدا کند اما درنهایت این تأثیر نه مثبت و نه منفی بود. تنها اتفاقی که افتاد این بود که سختگیریهای ادارهی دارایی به علت شفافیت قوانین، نسبت به قبل بیشتر شد.
فضای خیر در ایران را در یک افق پنجساله چطور پیشبینی میکنید؟
اینطور به نظر میآید که دولتمردان جدید اصلاً از ظرفیت امر خیر آگاهی ندارند. همچنان با یک نگاه توسعه دولتی حوزه خیر، مواجه هستیم و فضای اقتصادی کشور هم چندان پتانسیل توسعه امر خیر را ندارد. حداقل تا دو الی سه سال دیگر امید یک تغییر جدی نمیتوان داشت.
اگر بخواهید راهکارهایی برای بهبود فضای خیر کشور داشته باشید، چه مواردی را لحاظ میکنید؟
از مواردی که به ذهنم خطور میکند، یکی همین طرح «خیر ماندگار» است که تولید دانش امر خیر، مدیریت امر خیر، تربیت نیروی انسانی امر خیر و فرهنگسازی امر خیر را اساس کار خود قرار داده است.
اگر بتوانیم سطح کلان را تفکیک کنیم و فرهنگ حاکم بر خود خیریهها، مدیریت و حکمرانی بر خیریهها را اصلاح کنیم، امید به اتفاقات بهتر محقق میشود. البته باید به موازات آن، حکمرانی کلان هم اصلاح شود؛ اما اصلاح قوانین و نگاه مسئولین به این عرصه نسبت به اصلاح فرهنگ با سهولت بیشتری صورت میگیرد.
بیشتر بخوانید:
نکتهی دیگری که مدنظرم است ترویج بیاعتمادی نسبت به خیریههاست. اگر کسی معتقد است سازمانهای خیریه پولشویی میکنند باید اطلاعات و آمار دقیقی از ادعای خود داشته باشد و شفاف مطرح کند. وجود چنین ادبیاتی باعث تخریب سرمایهی اجتماعی خیریهها در بین مردم میشود.
درواقع به نظر من ابعاد اجتماعی و حس مشارکت افراد در جامعه به مراتب از ابعاد اقتصادی این حوزه آثار مهمتری دارد. به عبارتی باید به شفافسازی این حوزه و برجستهکردن حوزههای اجتماعی آن پرداخت. نکته آخر اینکه باید تعریف مشخص و شفافی از امر خیر ارائه داد -اینکه به حوزه اقتصادی و معیشت محدود نشود- و همه زمینههای آن را شناخت و به فعالیت پرداخت.
از شما بهعنوان رئیس پژوهشکده آلاء که وظیفه اصلی آن پژوهش در خصوص وضعیت خیرخواهی در ایران است میخواهیم که در مورد پژوهشهای مرتبط با خیرخواهی در ایران توضیحاتی را بیان کنید.
اتفاقاً آقای سجادی که از پژوهشگران خود ما هستند، تحقیقی در حوزه وقف انجام دادند و کتاب آن نیز چاپ شد. ایشان بیش از ۶ هزار جلد کتاب در تاریخ اسلام که در مورد وقف نوشته شدند و موجود هستند را رصد کرده است. حتی اسامی ناشرین را هم مشخص کرده است. این مسئله نشان میدهد که حجم عظیمی پژوهش در این حوزه صورت گرفته است.
درواقع این امور خیریه قدمتی طولانی دارند اما وجود سازمانها و نهادهای خیریه به یک قرن هم نمیرسد. نکته اینجاست که در ایران و اسلام با اینکه سازمان امور خیریه وجود دارد و مطرح است اما کار خیر جنبه فردی پیدا میکند؛ در صورتی که در غرب با اینکه کار خیر بهصورت فردی انجام میشود اما جنبه حقوقی و سازمانی دارد. ما دو مرکز پژوهشی در حوزه وقف داشتیم که یکی مربوط به خود سازمان اوقاف و دیگری دانشگاه شهید بهشتی است.
مرکز مطالعات آلاء به این نتیجه رسید که جنبههای نوینی برای وقف اتفاق افتاده است و باید به این موضوعات نگاه علمیتری داشته باشیم. در این مسیر به دو نکته باید توجه کنیم: یک اینکه هنوز در ابتدای راه هستیم و باید تلاش زیادی در این مسیر داشته باشیم. دوم اینکه بینرشتهای بودن این حوزه سختی کار را بیشتر میکند.
البته لازم به یادآوری است که ما در حوزهی مطالعات بینرشتهای تجربیات چندان موفقی نداشتهایم. یکی از دلایل این است که زیرساخت آن هنوز به وجود نیامده است و دیگر اینکه نگاه درخور و شایستهای نسبت به آن نداریم. با همهی این تفاسیر ما در این مسیر حرکت کردیم و امیدواریم که انشاالله اتفاقات خوبی در انتظارمان باشد.
ارسال نظر