مدرسه خیریه خانواده لیلی دانشگاه ایندیانا به رشد خیریه برای پیشرفت جهان از طریق آموزش و توانمندسازی دانشآموزان و متخصصان اختصاص داده شده تا به نوآوران و رهبرانی تبدیل شوند که تغییر مثبت و پایدار ایجاد کنند.
این مدرسه رویکردی جامع به امور خیریه را از طریق تحقیقات دانشگاهی و برنامههای بینالمللی خود و از طریق مدرسهی جذب سرمایه، موسسه لِیک در مورد ایمان و بخشش، موسسه خانواده مِیز در مورد خیریههای گوناگون و موسسه خیریه زنان، به کار میگیرد. برای اطلاعات بیشتر به https://philanthropy.iupui.edu مراجعه کنید.
تیم پروژهی مدرسه خیریه خانواده لیلی
تحلیلی که در این جا ارائه شده با کار افراد مختلفی فراهم شده است؛ از جمله تیم پروژهی مدرسه خیریه خانواده لیلی دانشگاه ایندیانا:
اونا. او. اوسیلی؛ دکترا، دانشیار برای تحقیقات و برنامههای بین المللی.
کرسی افرویمسون در بشردوستی; همکار دین، موسسه خانواده میز در زمینه متنوع بشردوستی
شیوان شرستا؛ دانشیار پژوهشی مدعو
تونی ویویانو؛ دستیار دانشجوی تحصیلات تکمیلی
زویا بارکر؛ دستیار دانشجوی تحصیلات تکمیلی
ساشا زرینز؛ دانشجوی دکترای مطالعات بشردوستانه
آدرین دیویس کالوژیر؛ مدیر امور عمومی
محیط بخشنده؛ یک کتابشناسی حاشیه نویسی شده
تحقیق ارائه شده در این کتابشناسی حاشیه نویسی شده 5 مضمون کلیدی را که بر بخشش خیریه تاثیر میگذارند، توصیف و بر آنها تمرکز میکند:
- درک اجتماع
- اعتماد
- اطلاعات و انتخاب
- شکل گیری عادت
- راههای بخشندگی فناوری و اخبار
ما هر کدام از این مضمونها را در مجموعههای محیط بخشنده بررسی و آزمون میکنیم تا بفهمیم چگونه ایدهها و رفتارهای بخشندگی اجتماعی که در مضمونهای بالا ارائه شدند، بر مشارکت و تصمیمها در بخشندگی خیریه تاثیر میگذارند.
در بخشهای قبلی مضمونهای درک اجتماع و اعتماد را بررسی کردیم در این بخش به بررسی مضمون اطلاعات و انتخاب میپردازیم.
تاثیر اطلاعات در مشارکت مالی نیکوکاران
مقالههای این بخش به این میپردازند که چگونه اهداکنندگان اطلاعات را تفسیر میکنند و از آن برای گرفتن تصمیمات در مورد بخشندگی خیریه استفاده میکنند.
بسیاری از مطالعات نشان میدهند که یک راه قوی برای ایجاد اعتماد با پایگاههای اهداکنندگان جهت قرابت و حمایت مالی بیشتر، از طریق افزایش شفافیت در مورد تخصیص کمکهای مالی و استفاده و افشای اطلاعات مالی سازمان است. مطالعات بین المللی همچنین نشان میدهند که اهداکنندگان هنگامی به یک سازمان اعتماد بیشتری پیدا میکنند که آن سازمان به طور خاص درآمدهای کل و اظهارنامههای جریانهای نقدیشان را به اشتراک میگذارند که همچنین میتواند احتمال دریافت هدیه را افزایش دهد.
با این حال، شواهد همچنین نشان میدهد که زمانی که درخواستهای کمک افزایش مییابد، اهداکنندگان زمان سختتری در تصمیمگیری برای اینکه به کدام سازمان کمک کنند و مبلغ مشارکت به هر یک چقدر باشد، خواهند داشت. این اهداکنندگان گرایش به استفاده از نقشههای ذهنی و قواعد سرانگشتی کلی دارند تا به آنها کمک کند تصمیمگیری کنند. همچنین مشاهده شده است که زمینهی شخصی یک اهداکننده و عادتهای بخشندگی آنها عواملی هستند که بر تصمیمگیری خیرخواهانهی آنها تاثیر میگذارد.
این تحقیق ما را به این هدایت میکند که چگونه اهداکنندگان بودجههای اخلاقی برای این ایجاد میکنند که چقدر به یک سازمان اهدا کنند. بودجهی اخلاقی اهداکننده با برخی عدم قطعیتها محصور شده است؛ چرا که بودجههای عمومی و اقتصادی اهداکننده ظرفیت و شرایط بخشندگیشان را دیکته میکند.
یکی از یافتههای جالب از یکی مقالهها نشان میدهد که درک فارغالتحصیلان از خدمتهایی که به عنوان دانشجو ارائه میکردند و چیزی که از سازمآنها به عنوان فارغالتحصیل کننده انتظار داشتند، چه بوده است.
نتایج حاصل از فارغ التحصیلان مورد بررسی نشان می دهد که آنها خدمات بیشتری مانند حمایت مداوم از دفتر توسعه شغلی از سازمان میخواهند. اما همچنین میگویند که نیاز دارند که انگیزه بگیرند تا بخشندگی کنند و علاقه دارند که قادر باشند برای اهداف خاص بخشندگی کنند. همه اینها گزینههای موجود برای فارغ التحصیلان است و نشان میدهد که سازمانها باید ارتباطات بهتری را برای افزایش کمک های مالی به کار گیرند.
