در این گفتوگو با جناب آقای اشکان اشعریون، مدیر عامل انجمن پایشگران محیط زیست به صحبت نشستهایم. اشعریون دارای مدرک کارشناسی ارشد محیط زیست است. وی همچنین عضو گروه حفاظت از گونهها در سازمان جهانی حفاظت از طبیعت و عضو کمیتۀ حفاظت از خرسهای ایران است.
وضعیت محیط خیرخواهی در ایران را با توجه به عوامل حقوقی، قانونی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی چگونه میبینید و آن را چطور ارزیابی و توصیف میکنید؟
من در حوزه محیط زیست نظر خودم را میگویم، در این حوزه، کار خیر اقبالش به نسبت به حوزه سلامت، کودکان و معیشت بسیار کمتر است. حوزههای دیگر بسیار مورد استقبال بیشتری قرار میگیرند. در بحث حاکمیت، از آنجا که در حوزه سلامت یا کودکان کار، بخشی از وظایف به سازمانهای مردم نهاد محول شده است، همکاری لازم میان دولت و این سازمانها شکل گرفته است.
انجمنهای حوزه بهداشت، سلامت یا کودکان ارتباط بسیار تنگاتنگتری با نهاد مربوطه خود در دولت دارند، در حوزه محیط زیست این چنین نیست و اتفاقات اخیر باعث شده تا بدبینی نسبت به این حوزه شکل بگیرد و از طرف دیگر خروجی آن نیز خروجی قابل لمسی نیست؛ یعنی وقتی شما از یک گونه محافظت کنید، خروجی آن مشابه یک انجمن سرطان یا کودکان کار مشخص و معین نیست.
در بحث محیط زیست، دستآوردها طولانی مدت است و در اعداد و ارقام نمیگنجند و از طرف دیگر بسیار بینبخشی است مثلا در مورد تالابها با چند وزارتخانه از جمله وزارت نیرو، وزارت کشاورزی و منابع طبیعی و حتی شهرداریها و استانداریها درگیر خواهید شد.
بیشتر بخوانید:
چه عواملی را طی پنج سال گذشته بر فضای خیرخواهی در ایران موثرتر میدانید؟
با اتفاقات امنیتی که برای فعالین محیط زیست در دورۀ دوم دولت آقای روحانی افتاد، برای چند سالی ارتباط این حوزه با دولت قطع شده بود، فضایی به وجود آمده بود که بخش دولتی هم خیلی راغب به همکاری با سازمانهای مردم نهاد محیط زیستی نبود و از آن طرف این سازمانها نیز خیلی باید حواسشان را جمع میکردند و بسیار بازخواست میشدند.
پنج سال گذشته دوران خسران فعالیتهای زیست محیطی برای انجمنها و سازمانهای مردم نهاد بود، به علاوه این که بخش بینالمللی غیرفعال شد و حمایتها نیز از این بخش قطع شد.
فضای خیرخواهی ایران را طی پنج سال آینده چطور توصیف میکنید و چه تغییراتی را برای آن متصور میشوید؟
بحث اعتمادسازی و اطلاعرسانی وجود دارد، متاسفانه ما نتوانستیم حرف خودمان را به برخی از مسئولین و حتی مردم برسانیم که چرا فعالیت محیط زیستی اهمیت دارد؟! مثلا مواجهشان با فعالیتهای حفاظت از محیط زیست بدین گونه است که باورشان نمیشود این کار مجانی و داوطلبانه انجام میشود!
البته در حال حاضر این دید در بسیاری از مناطق تغییر کرده و بهتر شده است، از طرفی برخی از گروهها صرفاً برای مدت کوتاه و بدون سرانجام رساندن کاری به برخی مناطق رفتهاند و همین باعث عدم اعتماد مردم به گروههای داوطلب محیط زیستی شده است.
با تمام این احوال خوشبختانه به نسبت پذیرش عمومی بیشتر شده است. اگر این اعتماد نسبت سازمانهای مردم نهاد در دولت هم اتفاق بیفتد که این سازمانها قرار است یک باری را از دوش دولت بردارند، به نظرم آینده خوبی را پیش رو داشته باشیم.
بیشتر بخوانید:
در این چند ماه نیز دولت موضعگیریهای مثبتی داشته است و دوباره ارتباط انجمنها و سازمانها با بخش دولتی فعال شده است. مثلا در هفت سال پیش رییس پارک ملی نسبت به فعالیت انجمنها و سازمانهای داوطلبانه بسیار بدبین بود اما امروز با آنها همکاری میکند و این نشان از پذیرش عمومی دارد که اتفاق مثبتی است اما هنوز جای کار زیاد دارد. البته شرایط به لحاظ قانونی تغییر نکرده است؛ بیاعتمادی که اواخر شکل گرفته بود دارد کمرنگ میشود اما همچنان چالشهای زیادی پیش روی ماست.
بسیاری از انجمنهای بینالمللی که در ایران داشتند فعالیت میکردند و بودجه تامین میکردند، بخاطر رفتارهای امنیتی از ایران رفتند و از طرف دیگر بودجۀ محیط زیست در ایران کمترین بودجه است؛ به همین دلیل فعالیت در بخش محیط زیست بسیار محدود است.
در حال حاضر ما بودجه بینالمللی نداریم در حالی که در تمام جهان فعالیت حفاظت از محیط زیست با بودجه بینالمللی دارد جلو میرود؛ در ایران این شبکه وجود ندارد. اعتماد باید شکل بگیرد تا انجمنها بتوانند با بخش بینالملل ارتباط مجدد برقرار کنند تا دوباره حمایت مالی و فنی بگیرند.
اگر بخواهید به عنوان یک سیاستگذار پیشنهاداتی را برای بهبود فضای خیرخواهی در ایران ارائه دهید، آن پیشنهادات چه خواهند بود؟
باید روندی شکل بگیرد که فعالان محیط زیستی یک فعالیت مشترک اجتماعی همراه با همکاری انجمنها، مردم محلی و نهادها و وزارتخانه مرتبط و درگیر شکل بدهند و برای هر منطقه برنامه مدیریتی نوشته شده یا برنامههای پیشین اصلاح شوند. این طرح 4 سال است که جلو نرفته است، من اگر سیاستگذار بودم در بخش محیط زیست نیز مانند بخشهای دیگر خیرخواهی، مناطق را آزمایش می کردم که انجمنهای داوطلبانه در کجا میتوانند فعالیت کنند و واقعا از آنها کار میخواستم.
متاسفانه یکی از ضعفها این است که افراد بیشتر غر میزنند تا اینکه کار کنند. مدیریت بالادستی باید وجود داشته باشد که بتواند سازمانهای مردم نهاد را در بخش محیط زیست با سازمان خودش هماهنگ کند، دستورالعامل بنویسد و سازمان مردم نهاد را با بخش دولتی مرتبط سازد. در حال حاضر ما ضعف قانونی و دستورالعملی داریم. اگر من بودم به سراغ نوشتن همین دستورالعمل برای تعیین محدوده کار سازمانهای مردم نهاد میرفتم.
ارسال نظر