اطلس خیر ایران این بار به نشست و بحث با محمدکاظم متولی پرداخته است. در این مصاحبه نیز همچون مصاحبههای پیشین بناست تا درباره وضعیت خیرخواهی در ایران، مشکلات خیریهها و سمنها و عوامل تأثیرگذار بر فضای نیکوکاری در جامعه گفتوگو کنیم.
وضعیت محیط خیرخواهی در ایران را با توجه به عوامل حقوقی، قانونی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی چگونه میبینید و آن را چطور ارزیابی و توصیف میکنید؟
به نظرم در ابتدا باید دو مفهوم محیط خیرخواهی و خیریه را تعریف کنیم چرا که مفاهیم پردامنهای هستند؛ من محیط خیرخواهی را تمام فعالیتهای اجتماعی رسمی و غیررسمی داوطلبانه میدانم که کمک به حال بهتر اجتماع و رفع شکافهای اجتماعی در حوزههای مختلف، میکند.
حال اگر این مفهوم از محیط خیرخواهی را در نظر بگیریم، وضعیت خیرخواهی در ایران را در نگرشها و زمینههای مختلف میتوانیم بررسی کنیم. من اگر در اینجا دو شکل قرار دهم، سازمانهای غیردولتی و سازمانهای مردم نهاد و لایه بعدی موسسات خیریه هستند که کار خیر عامالمنفعه انجام میدهند.
برای مطالعه:
در اینجا دو نگاه وجود دارد؛ یکی این که تنوع در سازمانهای مردم نهادی داریم که کارشان در حوزههای آگاهیرسانی، اطلاعرسانی و کارهای ترویجی، بهبود حال مردم، محیط زیست و کودکان و ... هستند. در نگاه دوم ما یک سری نهادهایی داریم را که بیشتر فعالیتشان در امر خیر به معنای خدمات حمایتی هستند. در جامعه ایران نگرش دوم میان موسسات خیریه و در فضای خیرخواهی پررنگتر است و بیشتر دیده میشود.
اقدامات خیرخواهانه بیشتر به معنای حمایت موقت است و در مقابل نهادهایی که در حوزه توسعه و ترویج هستند، از نظر تعداد هم کمترند اما اثر بسیار پررنگتری دارند. آنچه که حاکمیت و نه فقط دولت به عنوان کار خیر مدنظر است، آنچه که به عنوان نگاه قالب در این حوزه است.
هر چند که به دنبال این هستند که تغییر ایجاد کنند اما آن حوزهای که به سمت توانمدسازی میرود معمولا نادیده گرفته میشود و باز فضای خیرخواهی به سمت همان نگاه خدمات حمایتی میرود. در نگاه عامه مردم، بسیاری دوست دارند که کار خیر کنند اما در بسیاری مواقع انتخاب افراد این است که پولشان تبدیل به محصول یا خدمتی شود تا اینکه کمک کنند تا یک اتفاق اجتماعی پایدار رقم بخورد.
چه عواملی را طی پنج سال گذشته بر فضای خیرخواهی در ایران موثرتر میدانید؟
پنج سال گذشته را باید به دو دوره پیش از کرونا و پس از کرونا تقسیم کنیم، در دورهای که بیشترین فشار اقصادی را بر اقشار جامعه داشتیم و با مشکلات مختلفی چون کاهش درآمد ارزی، کاهش ارزش پول ملی و تحریمها مواجه بودیم، فشارهایی که توسط گروههای سیاسی مختلف به بدنه دولت میآمد.
در پنج سال گذشته سازمانهای داوطلبانه زیادی تشکیل شدند که این یک امتیاز مثبت است اما به نظر من دو اتفاق دیگر نیز افتاد؛ اقدامات داوطلبانه مورد هجمه دولت و نیروهای مختلف قرار گرفت، به این معنا که عاملیتهای مختلف و شبکهها و سازمانهای مردم نهاد بسیار با موانع مواجه شدند.
پیشنهاد نویسنده:
قانونی درباره سازمانهای مردم نهاد در مجلس وجود داشت که البته همچنان این لایحه وجود دارد و در دولت قبلی نیز این اتفاق نیفتاد. بخشی از بدنه دولت که مسئول اعطای مجوزهای سازمانهای مردم نهاد و داوطلبانه بودند تعیین کردند که شبکهها توسط خودشان باید راه بیفتد یعنی شبکههایی که از پایین به بالا شکل گرفته بودند را قانونی ندانستند. در جاهایی پرسشگری سازمانهای داوطلبانه از سازمانهای دولتی شکل میگرفت اما دولت برخورد بسیار قهرآمیزی با این سازمانها به خصوص در حوزه محیط زیست میکرد.
پس از اسفند 98 و در دوسال و نیم پایانی دولت اتفاقی به نام همهگیری کرونا میافتد که دستآوردهایی برای حوزه خیرخواهی داشته است، پیوند اجتماعی بین نهادهای مدنی و شبکهها و هم بین علاقهمندان کار داوطلبانه ایجاد شد و توانست مسیر خدمت داوطلبانه را تحول بخشید و فضای خیرخواهی در ایران را توانست چند قدم جلو ببرد. البته این را باید فارغ از شرایط سیاسی، اجتماعی باید دانست و بحران جهانی بود که این دستآوردها را به وجود آورد.