برای مطالعه:
خودداری از درخواست (آزمایشی میدانی درباره نوعدوستی)
این مقاله از دادههایی که طی کمپین دهل سرخ ارتش رستگاری جمع آوری شده بود استفاده میکند تا ببیند چگونه حضور زنگزنندگان و درخواستکنندگانی که درحالی که برخی خاموشی گزیدهاند درخواست میکنند، بر اهدای کمک مالی تاثیر میگذارد تا ایدههای نوعدوستی و امتناع را بررسی کنند.
این مطالعه در حومه بوستون در طول چهار روز انجام شد. هدف این مطالعه این بود که بفهمد آیا افراد نوع دوست از امتناع برای پنهان کردن احساسات همدلانه خود استفاده می کنند یا خیر. این مطالعه در یک فروشگاه بزرگ انجام شد که دارای دو ورودی از پارکینگ اصلی بود.
در یکی از ورودیهای زنگ زننده فقط زنگ را به صدا در میآورد، در حالی که دیگری زنگ را میزد، تماس چشمی برقرار میکرد و درخواست کمک مالی میکرد.
کمکهای مالی با یک کلیک در جیب هر فرد شمارش میشد و ترافیک گامهای فروشگاه توسط سایر محققان داخل فروشگاه محاسبه میشد.
سپس این مطالعه سودمندی کمک مالی را بر اساس فرایند فکری فرد برای بخشندگی یا برای امتناع از فرصت بخشندگی تجزیه میکرد. آنها به طور متوسط مشاهده کردند که 13 نفر در هر ساعت یک هدیه میدهند و میانگین مبلغ هدیه 55 سنت در دقیقه بود.
از سه سناریوی آزمون شده در آنهایی که درخواستی وجود داشت افزایشی سه برابری از 33 سنت به 99 سنت مشاهده شد. آنها مشاهده کردند که بخشندگی با درخواست کردن 55 درصد افزایش مییابد و کل بخشندگیها به بیشتر از 69 درصد افزایش یافت.
محققان با نگاه کردن به خریدارانی که وارد فروشگاه میشدند، دریافتند که درخواست کمک مالی باعث شده است که تقریباً 30 درصد از آنها از توجه به درخواستکننده امتناع کنند.
اطلاعات شفاف از خیریهها و ارتباط اطلاعات با کمکهای مالی
این تحقیق به دامنهی شفافیت اطلاعات موسسات خیریه میپردازد تا راهنمایی برای گزارش استانداردهای مالی در مالزی میپردازد. اشاره شده است که سازمانهایی که اطلاعات مالی خود را در قالب گزارشها و سایر اسناد افشا میکنند، شاهد افزایش کمک های مالی هستند زیرا قابل اعتمادتر تلقی میشوند.
این مطالعه به تمام سازمآنهای غیرانتفاعی ثبت شده در مالزی که در کل 1262 سازمان معاف از مالیات در 2010 بودهاند، میپردازد. حجم نمونه بر اساس تمایل به شرکت در پژوهش در 101 سازمان طبقه بندی شد.
آنها دریافتند که مدیریت خیریه باید سعی کند اطلاعات مالی را برای ذینفعان خود افشا کند؛ به ویژه صورتهای نقدی، زیرا تقریباً بیشترین درخواست توسط اهداکنندگان است. با افشای این اطلاعات، آنها میتوانند به افزایش اعتماد اهداکنندگان در سازمان دست یابند.
شواهد تجربی ترجیحات نیکوکاران
این مطالعه به چگونگی تغییر رفتار اهداکننده در هنگامی میپردازد که اطلاعاتی در مورد درآمد کلی سازمان برایش افشا میشود.
تحقیقات موجود در مورد این موضوع نتایج غیر قاطعی را نشان میدهد که کمک های مالی دولت به سازمآنها کمکهای مالی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. مطالعه چارچوبی با ارسال نامه به افراد جهت شرکت در مطالعه و دریافت 40 یورو در مآنهایم آلمان انجام شد.
این مطالعه به عنوان یک آزمایش میدانی چارچوبی انجام شد زیرا کنترل بیشتری نسبت به یک مطالعه میدانی واقعی ارائه میدهد. در ژوئیه 2009 در مرکز تحقیقات اقتصادی اروپا، در مجموع 223 شرکت کننده در این مطالعه شرکت کردند. آ
نها به صورت تصادفی و با قید قرعه در ابتدای هر جلسه تعیین شدند. در مجموع 12 جلسه برگزار شد که هر جلسه 60 دقیقه به طول انجامید. این مطالعه از اهداکنندگان درخواست کرد که بدون اطلاع از هویت سازمان، به 1 یا بیشتر از 4 دسته اهدا کنند: مراقبت از معلولین، کمکهای توسعهای، تحقیق پزشکی و مراقبت از حیوانات.
این کار برای اطمینان از این که تعصبی بر اساس آوازهی سازمان وجود ندارد، انجام شد همهی تصمیمات برای اهدا ناشناس و داوطلبانه بودند.
