داده‌های اصلی پژوهش حاضر از «مطالعه کمیته نیکوکاری» (PPS) دانشکده خیریه خانواده لیلی در دانشگاه ایندیانا - به عنوان پروژه تحقیقاتی ویژه این دانشکده – به دست آمده است. PPS که قبلاً به «مرکز مطالعات کمیته نیکوکاری» (COPPS) معروف بود، رفتارهای بشردوستانه خانواده‌های یکسان را در طول زندگی آنها مورد بررسی قرار می‌دهد.

 این مطالعه، چشم‌اندازی منحصر به فرد از کمک‌های خانواری و رفتارهای داوطلبانه‌ در گذر زمان را برای کارشناسان بخش خیریه، سیاست‌گذاران و مقامات فراهم می‌کند.

PPS، بهترین مرجع برای اندازه‌گیری کمک‌های خیریه و داوطلبانه‌ی جامعه آمریکاست که به طور دقیق خانوارهایی تا 97 صدک درآمدی را دربرمی‌گیرد. 

مطالعه کمیته فوق که هر دو سال یک بار با همکاری «مطالعه کمیته پویایی درآمد» (PSID) مؤسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه میشیگان انجام می‌شود، رفتارهای نیکوکاری و داوطلبانه‎ خانواده‌های یکسان در گذر زمان را در کنار عوامل شخصی، اجتماعی و اقتصادی تأثیرگذار بر رفتار بشردوستانه مورد بررسی قرار می‌دهد. 

PSID، قدیمی‌ترین نظرسنجی خانواری در جهان است. این مطالعه در سال 1968 با یک نمونه ملی شامل بیش از 18 هزار فرد از 5 هزار خانوار در آمریکا آغاز شد. PSID، روند کمک‌های خیریه خانواده‌های یکسان را هر دو سال یک بار بررسی می‌کند. 

برای حفظ نمونه PSID در جامعه آمریکا، نمونه تازه‌ای متشکل از خانواده‌های مهاجر (پس از سال 1968) در سال 1997 معرفی شد. PSID تحت نظر مؤسسه تحقیقات نظرسنجی دانشگاه میشیگان است و داده‌ها به صورت عمومی در دسترس محققان و تحلیل‌گران قرار می‌گیرد.

ماژول PPS در سال 2001 به تحقیقات اضافه شد و تا به امروز 9 سری داده که کمک‌های خیریه در سال‌های تقویمی گذشته (2000-2016) را اندازه‌گیری می‌کنند، دربرگرفته است. داده‌های مربوط به رفتار نیکوکاری در سال‌های (زوج) 2000، 2002، 2004، 2006، 2008، 2010، 2012، 2014 و 2016 به ترتیب در سال‌های (فرد) 2001، 2003، 2005، 2007، 2009، 2011، 2013، 2015 و 2017 جمع‌آوری شدند.

PPS از این لحاظ منحصر به فرد است که داده‌های با کیفیت بالا در مورد کمک‌های خیریه و قابل مقایسه با داده‌های «بازگشت مالیات‌دهندگان انفرادی» آمریکا را ارائه می‌دهد (ویلهلم 2006). به علاوه PSID حاوی داده‌های باکیفیت در مورد درآمد و ثروت است که معمولاً در مجموعه داده‌های فعلی پیرامون رفتار نیکوکاری در دسترس نیستند. این به محققان اجازه می‌دهد تا منابع اقتصادی یک خانوار را به طور کامل کنترل کنند.

در PPS، کمک به سازمان‌های خیریه و نیکوکاری از طریق اهدای پول، دارایی و ملک/کالا به سازمان‌های با اهداف و مقاصد مختلف سنجیده می‌شود. این شامل کمک به اجتماعات مذهبی (نظیر کلیساها، کنیسه‌ها و مساجد) و سایر سازمان‌هایی (نظیر رادیو و تلویزیون) است که هدف اصلی آنها فعالیت مذهبی یا توسعه معنویات است. 

گروه کمک‌های غیرمذهبی نیز شامل: 

  • کمک به افراد نیازمند، 
  • فراهم کردن مراقبت‌های بهداشتی یا انجام تحقیقات پزشکی (نظیر بیمارستان‌ها، مؤسسات خیریه سرطان، تله‌تون‌ها)، 
  • ارائه آموزش (نظیر مدارس، دانشگاه‌ها، PTAها و کتابخانه‌ها)، 
  • ارائه خدمات مربوط به جوانان و خانواده (مثل باشگاه‌های دختران و پسران، لیگ‌های ورزشی)، 
  • ترویج فرهنگ و هنر (نظیر موزه، تئاتر، پخش عمومی)، 
  • بهبود محله‌ها و جوامع (نظیر انجمن‌های اجتماعی، باشگاه‌های خدمت‌رسانی)، 
  • حفظ یا افزایش پایداری محیط زیست، 
  • ارائه کمک‌های بین‌المللی (نظیر صندوق‌های بین‌المللی کودکان، امدادرسانی در بلایای طبیعی، حقوق بشر)

است. 

در طول این گزارش، اصطلاح «اهداف ترکیبی» به سازمان‌هایی چون «یونایتد وی» (United Way) و سایر گروه‌های سودمند اجتماعی اطلاق می‌شود که کمک‌های مالی را برای تخصیص دوباره به اهداف غیرمذهبی جمع‌آوری می‌کنند. کمک‌‌های صورت‌گرفته به این اهداف - که خارج از دایره فعالیت مذهبی یا توسعه معنویات هستند - کمک‌های غیرمذهبی (سکولار) نامیده می‌شود.