پیوند سازمانهای دولتی با غیردولتی، افزایش روحیه مطالبهگرانه و حرکت از سمت کمک خیرخواهانه حمایتی به سمت توانمدسازی اتفاق افتادهاند؛ البته در مجموع اگر بخشی از بدنه حاکمیت و نهادهای برنامهریز کارکرد خودش را بهتر انجام دهد فضای خیرخواهی میتواند تاثیر بیشتری را در اجتماع داشته باشد.
فضای خیرخواهی ایران را طی پنج سال آینده چطور توصیف میکنید و چه تغییراتی را برای آن متصور میشوید؟
شواهد در حال حاضر آینده مبهمی را نشان میدهد اما در دیدگاه من، نهادهای مدنی مختلف مسیر خودشان را میروند، اگر در جایی نگاه حاکمیت و با توجه سیاستهایی که دارد، تغییر کند نهاد مدنی مسیر خودشان را خواهند رفت.
دومین نکته این است که در برنامههای ساختاری در حوزه کار داوطلبانه؛ مفهوم کار خیر دارد به کارهای حمایتی نزول پیدا میکند. این اتفاقی را رقم میزند که امر خیر تبدیل به یک کار پذیرفته شده در افراد نیازمند میشود و آنها هیچ تغییری را در خودشان نمیبینند و هرروز به جای آن که شکاف طبقاتی و فقر را کم کنیم؛ به فقرایمان میافزاییم.
آن چیزی که امروز دارد مطرح میشود این است که کار خیر دارد توسط نهادهایی که اصلا در این حوزه تجربهای ندارند صورت میگیرد و مسیر کار خیرخواهی را دچار جالشهایی میکند، در حالی که باید پذیرفت که کار خیرخواهی یک کار حرفهای و تخصصی است نه این که هر کس علاقهمند باشد بتواند وارد کار خیرخواهانه شود و مداخله کند.
بیشتر بخوانید:
فرآیندی باید برای توسعه، ترویج و توانمندسازی در حوزه خیرخواهی تعریف شود و اگر اینطور نباشد ممکن است که مسیر کار خیرخواهانه از مسیر اصلس خودش منحرف شود و همچنین اتلاف منابع نیز رخ دهد. اگر دولت رویکرد مستقلی را نسبت نهادهای داوطلبانه شکل میگیرد را اتخاذ کند، مسیر حرفهای برای کار خیر تعریف و مشخص شود و توانمندسازی از مسیر کار خیرخواهانه بگذرد و افراد را به جای تبدیل شدن به یارانهبیران به گروههایی تبدیل شوند که در سرنوشت خودشان نقش داشته باشند، آنگاه فضای خیرخواهی متحول خواهد شد.
اگر بخواهید به عنوان یک سیاستگذار پیشنهاداتی را برای بهبود فضای خیرخواهی در ایران ارائه دهید، آن پیشنهادات چه خواهند بود؟
فکر میکنم باید به عنوان سیاستگذار این را پیشنهاد بدهم که اجازه دهند بخشها کارهای خودشان را در مسیر خودشان پیش ببرند، حوزههایی که مربوط به کارهای تخصصی است در دست اهل علم آن مثل انجمنهای حرفهای و دانشگاهها بماند.
دولت باید ماموریت خودش را انجام دهد، نهادهای امنیتی مسیر خودشان را جلو بروند، نهادهایی که طبقه مردمی دارند مثل بسیج و جهاد سازندگی همان حرکتهای خودشان در ماموریت و وظیفه خودشان را پیش ببرند و اجازه دهند که فضای خیرخواهی یک فضای مستقل و تخصصی بماند.
کاری که دولت باید انجام دهد، تسهیلگری است. یعنی قوانین حمایتی از نهادهای داوطلبانه را اجرا کند، بر شفافیت مالیاتی نظارت کند اما مداخله نکند. دولت میتواند به این موضوع کمک کند که بحث مالیات به یک بخش پویا و فعال تبدیل شود، در فشای خیرخواهی یکپارچگی ایجاد کند برای این که مسیر کار خیر سر و سامانی پیدا کند و شکلپذیریاش بالا برود، بستری را برای فعالیت بخش خصوصی و اتحادیهها در مسئولیت اجتماعی فراهم کند تا کار خیری که منجر به توانمندسازی جامعه میشود، شود.
دولت باید به جای اتلاف منابع با استفاده از تجربههای موفق و شکستخورده این حوزه برنامهریزی گام به گام انجام دهد و بتواند فقط به عنوان تسهیلگر و نه به عنوان مداخلهگر مسیر کار داوطلبانه را آسان کند و برخوردهای قهر و امنیتی را نسبت به سازمانهای دواطلبانه کم کند.
ارسال نظر