پاسخگویان به دو دسته تقسیم شده بودند. گروه 1 شامل 110 مشارکت کننده میشد که برایشان اطلاعاتی در مورد درآمد سازمان، قیمت عضویت و اطلاعاتی در مورد یارانهی عمومی بر اساس دادههای 2006 فراهم شده بود. گروه 2 شامل 113 مشارکتکننده بود که هیچ یک از اطلاعات گفته شده را دریافت نکردند.
محققان دریافتند که اهداکنندگان بیشتر ترجیح میدهند به سازمانهای کوچکتر اهدا کنند تا سازمانهای بزرگ. این ثابت میکند که اهداکنندگان تلاش میکنند که بیشترین تاثیر ممکن را با کمکهای مالی خود ایجاد کنند و این از نظریههای تحقیقی موجود که میگویند هیچ تاثیر اقتصادی وجود ندارد.
نقش سلیقه شخصی و تجربیات در تصمیمات نیکوکاران
این مقاله به دنبال درک انگیزههای اهداکنندگان در بریتانیا با ارزیابی تصمیمهای بخشندگی قبلی، به جای حساب کردن آنها بهصورت بخشندگی پیش از این انجام شده است.
برای رسیدن به این هدف، روشهای تحقیق کمی با استفاده از مصاحبههای تلفنی با 60 اهداکننده فعلی مورد استفاده قرار گرفت. اهداکنندگان توسط بنیاد کمک خیریهها استخدام شده بودند و سوالات مختلفی در مورد عادتهای بخشندگیشان از آنها پرسیده شده بود.
این تحقیق نشان داد که اگرچه ممکن است اهداکنندگان متعهد باشند، اما این به معنای اقدام عمدی نیست. برخی پاسخگویان گفتند که زیاد به کمکهای خیریه خود فکر نمیکنند، در حالی که عدهای دیگر گفتند به امور خیریهای اهدا میکنند که توجه آنها را جلب کند؛ آنها اغلب برای توضیح این که چه چیزی در وهلهی اول به آنها انگیزهی بخشندگی میدهد دشواری داشتند.
همچنین گفتند که مدیریت تعداد فراخوانهایی که دریافت کردهاند دشوار است و دشواری در تشخیص سازمآنها برای حمایت را توصیف کردند.
هنگام تلاش برای گرفتن تصمیمات نوعدوستانه، اهداکنندگان قواعد سرانگشتی عمومی را استفاده میکنند. برخی گفتند که با نگاه کردن به اهداکنندگان برجسته قابل اعتماد بودن سازمان و آوازهاش را نشان میدهد. برخی دیگر اظهار داشتند که به سازمان هایی کمک میکنند که در آن شخصی را میشناسند که در موسسه خیریه کار میکند.
اهداکنندگان به صورت خودکار سازمانهایی را تشخیص میدهند که سزاوار یا ناسزاوار حمایت هستند. بسیاری به یک قانون صریح برای در نظر نگرفتن برخی موسسات خاص مانند حمایت از حیوانات اشاره کردهاند چرا که صاحب حیوان نیستند و این برای توجیه مشارکت نکردن آسانتر است.
سلیقه اهداکننده یک عامل غالب در فرآیند انتخاب سازمان خیریه است. بسیاری از مصاحبهشوندگان اظهار داشتند که به سازمآنهایی کمک مالی میکنند که به علایق و سلایق آنها جذب میشوند. برخی از اهداکنندگان از نقشههای ذهنی و طبقهبندیهایی که خود تشخیص دادهاند برای درک بخش غیرانتفاعی استفاده میکنند. همچنین کشف شد که زمینهی شخصی عاملی تاثیرگذار بر رفتار بخشندگی است. این یک نتیجهی مستقیم از تربیت اهداکننده و مشاهدات او در طول عمرش است.
عادت به بخشندگی یک نیروی محرکه برای مسیر پیش روی برخی از اهداکنندگان است. اهداکنندگان اظهار داشتند که آنها به امور خیریهای که قبلا از آنها حمایت کردهاند نگاه میاندازند و یک اقدام آگاهانه برای اضافه نکردن کارهای خیریهی جدید به فهرست خود انجام میدهند. به طور کلی محققان تحقیقهای پیشین را تقویت کردند و نشان دادند که مفروضاتی که به صورت معمول از رفتار و منطق اهداکننده پذیرفته شدهاند توصیفی کافی برای مدلسازی تصمیمگیری اهداکننده برای کمک به خیریه نیست.
تأثیر بدهی یک سازمان بر تصمیمات نیکوکاران
این مقاله به چگونگی تأثیر بدهی یک سازمان بر تصمیمات اهداکنندگان میپردازد. هدف کلی این تحقیق این است که ببیند آیا بدهی تضمینشده با وثیقه و تضمیننشده نگهداری شده توسط یک سازمان تأثیری بر کمکهای مالی خصوصی به سازمان دارد یا خیر. برای آزمون این فرضیه، محققان این ایده را به سه دسته تقسیم کردند: گسترش، ترجیحات اهداکننده، و نگرانی از ورشکستگی.
مولفان برای آزمون این نظریات، از یک مدل لگاریتم خطی استفاده کردند و متغیری دیگری با عنوان بدهیهای تضمین شده با وثیقه و بدهیهای بدون وثیقهی موسسه غیر انتقاعی را اضافه کردند. داده های این مطالعه از پایگاه ملی تحقیقات غیرانتفاعی مرکز ملی آمار خیریه گاید استار از سال 1998 تا 2003 استخراج شده است و از تمام سازمآنهای غیر انتفاعی خدمات درآمد داخلی میخواست که فرمی را پر کنند.