تعریف PPS از کمک‌های خیریه عبارت است از هر نوع هدیه شامل پول، دارایی، ملک یا کالا که به طور مستقیم، از طریق کسر دستمزد و حقوق یا به روش‌های دیگر به سازمان داده می‌شود. این شامل کمک‌‎های سیاسی نمی‌شود.

پرسشنامه PPS از مقدار آستانه 25 دلار استفاده می‌کند، به این معنا که پاسخ‌دهندگان طی سال تقویمی گذشته باید دست کم 25 دلار به مؤسسه خیریه داده باشند تا سؤالات بعدی درباره کمک‌های مربوطه از آنها پرسیده شود.

نمونه مطالعه حاضر شامل افرادی است که حداقل در یک سری نمونه، سرپرست خانوار یا شریک سرپرستان خانوار بوده‌اند. ما از همه نمونه‌های فرعی PSID استفاده کردیم: زیرنمونه ملی، بیش نمونه با درآمد پایین، و نمونه‌ مهاجران 1997 و 2016. 

مطالعات گذشته نشان می‌دهد که نمونه PSID با وجود ریزش تعداد شرکت‌کنندگان همچنان معرف خوبی در سطح ملی است. نتایج از وزن‌های PSID استفاده می‌کنند. داده‌ها از نمونه‌های PSID مربوط به سال‌های 2001 تا 2017 جمع‌آوری شده‌اند. پس از حذف داده‌های پرت و مقادیر از دست‌رفته، اندازه نمونه این مطالعه 73,423 خانواده برآورد شد.

بررسی میانگین مقدار کمک خانواده‌های اهداکننده در سال 2000 و 2016

بررسی میانگین مقدار کمک خانواده‌های اهداکننده در سال 2000 تا 2016

سخاوت و بخشندگی از ارزش‌های اصیل فرهنگ آمریکایی و یک دوگانه پیچیده است. به گفته دکتر پل شرویش (Paul Schervish استاد دانشگاه و مدیر بازنشسته «مرکز ثروت و نیکوکاری» در کالج بوستون: 

"سخاوت و بخشندگی از سویی یک گرایش ذاتی است. یک جهت‌گیری اخلاقی یا معنوی که عواطف ما را به مراقبت از دیگران برمی‌انگیزد و از سوی دیگر فعل و کرداری است که افراد به وسیله آن دارایی‌های مالی، هدایای غیرنقدی یا خدمات شخصی را برای مراقبت از دیگران وقف می‌کنند. بخشندگی، به عنوان یک حسن و فضیلت، این دوگانگی را ترکیب کرده و به عبارتی عامل درهم‌آمیختگی گرایشات عاطفی و مراقبت‌های عملی است"

از دوران آلکسی دو توکویل (Alexis de Tocqueville) تا به امروز، اکثر آمریکایی‌ها از اهداف و آرمان‌هایی که به شکل‌گیری هویت ملی کمک می‌کند، حمایت کرده‌اند. در سال 2018، مجموع کمک‌های خیریه آمریکایی‌ها از مرز 427 میلیارد دلار عبور کرد که یک رکورد جدید محسوب می‌شد.

با وجود آنکه امور خیریه از نظر اندازه، فراوانی و نسبت درآمد متغیر است، اما در مجموع کمک شایانی به حوزه‌هایی چون آموزش، مراقبت‌های بهداشتی، نیازهای پایه و اولیه، هنر و فرهنگ و خدمات امدادرسانی در بلایای طبیعی کرده است.

پژوهش حاضر پیرامون کمک‌های خیریه خانواری در آمریکا از داده‌های ملی «مطالعه کمیته نیکوکاری» (PPS) دانشکده خیریه خانواده لیلی در دانشگاه ایندیانا و یک ماژول «مطالعه کمیته پویایی درآمد» (PSID) در دانشگاه میشیگان مربوط به سال‌های فرد 2001 تا 2017 (کمک‌های نیکوکاری در سال‌های زوج 2000 تا 2016) استفاده می‌کند. 

«PPS» اولین و بزرگ‌ترین مطالعه در حال انجام کشور است که کمک‌های خیریه خانوارهای آمریکایی در گذر زمان را بررسی می‌کند. این گزارش حاوی نکات مهم در مورد کمک‌های خیریه براساس پاسخ‌های ارائه‌شده توسط خانواده‌ها طی 16 سال نخست قرن بیست و یکم است. 

گزارش حاضر، درصد کمک همه خانوارها و میانگین مقدار کمک خانواده‌های اهداکننده را ارائه کرده و مقدار کمک‌های خیریه در سال 2000 (سری اول PPS) را با سال 2016 (آخرین سری داده‌های موجود PPS برای تحلیل) مقایسه می‌کند.

پرسش‌های کلیدیپرسش‌های کلیدی

  1. چند درصد از خانوارهای آمریکایی در سال 2000 نسبت به سال 2016 به امور خیریه کمک کردند؟
  2. خانوارهای آمریکایی چقدر در سال 2000 نسبت به سال 2016 به امور خیریه کمک کردند؟
  3. آمریکایی‌ها در سال 2000 نسبت به سال 2016 از چه نوع اهداف و آرمان‌های خیریه حمایت کردند؟
  4. سن و سال افراد چه تأثیری بر انواع اهداف خیریه مورد حمایت خانوارهای آمریکایی در سال 2016 نسبت به سال 2000  داشت؟

راه‌های مختلفی برای تجسم عینی سخاوت و بخشندگی مردم آمریکا وجود دارد. مردم می‌توانند وقت، استعداد و ثروت خود را وقف دیگران کنند. آنها می‌توانند به طور رسمی به سازمان‌های خیریه 501 (سی)(3) یا به طور غیرسمی به دوستان و خانواده خود کمک کنند. 

