در بخش دوم مقالهی بررسی (آمار نیکوکاری شهروندان ایالات متحده در نیم قرن اخیر) سرفصلهایی چون بازده بخش غیرانتفاعی، منابع درآمد خیریههای عمومی، درصد دواطلبها و میزان انفاق مردم ایالات متحدهی آمریکا بیان میشود. در واقع، ارقامی در این مقاله وجود دارد که نشان میدهد عوامل جمعیتی (درآمد، ازدواج، تحصیلات، نژاد، ایدئولوژی) چگونه بر سخاوت تأثیر میگذارند و اینکه تفاوت ایالتها و شهرهای مختلف از نظر انجام فعالیتهای نیکوکارانه به چه میزان.
بیشتر بدانید:
بازده بخش غیرانتفاعی
فعالیتهای خیریه در حال تبدیلشدن به بخش بزرگتر از کل اقتصاد آمریکا است. برای چشمانداز، در نظر بگیرید که هزینههای دفاعی سالانهی ایالات متحده در مجموع 4.5% از تولید ناخالص داخلی است. بخش غیرانتفاعی در سال 1993 از «مجتمع نظامی - صنعتی» مشهور در حوزهی اقتصادی پیشی گرفت.
دنیای خیریهی آمریکا در واقع حتی بزرگتر از آن چیزی است که این نمودار نشان میدهد، زیرا خروجی آن از چند جهت دستکم گرفته میشود. آمار رسمی سالانه این واقعیت را نادیده میگیرد که حدود یکسوم نیروی کار خیریه بدون دستمزد (داوطلب) هستند و بنابراین برای جدولنویسان فعالیتهای اقتصادی نامرئی هستند. همچنین، تعریف غیرمعمول بخش غیرانتفاعی که توسط دفتر تحلیل اقتصادی ایالات متحده به کار گرفته میشود، منجر میشود بسیاری از مؤسسات خیریه که به طور رسمی در IRS ثبت شدهاند، تولید سالانهی خود را بهعنوان بخش تجاری بهحساب آورند تا بهعنوان فعالیت خیریه.
بااینوجود، حتی اندازهگیری جزئی که در اینجا ترسیم شده است، روشن میسازد کار بشردوستانه بخش بزرگی از تولید ملی آمریکا شده است.
منابع درآمد مؤسسات خیریهی عمومی
واقعیت نادیده گرفته شده این است که بسیاری از مؤسسات خیریه اقلامی میفروشند - از لباسهای مستعمل گرفته تا بلیطهای پذیرشگرفته و تحصیلات دانشگاهی. این مؤسسات برای باز نگهداشتن خود بهشدت به درآمدهای بازار متکی هستند. میتوانید ببینید کمکهای دولتی بخش بزرگی از درآمد مؤسسات خیریهی عمومی ایالات متحده نیست و کمکهای سالانه بهاضافه درآمد حاصل از هدایای سرمایهگذاری شده دوبرابر بیشتر است. البته هزینههای دولتی قابلتوجهی نیز بهعنوان بازپرداخت از طریق برنامههایی مانند: (Medicare) و (Medicaid) به مؤسسات خیریه پرداخت میشود.
بیشتر بدانید:
میزان عمل داوطلبانه در ایالات متحده
این دادهها از گزارشهای زمانی دقیقی به دست میآیند که آمارگران از خانوارها میخواهند آنها را نگه دارند. در تعاریفی که سختگیری کمتری دارند، مانند نظرسنجیهای تلفنی، بیش از 45% از جمعیت ایالات متحده میگویند در سال گذشته مدتی برای یک هدف خیریه داوطلب شدهاند.
برآوردهای فعلی ارزش دلاری زمان داوطلبانه از 179 میلیارد دلار در سال تا بیش از دو برابر آن بسته به نحوهی شمارش متغیر است. داوطلبی ارتباط نزدیکی با اهدای پول نقد دارد. یک مطالعه هریس نشان داد آمریکاییهایی که داوطلب شدهاند، ۱۱ برابر بیشتر از کسانی که داوطلب نشدهاند، در یک سال به خیریه پول میدهند.
جمعیتشناسی داوطلبها
داوطلبی در سطوح بسیار متفاوتی در میان اقشار مختلف مردم صورت میگیرد. زنان بیشتر از مردان، سفیدپوستان بیش از سیاهپوستان یا لاتینتبارها، افراد متأهل بسیار بیشتر از مجردها داوطلب میشوند. افراد جوانتر و مسنتر از افراد 35 تا 55 ساله بسیار عقب هستند. افراد تحصیل کردهتر به احتمال زیاد وقت خود را صرف میکنند و افراد بیکار از ساعات اضافی خود برای داوطلب شدن استفاده نمیکنند.
نسبت خانوارهایی که در یک سال به امور خیریه کمک میکنند
دو سوم خانوارهایی که پول میدهند در واقع به طور متوسط 4% از درآمدشان در کادوسازی است. این یک سوم دیگر جمعیت است که هیچ چیزی را ارائه نمیدهد و میانگین ملی را پایین میآورد.
بیشتر بدانید:
درصد انفاق خانوارها به امور خیریه بر اساس درآمد سالانه
اگر کسی انفاق را بر اساس سطح درآمد مطالعه کند، یک الگوی جالب ظاهر میشود. با افزایش درآمد، تعداد بیشتری از افراد در آن گروه برای امور خیریه اهدا میکنند. اندازهی هدایای آنها نیز افزایش مییابد. با این حال، اگر به طور متوسط به کمکهای مالی بهعنوان کسری از بودجه در دسترس نگاه کنید، آنها تمایل دارند حدود ۲ الی ۳% از درآمد را کاهش دهند.
استثنای این الگو در انتهای طیف درآمد قرار دارد. خانوادههای کمدرآمد تنها خانوادههایی در آمریکا هستند که اکثریت آنها پولی به امور خیریه نمیدهند. بااینحال، در میان اقلیت فقیرانی که کمک میکنند، تعداد قابلتوجهی از اهداکنندگان، قربانیانی هستند که بخشهای دورقمی درآمد خود را به اشتراک میگذارند. این قربانیان عموماً به دو دسته تقسیم میشوند. دستة اول مذهبیون هستند که اکثریت را تشکیل میدهند و حتی در صورت داشتن امکانات ناچیز، کمک میدهند. دستة دوم افراد مسن هستند که درآمد سالانه اندکی دارند اما میتوانند مقداری از آن را ببخشند.
ارسال نظر