سپس، آنها دادههای مالی را برای تورم در طول زمان با استفاده از شاخص قیمت مصرفکننده تنظیم کردند. آنها سازمانهایی را که دارای دادههای ناقص، نادرست و سایر حلقههای مفقوده بودند و میتوانستند نتایج را منحرف کنند، از نمونه اصلی که شامل 1.4 میلیون مشاهده بود حذف کردند.
آنها همچنین سازمانهایی را که در طول دوره گزارش، کمکهای مالی یا بدهیهای خود را گزارش نکرده بودند، حذف کردند. نمونهی نهایی شامل 460577 مشاهده از 105273 سازمان غیرانتفاعی بود.
نتایج مطالعه نشان داد که هم بدهی تضمین نشده با وثبقه و هم بدهی تضمین شده بر اهداکنندگان اثرگذار بود. این امر از فرضیههای اولیه محققان مبنی بر اینکه بدهی بر مشارکت افراد به سازمان های غیرانتفاعی تأثیر دارد، پشتیبانی می کند.
بیشتر بخوانید:
حضور خیریهها و موسسات مردم نهاد در فضای آنلاین (قسمت چهارم)
نیات جوانان برای اهدای پول
این مجموعه از تحقیقات به دنبال استفاده از نظریه رفتار برنامهریزیشده برای درک بهتر عوامل تعیینکننده در مورد چرایی اهدا کردن افراد جوان است. این نظریه به رفتار تعیین کنندهی اثرات مثبت و منفی، هنجارهای ذهنی و درک کنترل میپردازد. این مطالعه از بسط نظریهی رفتار برنامهریزی شده برای درک بهتر از رفتار بخشندگی افراد 18 تا 24 سالهی استرالیایی که کمترین نرخ اهدا را در کشورشان دارند، استفاده میکند.
این پژوهش با مجوز از دانشگاه کمیتهی اخلاق انسانی تحقیق انجام شده است. این نمونه متشکل از 40 مرد و 170 دانشجوی دختر 18 تا 24 ساله از دانشگاهی در ویکتوریا استرالیا بود. پاسخها به سوالات پیمایش بر روی طیف 7 پاسخی لیکرت تقسیم کردند.
این مطالعه دریافت که هنجارهای اخلاقی و رفتارهای گذشته شاخصههای بخشندگی هستند. اهداکنندگان جوانی که نگرش مطلوبی نسبت به اهدا دارند، احساس میکنند که بر اهدا کنترل دارند و این تصور را دارند که از نظر اخلاقی موظف به اهدا هستند.
نقش بودجه بندی ذهنی در تصمیمگیری ها
این تحقیق از تحلیل رفتار مصرفکننده برای آزمون آن بودجهی ذهنی که اهداکنندگان از آن بهره میبرند تا اهدائیات بعدی خود را انجام دهند، استفاده میکند.
محققان به اثبات این نکته کمک میکنند که اهداکنندگان بودجهای ذهنی از مشارکتهای خیریه به سازمانهای غیرانتفاعی دارند و این که این بودجهها شناور هستند.
تحقیقات گذشته نشان میدهند که بودجهی ذهنی برای بخشندگی خیریه انعطافپذیر است در حالی که برخی اهداکنندگان ممکن است ایدهای ثابت از کمکهای خیریه خود داشته باشند.
گفته میشود که آن سازمآنهای غیرانتفاعی که بتوانند کمکهای مالی را در چندین دسته از بودجه ذهنی درخواست کنند، موفقتر خواهند بود.
این نشان میدهد که اهداکنندگان میتوانند از بودجههای خیرخواهانه و غیرخیرخواهانه برای توجیه بخشندگیهای خیریهی خود استفاده کنند. هدف کلی این مطالعه ارائه توضیح روانشناختی رفتار اهداکنندگان و ارائه بینشی در مورد راههای تقویت و افزایش فرآیندهای درخواست غیرانتفاعی است.
در این مطالعه سه پرسش خاص مورد بررسی قرار گرفتند: آیا اهداکنندگان بودجههای ذهنی دارند؛ آیا آنها کمکهای خیریه را فقط به کمکهای نوعدوستانه محدود میکنند یا به بودجههای دیگری هم برای کمک دسترسی دارند؛ و اینکه چه عواملی بر تغییرات بودجه بشردوستانه تأثیر میگذارد.
آنها برای ارزیابی این حوزهها از 30 مرد و 12 زن که ابزارهای مالی متنوع داشتند و پیش از این کمک مالی خیریه انجام داده بودند، مصاحبهای یک ساعته انجام دادند.
اهداکنندگان از طریق دانشگاهی در شمال غربی پاسفیک آمریکا و یک بنیاد اجتماعی در کانادا شناسایی شدند. نتایج نشان داد که بسیاری از اهداکنندگان دارای بودجههای بشردوستانه ذهنی هستند.
مولفان همچنین دریافتند که این بودجه اغلب برابر با 10٪ از درآمد سالانه فرد یا زوج است. اهداکنندگانی که درآمد ثابتی مانند بازنشستگی داشتند، در بودجه خیرخواهانه خود کمی صرفه جوتر و محتاطتر بودند. علاوه بر این اهداکنندگان پاسخ دادند که جشنها و دیگر رویدادهای خاص مثالهایی هستند که دیگر بودجهها مورد استفاده قرار میگیرند؛ چرا که درک این رویدادها بیشتر در مورد شبکههای تعامل و دیدار با دیگر اهداکنندگان است تا فراخوانی برای بخشندگی.
