تیم اطلس خیر ایران در ادامه‌ی پروژه‌ی «سیمای نیکوکاری شهر کرمانشاه» با مدیرعامل جمعیت حضرت علی اصغر (ع) استان کرمانشاه به گفت‌و‌گو پرداخته است.

پیشنهاد ما:

«سیمای نیکوکاری شهر سنندج»


لطفاً ابتدا خودتان را معرفی بفرمایید. از چه سالی فعالیت خیریه را شروع کردید و جمعیت حضرت علی اصغر (ع) چه زمانی و با چه هدفی تأسیس شد؟

با نام و یاد خدا. من نشمی یدی هستم؛ مدیرعامل جمعیت خیریه‌ی حضرت علی اصغر علیه السلام. اواخر سال 88، با مجوز رسمی از وزارت کشور و شماره‌ی ثبت 426، مؤسسه را به ثبت رساندیم و اوایل سال 89 فعالیت مؤسسه را آغاز کردیم. هدف اصلی مؤسسه حمایت از کودکان کار استان کرمانشاه است. از ابتدا تاکنون بسیاری از کودکان کار را شناسایی کردیم، تحت حمایت قرار دادیم و به آن­ها خدمت‌رسانی کردیم. ازجمله تهیه‌ی سبد کالا، لوازم‌التحریر، کیف و کفش، برگزاری اردوهای تفریحی و زیارتی، کارگاه‌های آموزشی، مهارت‌آموزی و اشتغال‌زایی برای سرپرست آن­ها در جهت توانمندسازی آنان و جلوگیری از کار کودک. همچنین سعی کرده‌ایم به پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی متوجه کودکان کار بپردازیم و اگر کودک کاری را شناسایی کنیم که دچار یک‌سری آسیب‌ها شده باشد، سعی می‌کنیم آن آسیب‌ها را کاهش دهیم. برای مثال کودکانی را شناسایی کردیم که ترک تحصیل کرده بودند. با آموزش پرورش صحبت کردیم و آن­ها را به مدرسه برگرداندیم. هدف عمده‌ی ما ادامه‌ی تحصیل کودک کار است و سایر اهداف نیز از این قبیل‌اند.


بسیار عالی. لطفاً کمی هم از سابقه‌ی خودتان بگویید.

زمانی که ما خواستیم این مؤسسه را تشکیل دهیم، تازه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده بودیم. بنده مدیر کاریابی هستم و در محل کارم کودکان کار حضور داشتند. بعد از مدتی با دوستان گفتیم که بیاییم یک کاری برای این بچه‌ها انجام دهیم و به پیشنهاد من قرار شد یک انجمن برای حمایت از این کودکان تشکیل بدهیم. با این هدف به استانداری مراجعه کردیم و در آنجا ما را راهنمایی کردند. مؤسسه را به ثبت رساندیم و فعالیتمان را شروع کردیم.


آیا خود شما حامی اصلی این مجموعه هستید یا خیّران دیگری هم دارید؟

خیّران دیگری داریم. ما خودمان هیئت مدیره‌ی این مؤسسه هستیم. این مؤسسه را تأسیس کرده‌ایم و همچنان پای کاریم و داریم این کار را انجام می‌دهیم. کسانی که آن زمان مؤسسه را تشکیل دادند هنوز هم پای کارند و همگی اذعان دارند که این موضوع در زندگی­شان تأثیر مثبتی داشته است. البته مؤسسه برایشان شغل حساب نمی‌شود و کارشان در اینجا داوطلبانه و انسان‌­دوستانه است. یکی از اعضای هیئت مدیره‌مان در اداره کل کمیته‌ی امداد مشغول به کار است. دیگری حسابدار شرکت است. من خودم مدیر کاریابی هستم. همه شغل‌های مختلفی دارند. ولی به این کار هم اعتقاد دارند و دغدغه‌مندند و احساس مسئولیت می‌کنند.


بسیار عالی. کمی از کودکانی که پرورش داده‌اید برایمان بگویید.

برای مثال یک دختر خانمی بود به اسم فاطمه که به‌جهت فوت پدرش افسرده بود. ما فاطمه را که شناسایی کردیم و از مادرش درخصوص علایق او جویا شدیم، ایشان گفت دختر من به کلاس کاراته علاقه دارد، ولی هزینه‌اش را ندارم که بفرستمش. ما این مبلغ را تقبل کردیم و خدا را شکر این دختر ما الان که 16 سالش شده مقام بین‌المللی رشته‌ی ورزشی کاراته را دارد و شاگرد ممتاز مدرسه‌شان هم هست. کودکان دیگری هم داشتیم. ما دختری را داشتیم که ترک تحصیل کرده بود و سر خیابان تکدی‌گری می­کرد. به مادرش گفتیم او را می‌گذاریم مدرسه درسش را بخواند. ولی به این شرط که به‌هیچ عنوان تکدی‌گری نکنند. الان خدا را شکر همان دختر، دانشجوی رشته‌ی وکالت است و حقوق می‌خواند. حال این‌ها دو نمونه بودند. بچه‌هایی که تربیت کردیم الان خدا را شکر اغلب موفق‌اند. خروجی‌های خوبی داشته‌ایم و از کارمان راضی هستیم.