دو روش رایج برای بررسی وضعیت کمک‌های خیریه در آمریکا عبارت است از: 

  • اندازه‌گیری درصد کمک (یعنی درصد خانوارهای آمریکایی که به مؤسسات خیریه رسمی کمک می‌کنند)،
  • مقدار کمک (یعنی خانوارهای آمریکایی به طور متوسط چند لار به سازمان‌های خیریه رسمی کمک می‌کنند).

رفتار سخاوتمندانه نقش بسزایی در رفاه و آسایش کودکان و بزرگسالان دارد، اما با وجود علاقه‌ فزاینده به سخاوت و بخش، ما همچنان در حال مطالعه پیرامون تکامل این رفتار در طول زندگی افراد هستیم. 

پژوهش حاضر با بررسی نحوه تأثیرگذاری سن و سال افراد بر نوع سازمان‌های خیریه‌ تحت حمایت خانوارهای آمریکایی و نحوه تغییر این حمایت در گذر زمان، رفتار سخاوتمندانه «در طول زندگی» را مورد مطالعه قرار می‌دهد.

بررسی رفتارهای سخاوتمندانه آمریکایی‌ها

1. پرسش شماره یک:

چند درصد از خانوارهای آمریکایی به امور خیریه کمک می‌کنند؟

در سال 2000 همزمان با جمع‌آوری داده‌های PPS توسط «دانشکده خیریه خانواده لیلی» دانشگاه ایندیانا، حدود 66.22 درصد از خانوارهای آمریکایی در مجموع به اهداف خیریه کمک می‌کردند. در سال 2016 که مصادف با آخرین سری داده‌های موجود برای تجزیه و تحلیل بود، این رقم با کاهش قابل توجه به 53.09 درصد رسید.

به همین ترتیب درصد خانوارهای آمریکایی که به سازمان‌های غیرمذهبی و اجتماعات مذهبی کمک می‌کردند نیز در سال 2016 با کاهش قابل توجه (به ترتیب 44.23 و 32.04 درصد) نسبت به سال 2000 (به ترتیب 55.23 و 46.49 درصد) مواجه شد.

در تصویر بالا روند نزولی نرخ مشارکت مشهود است و آمریکایی‌های کمتری نسبت به گذشته اقدام به کمک مالی کرده‌اند. داده‌های PPS از کاهش 13 درصدی نسبت خانوارهای کمک‌کننده در سال 2016 نسبت به سال 2000 حکایت دارد که یک روند کاهشی پیوسته و گسترده است. 

این درصد معادل تقریباً 20 میلیونِ آمریکایی است که در سال 2016 دیگر به مؤسسات خیریه کمک نمی‌کردند. درصد کمک‌های مذهبی و غیرمذهبی نیز در طول دوره زمانی مشابه به میزان قابل توجهی کاهش یافت. 

برای مطالعه :

آیا ثبت قانونی موسسات خیریه در جلب اعتماد و اطمینان نقش دارد؟

چند عامل اجتماعی - اقتصادی و جمعیتی بر احتمال کمک کردن و مبلغ اهدایی خانوارهای آمریکایی به امور خیریه در طول زمان تأثیرگذار بوده‌اند. در حالی که چرخه‌های اقتصادی اغلب بر الگوهای نیکوکاری تأثیر می‌گذارند، دوره «رکود بزرگ» (دسامبر 2007 تا ژوئن 2009) نیز آسیب‌پذیری بخش خیریه در برابر شوک‌های اقتصادی را نمایان ساخته است. 

به علاوه مؤلفه‌های مختلف زندگی قرن بیستم و یکم مانند تغییرات بزرگ جمعیتی، کاهش وابستگی و حضور در اجتماعات مذهبی و افزایش استفاده از فناوری در حال تغییر و شکل‌دهی الگوهای کمک آینده هستند.

2. پرسش شماره دو:

خانوارهای آمریکایی چقدر به امور خیریه کمک می‌کنند؟

علی‌رغم کاهش قابل توجه درصد خانوارهای آمریکایی که بین سال‌های 2000 تا 2016 به اهداف خیریه کمک کردند، میانگین کمک‌های دلاری خانوارهای آمریکایی طی زمان عموماً افزایش یافته است. از این الگو اغلب با عنوان «کاهش اهداکنندگان، افزایش کمک‌های دلاری» تعبیر می‌شود که شاید بازتاب روندهای اساسی در نابرابری ثروت و درآمد باشد، چرا که کمک‌های خیریه با امنیت مالی و اقتصادی در ارتباط است.

میانگین مبلغی که خانوارها در زمان شروع PPS در سال 2000 به اجتماعات مذهبی کمک می‌کردند، 2,275 دلار بود. اما در سال 2016 (آخرین سال داده‌‎های موجود) این رقم با رشد قابل توجه به 26,385 دلار رسید.

در عین حال میانگین مقدار کمک‌های کلی و کمک به مؤسسات غیرمذهبی از سال 2000 تا 2016 شاهد تغییر معناداری نبود.