در نهایت، نتایج پیمایش نشان میدهد که اکثر اهداکنندگان مایلند در بودجههای خود انعطافپذیر باشند و در صورت بروز امور خیریه یا هدف درست، کمکهای بیشتری را انجام دهند.
این همچنین ظرفیت درک شدهی اهداکننده برای کمکهای خیریه را افزایش میدهد. برخی از اهداکنندگان سالخورده اشاره کردند که در مرحلهای از زندگی خود هستند که در مورد میراث خود فکر میکنند که بر تصمیماتشان تاثیر میگذارد.
این تحقیق نشان میدهد که اهداکنندگان بودجههای ذهنی را حفظ میکنند که شامل فعالیتهای نوعدوستانه میشود. بیشتر اهداکنندگان برای اهدای 10 درصد از درآمد سالانهی خود به خیریه برنامهریزی میکنند.
سازمانها باید بر درخواست بر اساس ظرفیت اهداکننده و انگیزههای آنها برای اهدا تمرکز کنند. مهمترین یافتهی این تحقیق این است که اهداکنندگان در بودجهی اخلاقی خود برای افزایش بخشندگیهای خیریه انعطاف دارند.
چرا شرکتهای خانوادگی به خیریهها کمک میکنند؟
این تحقیق به سازمانهایی در چین که به صورت خانوادگی مدیریت میشوند و این که چگونه خیریه مشارکتی را تسهیل میکنند، میپردازد. محققان بر اساس این ایده که بخشندگی خیریه توسط شرکت منجر به افزایش مطلوبیت میشود، باور دارند که ملاحظات ثروت اجتماعی و عاطفی همراه با تصمیم گیری شخصی بر نوعدوستی شرکتها تأثیر میگذارد.
این افزایش بخشندگی شرکتی منجر به افزایش انفاق از سوی افراد خانواده با جانشینی آنها میشود. محققان همچنین به دنبال کشف این هستند که اگر این اعضا خانواده که ذاتا گرایش به بخشندگی به دلیل باورهای مذهبی دارند، از نوعدوستی شرکتی نسبت به ایده بیرونی انساندوستانه شخصی خود حمایت میکنند یا خیر.
محققان از نظریهی انتظارات برای تحقیق خود استفاده کردهاند. این یکی راه عالی برای ارزیابی این است که چگونه اعضای مختلف خانواده برای تصمیمات خیریهی شرکتی تعامل خواهند کرد. این میتواند به طور سیستماتیک ارزیابی کند که چگونه اعضای خانواده تصمیمات خیریه میگیرند و این در بسیاری از مطالعات مشابه دیگر به شدت مورد آزمایش قرار گرفته است.
محققان به دنبال تایید این هستند که اعضای خانواده هنگام اتخاذ تصمیمات نوعدوستانه شرکتی ناهمگون عمل میکنند و به دلیل مزایای بیرونی که دریافت خواهند کرد، انگیزه انفرادی برای بخشندگی دارند. دادههای مورد استفاده برای ارزیابی این ایدهها از یک پیمایش ملی گرفته شده که در سال 2010 از شرکتهای خصوصی در چین انجام شده است.
آنها برای دستهبندی تعیین میکنند که یک خانواده وقتی صاحب شرکت به شمار میآید که صاحب 50 درصد یا بیشتر از سهام آن باشد. نمونهی نهایی شامل 1923 پاسخ معنیدار به سوالات مختلف در یک پیمایش بود که از آن مشاهدات صورت گرفته بودند.
این تحقیق دریافت که جانشینی درون خانوادگی در سازمان تاثیری مثبت بر امور خیریهی شرکت دارد. وقتی خانوادهها جایگاه اجتماعی افزایشیافتهای دارند و از نظر مذهبی وابستگی ندارند، این رابطه به شدت افزایش پیدا میکند که نشان میدهد آنها انگیزه میگیرند تا جایگاه خود را در اجتماع حفظ کنند.
نگاهی کیفی به طرز تفکر فارغالتحصیلان جوان غیرنیکوکار
این مقاله به تفکرات و احساسات فارغ التحصیلان جوان و همبستگی آن با دفتر توسعهی دانشگاه میپردازد. این مطالعه از تحلیل کیفی پاسخها به یک پیمایش استفاده میکند تا طرز فکر اهداکنندگان فارغالتحصیل جوان را هنگامی که به آلما ماتر خود کمکهای خیریه میرسانند، کشف کند. کشف شد که آوازه یا حیثیت دانشگاه یا کالج بر اهدای کمک خیریه توسط فارغ التحصیلان اثر دارد.
تحقیقات موجود همچنین نشان داد که دانشجویانی که وامهای دانشجویی میگیرند، کمتر احتمال دارد که در اهدای کمکهای خیریه به آلما ماتر خود مشارکت کنند. در حالی که این درست است، شایان ذکر است دانشجویانی که بورسیهی تحصیلی یا دیگر پاداشهای مالی را دریافت کردهاند، بیشتر احتمال میرود که کمک مالی کنند.