وضعیت کار کودکان در کرمانشاه به چه صورت است؟ آماری از تعداد آن‌ها وجود دارد؟

در حال حاضر آمار دقیقی از کودکان کار وجود ندارد. باید گروه‌های مختلفی در سطح شهر باشد که بر اساس یک معیار مشخص آن‌ها را شناسایی و سازماندهی کند. البته این کار بهزیستی است. الان 15 دستگاه در ارتباط با کودکان کار مسئول‌اند. ولی متأسفانه ما همکاری و هماهنگی بین این دستگاه‌ها نمی‌بینیم.


کرمانشاه در مقایسه با سایر استان­‌ها در این زمینه وضعیت بهتری دارد یا بدتر؟

مسئله‌ی کودکان کار و خیابانی در حال حاضر در کرمانشاه به مرحله‌ی حاد رسیده و لازم است که در مقابل آن عکس‌العمل نشان دهیم. متأسفانه کرمانشاه از این نظر وضعیت اسفباری دارد. خوشبختانه به‌تازگی فرد خوبی در مقام مدیرکل بهزیستی منصوب شده است. آقای دکتر بهزاد شهبازی خودش از خیریه‌ها بلند شده و یک مرد جهادی است. ایشان دارند کارهای مثبتی انجام می‌دهند. ولی خب این­ اقدامات طول می‌کشد. چون قبل از این کار چندانی صورت نگرفته و پیش از این بهزیستی اقدام مؤثری برای این بچه‌ها نکرده است. ما در این زمینه از بهزیستی گله‌مند هستیم.


جنس کار بچه‌ها در کرمانشاه چگونه است؟ کجا کار می‌کنند معمولاً؟

بچه‌ها اغلب زباله‌گردند، شیشه‌ی ماشین پاک می‌کنند و در ترمینال‌ها دست­‌فروشی می‌کنند. نمی‌دانم ترمینال شهید کاویانی رفته‌اید یا نه. الان خیلی از کودکان کار ما آنجا هستند. بیشتر بچه‌هایی که شیشه‌ی ماشین پاک می‌کنند هم سر چهارراه جوانشیر هستند. زباله‌گرد هم که در سطح شهر خیلی زیاد است. بدترین نوع کار کودک در حال حاضر به نظر من همین زباله‌گردی است. البته بدترین نوع کار کودک، استفاده‌ی نظامی و جنسی از کودک است. منتها ما الان این­ها را نداریم. در کرمانشاه من به چنین موردی برخورد نکردم. حالا استفاده‌ی مثلاً جنسی هم خیلی کم هست. به‌هرحال یک‌سری مسائلی هم هست که ما در جریان آن‌ها قرار نمی‌­گیریم. ولی چیزی که الان به‌وفور دیده می‌شود و بدترین نوع هم هست همین زباله‌گردی کودکان کار است که آن‌ها را در معرض انواع بیماری‌ها قرار می‌دهد. از طرفی زباله هم قیمت خوبی دارد و به طلای سیاه معروف شده است. بیشتر کودکان کار کرمانشاه از منطقه‌ی جعفرآباد و ملاحسینی هستند که همین ملاحسینی خودش محل دپوی این زباله‌هاست. یا مثلاً یکی از خیابان‌های جعفرآباد پر است از مغازه‌هایی که ضایعات خریداری می‌کنند. به‌خاطر همین بیشتر کودکان کار کرمانشاه برای این مناطق‌اند و اغلب هم زباله‌گردند.


این کودکان درگیر اعتیاد هم هستند؟

شکر خدا خیلی کم. مؤسسات خیریه دارند در این زمینه کارهای خوبی انجام می‌دهند و به بچه‌ها آموزش می‌دهند. ما تنها نیستیم. کسان دیگری هم هستند در کرمانشاه که فعالیت می‌کنند. اعتیاد هم هست. نمی‌گوییم نیست. ولی خیلی کم است.

بیشتر بخوانید:

گفت‌وگو با آقای سیدجلیل ابراهیمی‌منش، مدیرعامل خیریه‌ی امدادگران عاشورای استان کرمانشاه


به‌طور کلی وضعیت امروز شهر کرمانشاه را چه‌طور می‌بینید؟

از لحاظ اقتصادی که الان وضعیت معیشتی همه خراب است. این مشکلی است که خود ما هم همه درگیر آن هستیم. از منظر سایر شاخص‌ها خدا را شکر وضع خوب است.