3. پرسش شماره سه:

آمریکایی‌ها از چه نوع اهداف خیریه حمایت می‌کنند؟

علاوه بر پرسش درباره کمک به اجتماعات مذهبی، PPS از پاسخ‌دهندگان درباره کمک‌هایشان به اهداف مختلف غیرمذهبی از جمله نیازهای پایه، اهداف ترکیبی، بهداشت، آموزش، جوانان و خانواده، هنر و فرهنگ، محیط زیست، امداد بین‌المللی، محله و اجتماع سؤال می‌کند.

در این بخش نتایج حاصل از تحلیل بخش‌های فرعی (زیربخش) را ارائه می‌کنیم که تغییرات قابل توجهی را در انواع سازمان‌های مورد حمایت خانوارهای آمریکایی و مبالغی که آنها در سال 2000 (یا 2002 بسته به زیربخش) به این سازمان‌ها کمک کردند در مقایسه با سال 2016 نشان می‌دهد.

دلایل زیادی وجود دارد که چرا زیربخش‌های مختلف خیریه از سال 2000 (یا 2002 بسته به زیربخش) تا 2016 رشد نامتوازنی را در درصد و/یا مقدار کمک تجربه کردند. برخی تغییرات در درصد یا مقدار کمک به احتمال زیاد براساس فعالیت‌های سازمان‌های دریافت‌کننده (کمک) در هر بخش فرعی بوده است.

برخی زیربخش‌های خیریه با مسائل مختلف مربوط به سیاست‌های عمومی در ارتباط هستند و توسط پلتفرم‌های فناوری و رسانه‌ها تبلیغ می‌شوند (به مطالعه استیفمن و هاینز، 1019؛ دابز 2017، چریتی نویگیتور 2017؛ کاخ سفید، 2017 و چاپل 2017 مراجعه کنید). 

به لطف پوشش رسانه‌ای بلایای طبیعی یا بحران‌های بشردوستانه در سراسر جهان، اهداکنندگان بالقوه آگاهی بیشتری نسبت به آرمان‌های زیست‌محیطی و سازمان‌های امداد بین‌المللی کسب کرده‌اند. برجسته‌سازی این مسائل در نگاه آمریکایی‌ها شاید به ثابت نگه داشتن درصد اهداکنندگان و مبالغ اهدایی در طول زمان کمک کرده باشد.

سازمان‌های هنری و فرهنگی در طول سال‌های اخیر اقدامات زیادی برای ایجاد ارتباط با پایگاه اهداکنندگان جدید از جمله افراد جوان‌تر با پیشینه‌ و سوابق متنوع‌تر صورت داده‌اند (مطالعه بلک باد 2018، M+R و NTEN، 2018 را مشاهده کنید.) 

نوآوری در نحوه تبلیغات و دستیابی به مخاطبان جدید شاید یکی از عوامل ثابت ماندن درصد کمک‌ها و مبالغ اهدایی به سازمان‎های هنری و فرهنگی بین سال‌های 2002 و 2016 باشد، در حالی که سایر بخش‌های فرعی کاهش درصد/ مقدار کمک یا هر دو را تجربه کردند.

نهایتاً اینکه با ادامه تغییر و تحولات جمعیتی، تغییر در درصد کمک‌های خیریه را شاید بتوان تا حدی به جذابیت – یا عدم جذابیت – یک زیربخش نزد اهداکنندگان جوان‌تر و متنوع‌تر نسبت داد (به مطالعه استیفمن و هاینز، 2019 مراجعه کنید). 

سازمان‌های آموزشی در طول سال‌ها به روند کاهشی کمک‌های فارغ‌التحصیلان پی برده‌اند. در حالی که خانوارهای مسن (بیش از 60 سال) نقش بیش از اندازه بزرگی در کمک به اهداف آموزشی (هم از لحاظ درصد و هم مقدار) ایفا می‌کنند، کمک خانوارهای جوان‌تر به مؤسسات آموزشی طی دهه گذشته رشد کندتری را تجربه کرده است. 

این روندها شاید کاهش قابل توجه درصد خانوارهای آمریکایی که بین سال‌های 2000 تا 2016 به امر آموزش کمک کرده‌اند را توجیه کند. به همین ترتیب مؤسسات خیریه فعال در زمینه نیازهای پایه طی سال‌های اخیر برای دسترسی به اهداکنندگان جوان‌تر و متنوع‌تر تلاش کرده‌اند و درصد کمک به این نوع سازمان‌ها نیز کاهش قابل توجهی را در طول بازه زمانی تجزیه و تحلیل تجربه کرده است.

تعداد کمی از زیربخش‌های خیریه در طول دوره 16 ساله قرن بیست و یکم شاهد رشد زیاد - از لحاظ درصد و یا مقدار کمک - بودند. در مقابل رشد اکثر زیربخش‌ها در این مدت زمانی ثابت یا نزولی بود. 

با تغییر ویژگی‌های اجتماعی و جمعیتی اهداکنندگان آمریکایی، سازمان‌ها و بخش‌های فرعی باید منشعب شوند و استراتژی‌های جدیدی را برای ارتباط با افراد جوان‌تر، جوامع رنگین‌پوست و زنان – که با توجه به نقش فزاینده‌شان در امور بشردوستانه – همگی جزو کمک‌کنندگان مهم هستند، تدوین کنند.

  • نیازهای اولیه

در سال 2016 بیشترین درصد از خانوارهای آمریکایی (24.83 درصد) به سازمان‌های خیریه فعال در زمینه تأمین نیازهای اولیه کمک کردند. با این حال، این نرخ کاهش قابل توجهی را نسبت به شروع PPS در سال 2000 (28.35 درصد) نشان داد.