دادههای این تحقیق توسط یک دفتر اهدای سالانه در یک دانشگاه واقع در غرب ایالات متحده به دست آمده است. 2273 شرکتکننده در پیمایش وجود داشت و تنها از دادههای کسانی که اهدا کرده بودند، استفاده شد که نمونه کلی را به 204 نفر کاهش داد.
مضامین متعددی از نتایج این پیمایش پدیدار شد که برخی از آنها حول محور خدمات شغلی، تمایل به ارائه به حوزهها و اهداف خاص، و مشوقهای اهداکنندگان بودند.
مشاهده شد که بسیاری از پاسخگویان از فقدان خدمات شغلی ارائه شده به آنها به عنوان دانشجو ناراحت بودند. تیم تحقیقاتی خاطرنشان میکند که با توجه به اندازهی بزرگ بخش خدمات شغلی در دانشگاه که خدمات خود را بدون هیچ هزینهای به دانشجویان و فارغالتحصیلان ارائه میدهد، شگفتآور است.
همچنین شواهدی مبنی بر این وجود داشت که برخی اهداکنندگان جوان بر اساس هدیهی خاصی که در ازای اهدای کمک مالی دریافت میکردند، تمایل به این کار داشتند. برخی از اهداکنندگان گفتند که دادن برخی اقلام با برند دانشگاه، راه مناسبی برای ترغیب دیگر فارغالتحصیلان جوان به بخشندگی است.
در حالی که برخی از پاسخ دهندگان بر هدایا تمرکز کردند، برخی دیگر گفتند که دسترسی به منابع دانشگاهی خاص مفید خواهد بود. تنها تعداد اندکی از پاسخها به خدمت به فارغالتحصیلان در ظرفیتی بیشتر و متصل نگاه داشتن آنها با همکلاسیهایشان بر خلاف درخواست برای پول اشاره کردند.
همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد برخی از اهداکنندگان میخواستند بدانند که اهداکننده بودن چه تأثیری شخصی و حرفهای بر آنها خواهد داشت.
بسیاری از پاسخهای پیمایش گفته بودند که در صورتی که بتوانند حوزهای مشخص را برای حمایت انتخاب کنند، بیشتر مایل به اهدای کمک مالی خواهند بود.
بسیاری از پاسخها حول اهدا به برنامههای ابتکارات مبتنی بر تجربهی دانشجویان بود. دیگر پاسخگویان اشاره کردند که به برنامههای خاص دانشگاهی و کالجهای خود اهدا خواهند کرد.
نتایج کلی این مطالعه کیفی نشان می دهد که بین تجربه دانشگاهی مثبت و بخشندگی رابطه وجود دارد.
یکی از نتایج شگفتانگیز این مطالعه فقدان اطلاع در مورد خدمات شغلی ارائه شده به دانشجویان و فارغالتحصیلان است و سؤالاتی را در مورد این بر میانگیزد که آیا دانشگاه به طور مؤثری این خدمات را ترویج میکند یا خیر.
اهدا به برخی از حوزههای خاص مانند خدمات شغلی، چیزی است که بهروی همهی اهداکنندگان باز است و برای بسیاری که نمیدانستند این امکان وجود دارد، فقدان ارتباط با دفتر توسعه است.
این مطالعه نشان میدهد که یک انفصال از موسسه کلی و پیوند بزرگتر به واحد یا برنامهای خاص وجود دارد که شخص بیشترین تماس را با آن دارد.
نقش فشار همتایان در درخواستهای خیریه
این مقاله به آثار جذب سرمایهی همتا به همتا و این سوال میپردازد که آیا اهدا توسط همالان بر دیگران تاثیر میگذارد تا اهدا کنند یا خیر؟ این مقاله از مجموعهای منحصر به فرد از دادهها برای ارزیابی اثرات درخواست فردی استفاده میکند.
به طور خاص، مولف به این میپردازد که چگونه بخشندگی بین اهداکنندگان آشنا و غریبه تنوع میپذیرد و آیا تجربیات مشترک میان درخواست کننده و اهداکننده تاثیری دارد یا خیر؟
دادهها از از اطلاعات ناشناس توسعهی دانشگاه از فارغ التحصیلان اهداکننده بین سالهای 1983 و 2007 گرفته شده و داده های ثبت نام از سال 1972 تا 2005 به دست آمده است. مجموعه داده کلی به 139860 ویژگی مشاهده ای برای 18060 فارغ التحصیل به دلیل عدم دقت یا اطلاعات از دست رفته برای سوابق فارغ التحصیلان در این دوره کاهش یافت.
نمونه توسط دفتر توسعهی دانشگاه هدایت شد که تقویم جذب سرمایهاش از در یکم ژوئیه شروع و در سیام ژوئن به پایان میرسید. همهی فارغالتحصیلان دو نامه پستی و چندین درخواست ایمیلی در سال دریافت میکردند.
محققان به آنهایی نگاه میکنند که تجربیات مشترک دارند و برای این که اطمینان یابند که نمونهی درستی جمعآوری کردهاند که به آنها اجازه میدهد تاثیرات درخواست از سوی همالان را بررسی کنند، برای دانشگاه کار داوطلبانه انجام دادند.
محققان یک همبستگی قوی بین فشار همالان و اهدا را مشاهده کردند؛ آنها دریافتند که درخواست فردی بر احتمال اهدای کمک مالی و همچنین میانگین میزان اهدا تاثیر میگذارد.