از نظر شما اولویت‌های اصلی شهر کرمانشاه برای کار خیر چه هستند؟

ببینید اکثر کودکان کار ما از خانواده‌های بدسرپرست یا بی‌سرپرست هستند. در خانواده‌های بدسرپرست هم اغلب سرپرست معتاد است. خب این خانواده‌ها باید شناسایی ­شوند و ضروری است که تحت آموزش قرار بگیرند. همچنین لازم است برای آن سرپرست معتاد زمینه‌ی ترک اعتیاد فراهم شود. این زمینه‌ی ترک اعتیاد الان فراهم نیست. کمپ‌ها همه پولی هستند و هزینه‌های بالایی دارند که بسیاری از افراد قادر به تأمین آن نیستند. خب اغلب این افراد خودشان هم اراده‌ی ترک را ندارند و بنابراین به آنجا مراجعه نمی‌کنند. بهزیستی هم در این زمینه تعامل خوبی با مؤسسات خیریه نداشته است. تا به امروز یک‌بار نشده مثلاً بیاید سراغ ما یک جلسه‌ای با ما بگذارد که مثلاً کودکان کار شما چه مشکلاتی دارند؟ ما چه کاری می‌توانیم برایشان بکنیم؟ به نظر من باید ارتباط بگیرند.


من شنیده‌ام که امسال تمرکزشان را گذاشتند روی کودکان کار؛ یعنی پارسال و امسال. آیا شما تأثیرش را دیده‌اید؟

وضعیت یک مقدار بهتر شده است. این به‌خاطر همین مدیرکل جدید سازمان است. این آقای دکتر بهزاد شهبازی واقعاً کارشان عالی است. خودشان هم از خیریه آمدند. حتی یک شبکه‌ی مردمی هم با ایشان داریم، شبکه‌ی مردمی انفاق که خیلی‌هایی که انقلابی‌اند و پای کار هستند در این گروه عضوند. ما هم در این گروه عضو هستیم. در این دو سال است که اوضاع به‌خاطر وجود این مدیرکل بهبود پیدا کرده است. اما سال‌های قبل ما هیچ حرکتی از بهزیستی ندیدیم و همیشه هم گله‌مند بودیم. از صداوسیما هم گله‌مندیم. صداوسیما هم کاری در جهت معرفی خیریه‌ها نکرده است.


پس به نظر شما مهم­ترین اولویت کرمانشاه در حوزه‌ی اعتیاد است؟

اعتیاد خیلی مهم است. باید برای آن یک برنامه‌ای داشته باشیم. این سرپرستی که معتاد است فقط به خودش آسیب نمی‌رساند. به بچه‌اش هم آسیب می‌رساند. سرپرست معتاد معضل بزرگی است.


مسئله‌ی بیکاری چطور؟

ببینید من خودم مدیر دفتر کاریابی هستم. مشکل کرمانشاه بیکاری هم هست، ولی نه در آن حد. ما مشکلمان این است که خود مردم تنبل‌اند. مثلاً جوان می­‌آید دفتر من، می‌گویم بیا برو چینی کُرد، می‌فرستمت کارگری. دیپلم هست و سواد آن‌چنانی هم ندارد. می‌گوید نه خانم یدی، کمرم درد می‌کند. درحالی‌که 25 سالش است. نمی‌خواهند کار کنند و به نظر خود من ما مشکل بیکاری چندانی نداریم. مشکل تنبل بودن مردم را داریم. اصلاً الان کار بازاریابی در استان­‌های دیگر خیلی جا افتاده. ولی در کرمانشاه به هر کسی می‌گویم بیا برو بازاریابی، می‌گوید بازاریابی هم شد کار؟ نمی‌روند متأسفانه.


با توجه به این وضعیت آینده را چطور می‌بینید؟ هم برای خیریه‌ی خودتان و هم کرمانشاه؟

ببینید آموزش حرف اول را می‌زند. به نظر من، اگر آموزش و آگاهی‌سازی زیاد بشود، اوضاع خیلی تغییر می‌کند. از همه‌ی جنبه‌ها. همان معتاد را هم اگر برایش کلاس بگذاریم و آموزشش بدهیم، وضعیتش تغییر می‌کند. همین بیکارها هم همین‌طور. ما مشکلمان این است که آموزش و آگاهی‌سازی نداریم. جایی هم اگر باشد، هزینه دارد. باید برای این افراد آموزش رایگان بگذارند. یک مشوق‌هایی هم به آنان بدهند که بیایند. چه عیبی دارد اگر بودجه‌ای به این کارها اختصاص داده شود؟


در پایان اگر صحبتی دارید، بفرمایید؟

یک نکته‌ی قابل توجه در حوزه‌ی نیکوکاری وجود بانک اطلاعاتی خیریه‌هاست. متأسفانه ما خیریه‌ها از همدیگر بانک اطلاعاتی نداریم. مثلاً فرض کنید الان من 70 خانواده را تحت حمایت دارم. خب، خیریه‌های دیگر هم ممکن است تعدادی از همین خانواده‌های من را تحت حمایتشان داشته باشند. این‌گونه است که دوباره‌کاری و موازی‌کاری می‌شود. اگر بشود یک بانک اطلاعات­ی درست کرد که همه‌ی اطلاعات و مشخصات مددجویانمان را در آن وارد کنیم، از بروز این موازی‌کاری‌ها جلوگیری می‌شود.

نکته‌ی دیگر ضرورت آموزش برای خود پرسنل خیریه‌هاست. متأسفانه آموزش‌های لازم برای این افراد صورت نمی‌گیرد. این هم کار خوبی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

بیشتر بخوانید:

«سیمای نیکوکاری شهر زنجان»