همچنین از لحاظ مقدار کمک به سازمان‌های فعال در زمینه نیازهای پایه، تفاوت معناداری از سال 2000 (570 دلار) تا 2016 (589 دلار) مشاهده نشد.

  • اهداف ترکیبی

پس از کمک به تأمین نیازهای اولیه، بیشترین درصد از خانوارهای آمریکایی در سال 2016 (18.51 درصد) به مؤسسات خیریه با «اهداف ترکیبی» کمک کردند. با این حال این نرخ شاهد کاهش معناداری نسبت به نقطه اوج آن در سال 2000 بود، یعنی زمانی که نزدیک به یک سوم از کل خانوارها (32.21 درصد) به مؤسسات خیریه با اهداف ترکیبی کمک کرده بودند.

شاید این کاهش را بتوان تا حدی با تغییرات در مفهوم جامعه آمریکا توجیه کرد. بارمن (2006) با تجزیه و تحلیل کمک‌های خیریه در محل کار نشان داد که معنا و مفهوم سنتی جامعه در حال کاهش و در مقابل مفاهیم جدیدی از جامعه در حال پیدایش است. این جوامع نوظهور با «یونایتد وی» و سایر سازمان‌های سنتی که در فضای اجتماعی با اهداف ترکیبی کار می‌کنند، در رقابت هستند.

از لحاظ میانگین مبالغ کمک به سازمان‌های خیریه با اهداف ترکیبی، تفاوت معناداری بین سال‌های 2000 (652 دلار) و 2016 (701 دلار) مشاهده نشد.

  • بهداشت و سلامت

پس از کمک به مؤسسات خیریه با اهداف ترکیبی، مؤسسات حامی اهداف و انگیزه‌های سلامت، سومین سهم بالای کمک‌ خانوارهای آمریکایی را در سال 2016 دریافت کردند (17.15 درصد). اما این رقم کاهش معناداری را نسب به سهم کمک‌های دریافتی مؤسسات خیریه مرتبط با سلامت در سال 2000 (21.74 درصد) نشان داد.


میانگین مبلغ کمک اهداکنندگان آمریکایی به مؤسسات خیریه مرتبط با سلامت از سال 2000 (342 دلار) تا 2016 (383 دلار) افزایش معناداری نداشته است.


  • آموزش

درصد قابل توجهی از خانوارهای آمریکایی به سازمان‌های حامی امر آموزش - هم K12 و هم آموزش عالی - کمک می‌کنند. در سال 2000، 14.5 درصد از خانوارها به اهداف و سازمان‌های آموزشی کمک کردند. اما این درصد در سال 2016 با یک افت قابل توجه به 11.93 درصد رسید.

در حالی که درصد آمریکایی‌هایی که در سال 2016 به مؤسسات خیریه مرتبط با آموزش کمک کردند نسبت به سال 2000 به میزان قابل توجهی کاهش یافته، اما میانگین مبلغ کمک اهداکنندگان به این مؤسسات طی این دوره زمانی تغییر محسوسی نداشته است.

  • جوانان

بخش کوچکی از خانوارهای آمریکایی به اهداف و سازمان‌های مرتبط با امور جوانان کمک می‌کنند. در سال 2002 حدود 11.58 درصد از خانوارها به سازمان‌های جوانان کمک کردند، در حالی که این مقدار در سال 2016 با کاهش قابل توجه به 9.10 درصد رسید.

میانگین مبلغ کمک خانوارهای آمریکایی به سازمان‌های جوانان از سال 2002 (240 دلار) تا 2016 (302 دلار) تغییر معناداری نداشته است.

  • هنر و فرهنگ

خانوارهای آمریکایی که به مؤسسات مرتبط با هنر و فرهنگ کمک می‌کنند اقلیتی از کل اهداکنندگان را تشکیل می‌دهند، اما درصدی که به چنین سازمان‌هایی کمک می‌کنند در طول زمان ثابت مانده است. در سال 2002، حدود 8.06 درصد از خانوارها به سازمان‌های هنری کمک کردند. در سال 2016، این رقم به 8.94 درصد رسید.

میانگین مبلغ کمک خانوارهای آمریکایی به سازمان‌های هنری و فرهنگی از سال 2002 (274 دلار) تا 2016 (300 دلار) شاهد کاهش یا افزایش معناداری نبوده است.

  • محیط زیست

درصد خانوارهای آمریکایی که به مؤسسات خیریه زیست‌محیطی کمک می‌کنند، در طول زمان بین 8 تا 9 درصد در نوسان بوده است. در سال 2016، حدود 8.75 درصد از خانوارها به سازمان‌های محیط زیست کمک کردند، در حالی که این رقم در سال 2002 به 8.13 درصد رسید.

میانگین مبلغ کمک خانوارهای آمریکایی به اهداف زیست‌محیطی از سال 2002 (214 دلار) تا 2016 (293 دلار) تغییر معناداری نکرده است.

  • امداد بین‌المللی

کمک به سازمان‌های امدادرسان بین‌المللی که تنها توسط درصد کمی از خانوارهای آمریکایی حمایت می‌شوند، در طول زمان شاهد افت و خیزهایی بوده و از جمله در سال 2010 با یک افزایش ناگهانی مواجه شده است. با این حال درصد خانوارهایی که در سال 2016 به سازمان‌های امدادرسان بین‌المللی کمک کردند نسبت به خانوارهایی که در سال 2002 از این اهداف حمایت کردند، تغییر چندانی نداشت. 