بررسی تاثیر داستانسرایی سازمانهای خیریه بر عواطف نیکوکاران
این مقاله به استفاده از داستانسرایی در درخواستهای جذب سرمایه میپردازد که باعث میشود یک اهداکنندهی بالقوه افکار منفی احساس کند و سپس اقدام حلکننده انجام کمک مالی برای کاهش این تنش را بررسی میکند.
داستآنهای خوب آنهایی هستند که راهحل یا درسهای آموختهشده را در پایان ارائه میدهند که در «پرسش» درخواست گنجانده شدهاند.
این تحقیق همچنین نتایج مثبتی را مورد بررسی قرار میدهد که سازمان از طریق فنون داستانسرایی درخواست دریافت میکند.
هدف ایجاد احساسات منفی مانند احساس گناه یا غم است. محققان برای آزمون این ایده، از 319 نفر خواستند که پرسشنامهای را در مورد یک سازمان خیالی پر کنند که هدفش کمک به کودکان فقیر است.
پاسخ دهندگان این پیمایش دانشجویان مقطع کارشناسی در یکی از دانشگاه های ایالات متحده بودند که اعتبار بیشتری برای شرکت در این پیمایش برایشان فراهم شده بود. به آنها داستآنهای مختلفی داده شده و پرسیده شده بود که احساسات منفی و مثبتی که داشتند را فهرست کنند.
آنها در این تحقیق، دریافتند که داستانسرایی میتواند عواطف منفی را تحریک کند که وقتی خواننده دست به اهدای کمک مالی بزند، میتواند به احساسات مثبت تبدیل شود. اهداکنندگان بعد از اهدا عواطف مثبت بیشتری دارند.
تطبیق بین مبانی اخلاقی و نیات برای اهدا به امور خیریه
این تحقیق دانش موجود در مورد نظریهی بنیادهای اخلاقی را بسط میدهد. محققان از دادههایی از سوئد استفاده کردند تا به گرایشهای اخلاقی اهداکنندگان، خارج از ارتباطشان به بخشندگی خیریه بپردازند. تحقیقات قبلی نشان میدهد که شهود اخلاقی از تعاریف سیاسی چپ و راست پیروی میکند.
آنهایی که بیشتر لیبرال هستند به امور خیریهی بینالمللی و ابداعات حقوق بشر کمک میکنند در حالی که اهداکنندگان محافظهکارتر به جانبازان و سازمآنهای مذهبی کمک میکنند. محققان از مطالعهای در مورد متکدیان اروپا و سازمانهایی که به آنها کمک میکنند استفاده نمودند تا طیف اخلاقی اهداکنندگان را تعیین کنند. شرکتکنندگان بهصورت آنلاین ثبتنام کردند تا بخشی از یک نمونه نماینده ملی باشند، که نشان داد بین حمایت از سازمآنهایی که به کسانی که نیاز دارند کمک میکنند، با انصاف و کاهش آسیب همبستگی وجود دارد.
عوامل موثر بر اهدای کمک مالی به سازمانهای غیر انتفاعی
این مقاله به شش عامل جداگانه (توصیهی کارفرما، تجربهی قبلی با سازمان، خدمات ارائه شده، آگاهی از سازمان و برنامههایش، آوازهی سازمان در اجتماع و درخواستها یا تبلیغات برای اهدای کمک مالی به سازمان) میپردازد که بر بخشندگی خیریه تاثیر میگذارند تا تعیین کند کدام بیشترین تاثیر را دارند.
مولفان به دنبال این هستند که به این نتیجه برسند که آیا آوازه یک عامل تعیین کننده و اصلی است، تقسیم جمعیت شناختی اهداکنندگان چیست و آیا تأثیر هر یک از عوامل در گروههای مختلف جمعیت شناختی متفاوت است یا خیر.
تیم تحقیقاتی پیمایشی در یک مرکز خرید در شهری با 300000 نفر در ایالات متحده با درآمد متوسط 47600 دلار در سرشماری سال 2000 اجرا کردند. این پیمایشها هر روز به مدت 2 هفته انجام شد که منجر به 304 پیمایش قابل استفاده از 143 مرد و 161 زن شد.
نتایج پیمایش نشان میدهد که آوازهی سازمان غیرانتفاعی یک عامل تعیینکننده اولیه برای اهداکنندگان به یک سازمان است. دامنهی خدماتی که سازمان اراده میدهد، عامل تاثیرگذار بعدی بود. آنها دریافتند که کسانی که تحصیلات کمتری دارند، در مقایسه با افراد تحصیل کرده بیشتر احتمال میرود که درخواستها پاسخ بدهند.
افراد جوان نیز بیشتر احتمال داشت که به روش درخواست تکیه کنند. زنان همچنین اظهار داشتند که بیشتر به سازمانهایی اهدا میکنند که با آنها رابطه قبلی دارند.
نقش باورهای دینی بر نگرش نسبت به خیریهها و انگیزه خیّرین
این مقاله به رفتارهای بخشندگی در مالزی میپردازد. این تحقیق به آوازه، نگرش نسبت به موسسات خیریه، تأثیرات آوازه در بخشندگی و تأثیرات اعتقادات مذهبی بر بخشندگی خیریه میپردازد. این مطالعه حول یک مرور ادبیات گسترده توسعه یافته است که منجر به تشکیل فرضیه و مطالعه بعدی شد. محققان از پیمایشی استفاده کردند که در یک مرکز خرید در کوالالامپور مالزی انجام شده بود.