میانگین مبالغ کمک خانوارهای آمریکایی به سازمان‌های امدادرسان بین‌المللی از سال 2002 (349 دلار) تا 2016 (365 دلار) تغییر معناداری نداشته است.

  • محله و اجتماع

تعداد کمی از خانوارهای آمریکایی از کمک کردن به محله یا جامعه خود خبر داده‌اند. در سال 2002 حدود 5.74 درصد خانوارها به این هدف کمک کردند، اما این رقم با کاهش قابل توجه در سال 2016 به 3.89 درصد رسید.

با وجود کمک درصد بسیار کمی از خانوارهای آمریکایی به سازمان‌های مرتبط با محله و جامعه، تنها بخش غیرمذهبی (سکولار) رشد معناداری را در مبالغ کمک از سال 2002 (182 دلار) تا 2016 (287 دلار) تجربه کرد.

4. پرسش شماره چهار:

سن و سال افراد چه تأثیری بر انواع اهداف خیریه مورد حمایت خانوارهای آمریکایی در سال 2016 نسبت به سال 2000  داشت؟

از آنجا که PSID سن سرپرست خانوار را در زمان هر مصاحبه در نظر می‌گیرد، می‌توان کمک به بخش‌های فرعی (زیربخش‌ها) را به تفکیک گروه‌های سنی تجزیه و تحلیل کرد تا به نحوه تأثیرگذاری سن بر انواع اهداف خیریه مورد حمایت خانوارهای آمریکایی در طول زمان پی برد. 

در این بخش، نتایج حاصل از تحلیل‌های سنی را ارائه می‌کنیم. این نتایج از تغییرات قابل توجه در نوع سازمان‌های مورد حمایت آمریکایی‌ها و مبلغ کمک به این سازمان‌ها در سال 2000 (یا 2002 بسته به بخش فرعی) در قیاس با سال 2016 حکایت دارد.

  • کل کمک‌ها

همانطور که در بخش گذشته عنوان شد، درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 در مجموع به مؤسسات خیریه کمک کردند تا حد قابل ملاحظه‌ای کمتر از سال 2000 بود. به همین ترتیب هنگام تجزیه و تحلیل کل کمک‌ها به تفکیک گروه سنی نیز متوجه شدیم که در سال 2016 در هر پنج گروه سنی تعداد خانوارهای بسیار کمتری نسبت به سال 2000 به سازمان‌های خیریه کمک کردند. 

در عین حال میانگین مقدار کمک هیچ یک از گروه‌های سنی در سال 2016 تفاوت معناداری نسبت به سال 2000 نداشت.

  • کمک‌های غیرمذهبی

همانطور که در بخش قبل اشاره شد درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به سازمان‌های خیریه غیرمذهبی کمک کردند، بسیار کمتر از سال 2000 بود. 

به همین ترتیب هنگام تجزیه و تحلیل کمک‌های غیرمذهبی به تفکیک گروه سنی متوجه شدیم که در سال 2016 در چهار گروه از بین پنج گروه سنی، تعداد خانوارهای بسیار کمتری نسبت به سال 2000 کمک کردند. مسن‌ترین گروه (بیش از 60 سال)، تنها گروه سنی بود که درصد خانوارهای کمک‌کننده به مؤسسات خیریه غیرمذهبی در سال 2016 چندان کمتر از سال 2000 نبود.

در عین حال مقدار کمک هیچ یک از گروه‌های سنی به سازمان‌های غیرمذهبی در سال 2016 تفاوت معناداری نسبت به سال 2000 نداشت.

  • کمک‌های مذهبی

همانطور که قبلاً ذکر شد، درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به اجتماعات مذهبی کمک کردند بسیار کمتر از سال 2000 بود. 

به همین ترتیب هنگام تجزیه و تحلیل کمک‌های مذهبی به تفکیک گروه سنی متوجه شدیم که در سال 2016 در هر پنج گروه سنی تعداد خانوارهای بسیار کمتری نسبت به سال 2000 به اجتماعات مذهبی کمک کردند.

میانگین مبلغ کمک به اجتماعات مذهبی در سال 2016 در مجموع بسیار بیشتر از سال 2000 بود. با نگاهی به خانوارهای اهداکننده درمی‌یابیم که دو گروه سنی (31-40 و بیش از 61 سال) کمک‌های خود به اجتماعات مذهبی در سال 2016 را به طور قابل توجهی نسبت به سال 2000 افزایش دادند.

  • کمک‌ به نیازهای اولیه

درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به مؤسسات فعال در زمینه تأمین نیازهای پایه و اولیه کمک کردند، بسیار کمتر از سال 2000 بود.

بیشتر بخوانید

راهکارهای جدید خیریه‌ها برای جلب مشارکت بیشتر نیکوکاران

به همین ترتیب هنگام تجزیه و تحلیل کمک به این مؤسسات به تفکیک سن متوجه شدیم که در سال 2016 در سه گروه از بین پنج گروه سنی (کوچکتر مساوی 30، 41-50 و 51-60 سال)، تعداد خانوارهای بسیار کمتری نسبت به سال 2000 به سازمان‌های فعال در زمینه تأمین نیازهای اولیه کمک کردند. 

در عین حال هیچ یک از گروه‌های سنی تفاوت معناداری را در مورد مقدار کمک به سازمان‌های تأمین نیازهای اولیه از سال 2000 تا 2016 بروز ندادند.