این مطالعه با انتخاب هر پنجمین خریداری که از یک نقطه مشخص در مرکز خرید میگذشت، برای 3 هفته متوالی در تمام روزهای هفته انجام شد. در مجموع 310 پیمایش انجام شد و تنها 203 پیمایش به دلیل برخی از پاسخهای ناکامل قابل استفاده بودند.
بر اساس نتایج پیمایش در گروهی از افراد که عمدتاً افراد 19 تا 25 ساله زن، دارای مدرک لیسانس و اهل مالزی بودند، مشاهده شد که تصویر سازمان یک عامل تعیینکننده برجسته برای توضیح بخشندگی است.
همچنین مشخص شد که پاسخ دهندگان معتقدند که دولت باید بیشتر برای کمک به نیازمندان انجام دهد و صرفاً به سازمان های خیریه متکی نباشد. کسانی که دیدگاه منفی نسبت به سازمانهای خیریه داشتند، خاطرنشان کردند که احتمالاً به یک سازمان بینالمللی کمک میکنند.
نتایج پیمایش همچنین نشان میدهد که وقتی اهداکنندگان دیدگاه مثبتی نسبت به سازمان خیریه دارند، تنها بر اساس آوازهی سازمان در اجتماع، احتمال بیشتری برای اهدای کمک مالی به آن دارند.
کمک به خیریه و خرید کالاهای مربوط به امور خیر
این مطالعه به رفتارهای اهداکننده مستقیم و غیرمستقیم میپردازد که با بررسی فرآیند شناختی ایجاد شده با دریافت همان محرکها تحریک میشوند. تحقیقات موجود حول این موضوع ثابت کردهاند که رفتار گذشتهی اهداکننده به رفتار آتی اهداکننده خواهد انجامید و این که تجربهی مثبت میتواند به دیگر انواع بخشش منجر شود که با هم ارتباطی ندارند.
این مطالعه در دوبخش با مطالعهای راهنما برای تعیین لایههای درخواست که پاسخ گناه را برخواهند انگیخت، تنظیم شد. بخش دوم پیمایشی بود که در لیتوانی با نمونهای متشکل از 374 پاسخ قابل استفاده انجام شد.
نمونه مورد مطالعه متشکل از 63% زن و 37% مرد در رده سنی 18 تا 45 سال بود. مطالعه نشان داد که رابطهای مثبت بین گناه و اهدای کمک مالی وجود دارد.
تعهد سازمانی و مشارکت؛ توضیح تصمیم برای کمک به انجمنها
این مقاله به تمایل اهداکنندگان به انجمن های حرفهای پرداخته و این کار را با ارزیابی این انجام داده که آیا کسر مالیات عاملی در آن محسوب میگردد یا خیر.
برخی سوالات اولیه دیگر پرسیده شدند: آیا قیمتهای عضویت به کم شدن اهداهایی خیریه میانجامد؛ آیا اعضای متعهد بیشتر به اهدای کمک مالی علاقه دارند؛ آیا مشارکت در سازمان منجر به افزایش کمکهای خیریه میشود؛ آیا اعضا به درخواست های انجمن پاسخ می دهند؛ و آیا تأثیر درخواستها بسته به ویژگیهای فردی اهداکنندگانی که به انجمنها کمک مالی میرسانند، متفاوت است.
دادههای این مقاله از پیمایش ASAE که در سال 2009 انجام شده است، بدست آمد و پاسخ دهندگان باید عضو یکی از این سازمان ها میبودند: آکادمی مغز و اعصاب آمریکا و بنیاد آکادمی نورولوژی آمریکا، کالج اجرایی مراقبتهای بهداشتی آمریکا، بنیاد انجمن مهندسین عمران آمریکا، انجمن مدیران انجمن آمریکا، انجمن مدیریت عملیات APICS، و موسسه مهندسین برق و الکترونیک. محققان برای پرسشنامهای 40 سوالی حدود 5000 پاسخگو داشتند.
با توجه به اینکه 17 درصد از همهی پیمایشها حداقل یک مقدار گمشده داشتند، مقادیر گمشده با مردان آن دسته جایگزین شد. این مطالعه نشان داد که هر چه مدت زمان عضویت فرد طولانیتر باشد، احتمال بیشتری دارد که انجمن را به دیگران توصیه کند و احتمال بیشتری دارد که اهداکننده نیز باشند.
همچنین مشاهده شد که ارتباطی میان کار داوطلبانه برای انجمن و اهدای کمک مالی وجود دارد. وقتی که کارفرما هزینه عضویت در انجمن را تقبل میکند، این امر بر بخشش اثر منفی میگذارد. هنگامی که سن و کار مورد بررسی قرار گرفت، مشاهده شد که جوانان و بازنشستگان، به احتمال بیشتری به این انجمن کمک میکنند.
همچنین مشاهده شد که اهداکنندگان در ایالات متحده در قیاس با دیگر کشورهایی که سازمآنهای مشابه دارند، بیشتر به انجمنها کمک میکنند. نیازهای درک شده که از طریق درخواستها به اعضا منتقل میشود نیز تأثیر مثبتی بر اهدای کمکهای مالی دارد.
ادامه دارد...
ارسال نظر