کمک‌ به اهداف ترکیبی

درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به مؤسسات خیریه با اهداف ترکیبی کمک کردند به طور قابل توجهی کمتر از سال 2000 بود. 

به همین ترتیب هنگام تجزیه و تحلیل کمک به این مؤسسات بر حسب سن، متوجه شدیم که در سال 2016 در همه گروه‌های سنی خانوارهای بسیار کمتری نسبت به سال 2000 به مؤسسات خیریه با اهداف ترکیبی کمک کردند. 

با نگاهی به خانوارهای اهداکننده، هیچ تفاوت آماری معناداری در میانگین مقدار کمک همه گروه‌های سنی به سازمان‌های با اهداف ترکیبی از سال 2000 تا 2016 مشاهده نشد.

  • کمک‌ به سلامت

درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به مؤسسات خیریه مرتبط با سلامت کمک کردند بسیار کمتر از سال 2000 بود. 

به همین ترتیب هنگام تجزیه و تحلیل کمک به مؤسسات سلامت به تفکیک سن، متوجه شدیم که در سال 2016 در چهار گروه از بین پنج گروه سنی، تعداد خانوارهای بسیار کمتری نسبت به سال 2000 به این مؤسسات کمک کردند. تنها گروهی که احتمال کمک‌های آن در سال 2016 کاهش نیافته بود، گروه سنی بین 31 تا 40 سال بود. 

با نگاهی به خانوارهای اهداکننده، هیچ تفاوت آماری معناداری در میانگین مقدار کمک همه گروه‌های سنی به سازمان‌های سلامت و بهداشت از سال 2000 تا 2016 مشاهده نشد.

  • کمک‌ به آموزش

درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به امر آموزش کمک کردند بسیار کمتر از سال 2000 بود. به همین ترتیب هنگام تجزیه و تحلیل کمک به مؤسسات خیریه مرتبط با آموزش به تفکیک سن، متوجه شدیم که در سال 2016 در سه گروه از بین پنج گروه سنی (کوچک‌تر مساوی 30، 31-40 و 51-60 سال)، تعداد خانوارهای بسیار کمتری نسبت به سال 2000 به این مؤسسات کمک کردند. 

با نگاهی به خانوارهای اهداکننده، هیچ تفاوت آماری معناداری در میانگین مقدار کمک همه گروه‌های سنی به مؤسسات خیریه مرتبط با آموزش از سال 2000 تا 2016 مشاهده نشد.

  • کمک‌ به جوانان

درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به سازمان‌های خیریه مرتبط با جوانان کمک کردند بسیار کمتر از سال 2002 بود. به همین ترتیب هنگام تجزیه و تحلیل کمک به این مؤسسات بر حسب سن، متوجه شدیم که در سال 2016 همه ‌گروه‌ها به استثنای گروه سنی بیش از 61 سال کمک‌های بسیار کمتری را به سازمان‌های امور جوانان نسبت به سال 2002 صورت دادند.

با نگاهی به خانوارهای اهداکننده، هیچ تفاوت آماری معناداری در میانگین مقدار کمک همه گروه‌های سنی به سازمان‌های امور جوانان از سال 2002 تا 2016 مشاهده نشد.

  • کمک‌ به فرهنگ و هنر

درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به مؤسسات خیریه هنری و فرهنگی کمک کردند نسبت به سال 2002 ثابت بود. با این حال هنگام تجزیه و تحلیل کمک به این مؤسسات به تفکیک گروه‌های سنی، متوجه شدیم که در سال 2016 خانوارهای بسیار کمتری به سرپرستی افراد 51 تا 60 ساله نسبت به سال 2002 به سازمان‌های هنری و فرهنگی کمک کردند. 

با نگاهی به خانوارهای اهداکننده، میانگین مبلغ کمک به سازمان‌های هنری و فرهنگی در سال 2016 برای جوان‌ترین گروه سنی (کوچک‌تر مساوی 30 سال) به طور معناداری کمتر از سال 2002 بود.

  • کمک‌ به محیط زیست

درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به مؤسسات خیریه زیست‌محیطی کمک کردند نسبت به سال 2002 ثابت بود. با این حال هنگام تجزیه و تحلیل کمک به این مؤسسات به تفکیک گروه‌های سنی، متوجه شدیم که در سال 2016 خانوارهای بسیار بیشتری به سرپرستی مسن‌ترین گروه سنی (بیش از 61 سال) نسبت به سال 2002 به مؤسسات خیریه زیست‌محیطی کمک کردند. 

با نگاهی به خانوارهای اهداکننده، هیچ تفاوت آماری معناداری در میانگین مقدار کمک همه گروه‌های سنی به سازمان‌های زیست‌محیطی از سال 2002 تا 2016 مشاهده نشد.

  • کمک‌‌های بین‌المللی

درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به مؤسسات خیریه بین‌المللی کمک کردند نسبت به سال 2002 ثابت بود. با این حال هنگام تجزیه و تحلیل کمک به این مؤسسات به تفکیک گروه‌های سنی، متوجه شدیم که در سال 2016 تنها در یک گروه سنی (31-40 سال)، خانوارهای بسیار بیشتری نسبت به سال 2002 به خیریه‌های بین‌المللی کمک کردند.

با نگاهی به خانوارهای اهداکننده، هیچ تفاوت آماری معناداری در میانگین مقدار کمک همه گروه‌های سنی به سازمان‌های بین‌المللی  از سال 2002 تا 2016 مشاهده نشد.

  • کمک به محله و اجتماع

درصد کل خانوارهایی که در سال 2016 به سازمان‌های محله کمک کردند بسیار کمتر از سال 2002 بود. به همین ترتیب هنگام تجزیه و تحلیل کمک بر حسب سن، متوجه شدیم که در سال 2016 سه گروه سنی (31-40، 41-50 و51-60 سال) کمک‌های بسیار کمتری را به این سازمان‌ها نسبت به سال 2002 صورت دادند.

با نگاهی به خانوارهای اهداکننده، هیچ تفاوت آماری معناداری در میانگین مقدار کمک همه گروه‌های سنی به سازمان‌های محله و اجتماع از سال 2002 تا 2016 مشاهده نشد.

نتیجه‌ بررسی گزارش

در سال 2016 درصد بسیار کمتری از خانوارهای آمریکایی نسبت به زمان شروع جمع‌آوری داده‌های PPS توسط دانشگاه ایندیانا در سال 2000 به امور خیریه کمک کردند. این روند کاهشی را می‌توان به عوامل زیادی از جمله رکود بزرگ اقتصادی، تغییرات جمعیتی و کاهش گرایشات مذهبی در آمریکا نسبت داد. 

نوآوری‌های تکنولوژیکی نیز احتمالاً بر نحوه و زمان کمک آمریکایی‌ها به سازمان‌های خیریه تأثیرگذار بوده‌اند. گرچه درصد خانوارهایی که در زمینه کمک به امور خیریه مشارکت می‌کنند به نحو محسوسی کاهش یافته است، اما خانواده‌هایی که همچنان به کمک‌های خود ادامه می‌دهند این عمل را با سخاوت تمام و در قبال هر دو نهادهای مذهبی و غیرمذهبی صورت می‌دهند. 

به عبارت دیگر با وجود کاهش درصد خانواده‌های کمک‌کننده، مبلغ دلاری کمک‌ها در طول زمان افزایش یافته است.  هنگام مقایسه سال 2000 (یا 2002) با سال 2016 مشاهده شد که درصد کمک به چند زیر بخش خیریه (مذهب، نیازهای اولیه، اهداف ترکیبی، آموزش، سلامت، محله و اجتماع، جوانان و خانواده) به طور قابل توجهی کاهش یافته است. 

تحولات جمعیتی و تغییرات مربوط به توجه و علاقه‌مندی افراد به امور خیریه ممکن است با این کاهش در ارتباط باشد. برای مثال به نظر می‌رسد که اهداکنندگان متنوع‌تر کمتر به کمک به سازمان‌های آموزشی علاقه‌مند هستند و میزان کمک خانواده‌های جوان‌تر به مؤسسات آموزشی در دهه گذشته رشد کندتری را تجربه کرده است. 

مؤسسات فعال در زمینه تأمین نیازهای اولیه نیز طی سال‌های اخیر برای پرورش اهداکنندگان جوان‌تر و متنوع‌تر تلاش کرده‌ و در مقابل به کمک‌های افراد مسن‌تر که شاید وارد دوران بازنشستگی شده و بنابراین نمی‌توانند در آینده به طور مستمر کمک کنند، اتکا کرده‌اند.

علی‌رغم کاهش درصد کمک به این زیربخش‌ها، درصد خانوارهای آمریکایی که به بخش‌های هنر و فرهنگ، محیط زیست و امداد بین‌الملل کمک کردند طی مدت زمانی مشابه ثابت ماند. علت این امر شاید فعالیت‌های صورت‌گرفته توسط سازمان‌های فعال در این زیربخش‌ها باشد. 

سازمان‌های هنری و فرهنگی، استراتژی‌های ارتباطی خاصی را با هدف جذب اهداکنندگان جدید از جمله افراد جوان‌تر و با پیشینه و سابقه متنوع‌تر طراحی کرده‌اند. به علاوه مؤسسات خیریه زیست‌محیطی و امداد بین‌المللی نیز ممکن است از ارتباطات خود با مسائل مربوط به سیاست‌های عمومی که از طریق پلتفرم‌های فناوری و رسانه‌ها تبلیغ می‌شود، بهره گرفته باشند.

از لحاظ دلاری، مبلغ کمک خانوارها به اکثر زیربخش‌ها بین سال‌های 2000 تا 2016 ثابت بوده است. از جنبه مثبت، مبالغی که خانوارهای اهداکننده به اجتماعات مذهبی و سازمان‌های محله و اجتماع کمک می‌کنند در سال 2016 افزایش قابل توجهی نسبت به سال‌های 2000 و 2002 داشته است. 

سخاوت و بخشندگی همچنان یکی از ارزش‌های اصیل فرهنگ آمریکایی برای خیلی از خانوارهاست. گرچه کمک‌های خیریه از نظر اندازه، فراوانی و نسبت درآمد متفاوت است، اما هر هدیه در جای خود ارزشمند و قابل قدردانی است.

این گزارش، نکات مهم در مورد کمک‌های خیریه در طول 16 سال نخست قرن بیست و یکم را براساس مطالعه کمیته بشردوستی (PPS) دانشکده خیریه خانواده لیلی دردانشگاه ایندیانا ارائه کرد. با دسترسی به داده‌های جدید می‌توان بررسی کرد که آیا روند «کاهش اهداکنندگان، افزایش کمک‌های دلاری» در طول قرن بیستم و یکم ادامه می‌یابد و اینکه آیا در آینده رستاخیز کمک‌های خیریه توسط سهم بیشتری از خانوارهای آمریکایی اتفاق می‌افتد یا خیر.

منبع: IUPUI